گنجور

شمارهٔ ۷۴

باز چرخ سفله پرور طرح دیگر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
بر سر ارباب دین بی داد لشکر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
خود ز روبه بازی گرگ فلک گوئی روان
بی امان زور بازوی سگان
بر سر شیر خدا شمشیر دیگر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
چون نیفتد رازها از پرده طاقت برون
بی سکون صد جهان دل بل فزون
شمسه ایوان عصمت چادر از سر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
آنکه لعلش تشنگان را می دهد جام شراب
دل کباب بهر یک پیمانه آب
تشنه لب بر خنجر بیداد حنجر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
خسرو دین داد تا حنجر به تیغ اهل شام
تشنه کام بر جهان از انتقام
خسرو سیارگان هر بام خنجر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
در وصال آباد کوی دوست در عین بکا
از حیا تا دم صبح جزا
چشم آدم خجلت از روی پیمبر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
تا به خون لب تشنه پر زد شاهباز اوج دین
بر زمین در فلک روح الامین
پرزنان چون طایر بسمل به خون پر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
شاهد خلوت سرای چارم از بهر عزا
در سما با دو صد شور و نوا
نطع مشکین بر سر زرینه معجر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
فارس مضمار این نه پهنه فیروزه فام
صبح و شام تا به روز انتقام
دامن خفتان به خوناب شفق پر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
بازکش یغما عنان از عرصه این داستان
کز فغان از نهاد انس و جان
رفته رفته شور این ماتم به محشر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز چرخ سفله پرور طرح دیگر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: دوباره روزگار پستی‌هایی که به تربیت افراد بی‌لیاقت می‌پردازد، نقشه‌ای جدید می‌کشد و کسانی که با نیرنگ و خیانت به دیگران آسیب می‌زنند، نیت‌های شوم خود را به ظهور می‌رسانند.
بر سر ارباب دین بی داد لشکر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: در مقابل کسانی که به اصول دین ظلم می‌کنند، شمر (یک شخصیت تاریخی) آماده است تا با خنجر به مبارزه برود و ظلم را به چالش بکشد.
خود ز روبه بازی گرگ فلک گوئی روان
بی امان زور بازوی سگان
هوش مصنوعی: انگار دنیای اطراف مانند یک تئاتر است که در آن، قوه و قدرت سرنوشت به صورت بی‌پایانی در حال حرکت و تأثیرگذاری است، همان‌طور که سگان با نیروی دست خود به بازی و رقابت مشغولند.
بر سر شیر خدا شمشیر دیگر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: در برابر حضرت علی، شیر خدا، شمشیر دیگری به دست شمر می‌رسد و او خنجرش را از نیام بیرون می‌آورد.
چون نیفتد رازها از پرده طاقت برون
بی سکون صد جهان دل بل فزون
هوش مصنوعی: وقتی رازها از پرده بیرون بیفتند و در دسترس قرار گیرند، طاقت و صبر انسان به انتها می‌رسد و آرامش او تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ در چنین حالتی، دلتنگی و دردهای دل بیشتر از تمام دنیا بر او چیره می‌شود.
شمسه ایوان عصمت چادر از سر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: در ایوان عصمت، نور و زیبایی به نمایش درمی‌آید، و از سویی دیگر، شمر (نماد دشمنی و ظلم) سلاحی را آماده می‌کند. این دو تصویر به ما نشان می‌دهند که در یک سو، پاکی و نور وجود دارد و در سوی دیگر، نیات بد و ظلم در حال ظهور است.
آنکه لعلش تشنگان را می دهد جام شراب
دل کباب بهر یک پیمانه آب
هوش مصنوعی: این شخصی که انگشتری سرخ رنگ دارد، به تشنگان شراب می‌دهد و دل آنها را می‌سوزاند، همه اینها را فقط برای یک پیمانه آب انجام می‌دهد.
تشنه لب بر خنجر بیداد حنجر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: کسی که در جستجوی حقیقت و عدالت است، احساس عطش و تشنگی می‌کند. او در برابر ظلم و ستم ایستاده و به مبارزه برمی‌خیزد، مانند شمشیری که از غلاف بیرون می‌آید تا به دفاع بپردازد.
خسرو دین داد تا حنجر به تیغ اهل شام
تشنه کام بر جهان از انتقام
هوش مصنوعی: خسرو دین با وفا و فداکاری خود، زندگی‌اش را فدای کسانی کرد که در شام تشنه انتقام بودند و با این عمل، در سراسر جهان به یادگار گذاشت.
خسرو سیارگان هر بام خنجر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: خسرو سیارگان هر روز با قدرت و هیبت خود وارد می‌شود و با تیزی و شجاعت آماده نبرد می‌شود. شمر نیز با شمشیر خود آماده است که به مقابله برآید.
در وصال آباد کوی دوست در عین بکا
از حیا تا دم صبح جزا
هوش مصنوعی: در هنگام نزدیکی به دوستی، با وجود اشک‌ها و اندوه، تا صبح به خاطر حیا و احترام، سکوت کرده‌ام و پاداش این حال را انتظار می‌کشم.
چشم آدم خجلت از روی پیمبر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: چشم انسان، وقتی به چهره‌ی پیامبر نگاه می‌کند، شرمنده می‌شود و به همین خاطر از نظر شمر، خنجر را بیرون می‌کشد.
تا به خون لب تشنه پر زد شاهباز اوج دین
بر زمین در فلک روح الامین
هوش مصنوعی: شاهباز دین که به سمت آسمان پرواز می‌کند، در نهایت بر زمین فرود می‌آید، در حالی که لب‌هایش تشنه خون است. این تصویر نمادی از تلاش و ایستادگی در مسیر حقیقت و ایمان دارد.
پرزنان چون طایر بسمل به خون پر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: با ناله و درد، چون پرندگان زخمی، به پرواز در می‌آید و از چنگال شمر خنجر بیرون می‌آید.
شاهد خلوت سرای چارم از بهر عزا
در سما با دو صد شور و نوا
هوش مصنوعی: عشقبازان در خفا به خاطر عزایی در چهرهٔ سالار، با شور و هیجان فراوان به سر می‌برند.
نطع مشکین بر سر زرینه معجر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: بر روی پوشش طلایی، عطر خوش مشک می‌تابد و شمر خنجر را از غلاف بیرون می‌آورد.
فارس مضمار این نه پهنه فیروزه فام
صبح و شام تا به روز انتقام
هوش مصنوعی: فارس به عنوان میدان اصلی این واقعه، نه تنها بستر زیبای صبح و شام، بلکه مسیر تا روز انتقام را نیز در بر می‌گیرد.
دامن خفتان به خوناب شفق پر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: آسمان صبحگاهی با رنگ‌های سرخ و شفق به تصویر می‌آید و همچون دامن گلی درخشنده، به زیبایی گسترش می‌یابد. در این میان، شمر با خنجر خود قصد دارد تا جایی که می‌تواند از نیام آن خارج کند و به میدان جنگ برود.
بازکش یغما عنان از عرصه این داستان
کز فغان از نهاد انس و جان
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که کسی باید افسار و کنترل این داستان را به دست گیرد و آن را از میان غم و درد انسانی که در درونش وجود دارد، رها کند.
رفته رفته شور این ماتم به محشر می کشد
از نیام شمر خنجر می کشد
هوش مصنوعی: به تدریج جذابیت و شوری که در این عزاداری وجود دارد، به اوج خود می‌رسد و مانند شمر که خنجر از نیام بیرون می‌آورد، به مرحله‌ای می‌رسد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.