بخش ۷ - بهشت احرار
در آن باغ کاین قوم را بار نیست
در او جز گل طلعت یار نیست
زمینش منزه ز لوث رقیب
هوایش معطر ز خلق حبیب
نه جز شمع در محفلش سر زده
نه جز حلقه کس حلقه بر در زده
روی گر همه عمر دامن کشان
نبینی ز بیگانه در وی نشان
ادب بر درش کمترین پرده دار
خرد در وثاقش کمین پیشکار
همه صف نشینان با هوش ورای
چو سلطان دل کرده در صدرجای
می صافی از صرف وحدت به جام
گمارندگان مست وحدت مدام
همه از می لعل دلدار مست
همه فانی از خویش و با دوست هست
نه کس غیر دل واقف از رازشان
یکی گشته انجام و آغازشان
الهی در آن محفلم بار ده
رهم در سرا پرده یار ده
زپیمانه وحدتم مست کن
ز خود نیست گردان به خود هست کن
بخش ۶ - بهشت صلحا و زهاد: چه جنت نه آن جنت ای خوش عملبخش ۸ - سبب نظم کتاب: سه ده بر به سال هزار و دویست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در آن باغ کاین قوم را بار نیست
در او جز گل طلعت یار نیست
هوش مصنوعی: در آن باغی که این افراد حضور دارند، هیچ چیز دیگری به جز گل زیبایی عشق وجود ندارد.
زمینش منزه ز لوث رقیب
هوایش معطر ز خلق حبیب
هوش مصنوعی: زمینش پاک و عاری از آلودگی رقیب است و هوایش از وجود محبوب خوشبو و معطر شده است.
نه جز شمع در محفلش سر زده
نه جز حلقه کس حلقه بر در زده
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در محفل او تنها خود شمع وجود دارد و هیچکس دیگری جرات نزدیک شدن یا حضور در آنجا را ندارد. نه افراد دیگری در آنجا هستند و نه حلقهای از اشخاص به دور در آنجا دیده میشود. فضای آن محل به شدت خاص و منحصر به فرد است و هیچکس نمیتواند به راحتی به آن نزدیک شود.
روی گر همه عمر دامن کشان
نبینی ز بیگانه در وی نشان
هوش مصنوعی: اگر تمام عمر را به دنبال دامن کسی بگردی، هرگز نشانهای از بیگانه در او نخواهی دید.
ادب بر درش کمترین پرده دار
خرد در وثاقش کمین پیشکار
هوش مصنوعی: ادب در برابر او مانند کمربند محافظ میباشد و خرد و درک نیز در آنجا بهعنوان خدمتکاری در کمین نشستهاند.
همه صف نشینان با هوش ورای
چو سلطان دل کرده در صدرجای
هوش مصنوعی: همه کسانی که در صف ایستادهاند، با هوش و ذکاوت، به مانند سلطان در جایگاه بالا نشستهاند.
می صافی از صرف وحدت به جام
گمارندگان مست وحدت مدام
هوش مصنوعی: شراب زلالی که از یکتایی به دست آمده، در جام کسانی ریخته میشود که همیشه در مستی یکتایی غرق هستند.
همه از می لعل دلدار مست
همه فانی از خویش و با دوست هست
هوش مصنوعی: همه به خاطر شراب زیبای محبوبشان سرمست هستند و همه در کنار دوست، از خود بیخود شدهاند.
نه کس غیر دل واقف از رازشان
یکی گشته انجام و آغازشان
هوش مصنوعی: هیچکس غیر از دل از رازهای آن آگاه نیست و آغاز و پایان آن یکی شده است.
الهی در آن محفلم بار ده
رهم در سرا پرده یار ده
هوش مصنوعی: خدایا، در جمعی که من هستم، به من توفیق بده که در کنار محبوبم قرار بگیرم.
زپیمانه وحدتم مست کن
ز خود نیست گردان به خود هست کن
هوش مصنوعی: از جام اتحادم مرا مست کن، از خودم دور نکن و به خودم نزدیکتر کن.