گنجور

بخش ۹ - ساقی نامه

بیا ساقی آن تیغ ساغر نیام
کزو دست جم شد خداوند جام
چه تیغ از خیال خرد تیزتر
چه تیغ از دم عشق خونریزتر
روان بر کفم نه که جمشیدوار
ز ملک سخن بر گشایم حصار
به تدبیر کشور گشائی کنم
به تمهید گیتی خدائی کنم
به لفظ متین معنی بس بلند
به صوتی خوش و لهجه ای دل پسند
به قانون نوازم یکی سرگذشت
پرآوا کنم طاس این سبز طشت
به سحر آفرین خامه مانوی
دهم کاخ نظم دری را نوی
به دفتر نگارم یکی داستان
کشم خامه بر دفتر باستان
به تردستی کلک نقش آفرین
کنم صورتی رشک تمثال چین
ز چشم ملایک نهان مهد او
مگس پر نیالوده از شهد او
نه پی پرده چون لعبت آفتاب
فرو هشته بر چهره مشکین نقاب
به جز زلف نگرفته کس دامنش
نگردیده جز طره پیرامنش
دهمش از خط و خال معنی طراز
نشانمش در هودج عز و ناز
به هدیه فرستم سوی بزم دوست
که این تحفه شایسته بزم اوست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا ساقی آن تیغ ساغر نیام
کزو دست جم شد خداوند جام
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، آن وش که در دست توست، نه آمده است؛ همان که باعث شده دست جم، صاحب گنجینه‌های گرانبها شود.
چه تیغ از خیال خرد تیزتر
چه تیغ از دم عشق خونریزتر
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمی‌تواند مانند اندیشه‌های عمیق و خردمندانه، برنده و تیز باشد، و هیچ‌چیزی هم نمی‌تواند مانند عشق، احساسات را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و باعث رنج و درد شود.
روان بر کفم نه که جمشیدوار
ز ملک سخن بر گشایم حصار
هوش مصنوعی: من سخنانی پرمغز و گران‌قدر دارم که می‌خواهم همچون جمشید، پادشاه سرزمین‌های قدیم، از آن‌ها پرده‌برداری کنم و حصار محدودیت‌ها را از میان بردارم.
به تدبیر کشور گشائی کنم
به تمهید گیتی خدائی کنم
هوش مصنوعی: با تدبیر و برنامه‌ریزی، به فتح سرزمین‌ها می‌پردازم و با اندیشه‌ای عمیق به اداره‌ی جهان مشغول خواهم شد.
به لفظ متین معنی بس بلند
به صوتی خوش و لهجه ای دل پسند
هوش مصنوعی: ترکیب زیبایی از کلمات و معانی که به طرز دلنشینی بیان شده‌اند، با صدایی دل‌نواز و لحنی که دل هر شنونده‌ای را به خود جذب می‌کند.
به قانون نوازم یکی سرگذشت
پرآوا کنم طاس این سبز طشت
هوش مصنوعی: می‌خواهم به روال و قوانین زندگی توجه کنم و داستانی پر از صدا و خیال بسازم، اما در عین حال دلم می‌خواهد که یک چیز ساده و بی‌پرده را ارائه دهم.
به سحر آفرین خامه مانوی
دهم کاخ نظم دری را نوی
هوش مصنوعی: با قلمی الهام‌بخش و خلاق، به صبح روشنی می‌بخشم و به دروازه‌های نظم جلب توجه می‌کنم.
به دفتر نگارم یکی داستان
کشم خامه بر دفتر باستان
هوش مصنوعی: من در دفترم داستانی را می‌نویسم و قلمم را بر روی صفحه باستانی می‌کشم.
به تردستی کلک نقش آفرین
کنم صورتی رشک تمثال چین
هوش مصنوعی: با مهارت و هنرمندی، تصویری زیبا و جذاب از کسی می‌سازم که به زیبایی‌های چهره‌های چینی می‌بالد.
ز چشم ملایک نهان مهد او
مگس پر نیالوده از شهد او
هوش مصنوعی: از دید ملایکه، مهد و گهواره او پنهان است و هیچ مگسی به خاطر شیرینی او به آنجا نزدیک نشده است.
نه پی پرده چون لعبت آفتاب
فرو هشته بر چهره مشکین نقاب
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که مانند پرده‌ای که زیبایی را پنهان می‌کند، آفتاب بر چهره‌ای زیبا و جذاب سایه می‌اندازد. تصویر به نوعی از جذابیت و زیبایی اشاره دارد که ممکن است به خاطر عامل‌های مختلف تحت تاثیر قرار گیرد و از نمایان شدن آن کاسته شود.
به جز زلف نگرفته کس دامنش
نگردیده جز طره پیرامنش
هوش مصنوعی: جز زلف آن معشوق، هیچ کس به گرد او نیامده و هیچ کس در اطرافش نیست.
دهمش از خط و خال معنی طراز
نشانمش در هودج عز و ناز
هوش مصنوعی: من نشانه‌های زیبایی و هنر را با ظرافت در دامن زندگی‌ام به نمایش می‌گذارم و به اوج افتخار و فخر، خود را آراسته می‌کنم.
به هدیه فرستم سوی بزم دوست
که این تحفه شایسته بزم اوست
هوش مصنوعی: برای دوستانم هدیه‌ای می‌فرستم که این کادو سزاوار مهمانی آن‌هاست.