گنجور

شمارهٔ ۷۶

شاهنشهی که برتر از عرش آستانش
از راه کینه بر خاک افکند آسمانش
ششصد هزار لشکر جمع آمدند یکسر
با تیغ و تیر و خنجر بهر هلاک جانش
قومی زهر کناره، افزون تر از ستاره
آماده اشاره بر قتل نوجوانش
از بهر قتل اصحاب، و از تشنگی احباب
بر چهره اشک خوناب از جزع تر روانش
یک سو خروش طفلان از تشنگی به کیهان
یک جا به خاک غلطان جسم برادرانش
تا سبط شاه لولاک از زین فتاد بر خاک
آماده اسیری گشتند خواهرانش
یغما به سوکش از غم، بسرای شرح ماتم
وز آتش جهنم می باش در امانش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاهنشهی که برتر از عرش آستانش
از راه کینه بر خاک افکند آسمانش
هوش مصنوعی: شاهی که مقام و منزلتش بالاتر از عرش آسمان است، به خاطر حسادت، آسمان را به زمین می‌کشد.
ششصد هزار لشکر جمع آمدند یکسر
با تیغ و تیر و خنجر بهر هلاک جانش
هوش مصنوعی: ششصد هزار نیروی نظامی به طور کامل برای کشتن او با شمشیر، تیر و خنجر جمع شده‌اند.
قومی زهر کناره، افزون تر از ستاره
آماده اشاره بر قتل نوجوانش
هوش مصنوعی: گروهی جمع شده‌اند که از تعداد ستاره‌ها بیشترند و منتظر فرصتی هستند تا به قتل جوانی بپردازند.
از بهر قتل اصحاب، و از تشنگی احباب
بر چهره اشک خوناب از جزع تر روانش
هوش مصنوعی: برای کشته شدن دوستان و به خاطر تشنگی عزیزان، اشک‌های خونین از چهره‌اش به خاطر درد و اندوه جاری است.
یک سو خروش طفلان از تشنگی به کیهان
یک جا به خاک غلطان جسم برادرانش
هوش مصنوعی: در اینجا، صدای ناله و گریه کودکان از تشنگی به گوش می‌رسد، انگار که این صداها به آسمان می‌روند و در عین حال، جسم برادرانشان در دنیای خاکی به زمین افتاده است.
تا سبط شاه لولاک از زین فتاد بر خاک
آماده اسیری گشتند خواهرانش
هوش مصنوعی: وقتی که نوه‌ی شاه لولاک از اسب به زمین افتاد، خواهرانش برای اسارت آماده شدند.
یغما به سوکش از غم، بسرای شرح ماتم
وز آتش جهنم می باش در امانش
هوش مصنوعی: بدرستی که یغما به خاطر غم و اندوهش، داستان روزهای عزاداری را روایت می‌کند و از آتش جهنم اگر درخواستی داشته باشد، در امان بماند.