گنجور

شمارهٔ ۷۱

ای دل به عزا راست کن آهنگ فغان را
کامشب شب قتل است
ای دیده فرو ریز به رخ اشک روان را
کامشب شب قتل است
تار نفست بگسلد ای سینه خروشی
تا چند خموشی
قانون نوائی بده ای نطق زبان را
کامشب شب قتل است
ای دیده بخت ار چه ندیدم کم و بسیار
خود چشم تو بیدار
شرمی کن و از سر بنه این خواب گران است
کامشب شب قتل است
ای مرغ فغان بر چمن قدس گذر کن
وز مهر خبر کن
جبریل امین طایر قدسی طیران را
کامشب شب قتل است
فارغ نبود بخت جوان و خرد پیر
از ناله شبگیر
یعنی که عزا فرض بود پیر و جوان را
کامشب شب قتل است
از شرم رخ صاحب ششمیر دو پیکر
در قلب دو لشکر
جنگ است به خون ریزی خود تیغ و سنان را
کامشب شب قتل است
در مندل ترکش ز غم اصغر بی شیر
شد چله نشین تیر
هم پیچ و خم غصه چو زه کرد کمان را
کامشب شب قتل است
از نصرت اعدا و شکست غم دین هم
شد پشت فلک خم
دل تنگ تر از چشم زره کرده یلان را
کامشب شب قتل است
اجرام فلک را که به اعدا سر یاری است
بس ذلت و خواری است
بر ماه رسد پرده دری دست کتان را
کامشب شب قتل است
از سنبل حوران ارم بضعه خاتم
چون مجلس ماتم
پوشیده سیه ساحت فردوس جنان را
کامشب شب قتل است
تا عربده شوخی و مستی شودش کم
مشاطه ماتم
از نیل عزا سرمه دهد چشم بتان را
کامشب شب قتل است
چون نیست سنگین دلی چرخه دولاب
در چشم فلک آب
یا ساقی کوثر مددی تشنه لبان را
کامشب شب قتل است
یغما به دعا ختم کن این قصه دراز است
چون وقت نیاز است
توفیق دهد ختم عزا سینه زنان را
کامشب شب قتل است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل به عزا راست کن آهنگ فغان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: ای دل، امشب را آماده باشید، چون امشب شب غم و اندوه و سوگ است و باید ناله و فریاد سر دهیم.
ای دیده فرو ریز به رخ اشک روان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: ای چشم، اشک‌هایت را روی صورتت بریز، چرا که امشب شبی مهم و مرگباری است.
تار نفست بگسلد ای سینه خروشی
تا چند خموشی
هوش مصنوعی: ای سینه، به خاطر تنگی نفس و ناگواریت، تا کی از درد و سکوت بی‌خبری و تحمل کنی؟ بگذار صدایت بلند شود و احساساتت را آزاد کنی.
قانون نوائی بده ای نطق زبان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب شب مهمی است و باید زبانم پیامی تازه و مهم بدهد.
ای دیده بخت ار چه ندیدم کم و بسیار
خود چشم تو بیدار
هوش مصنوعی: ای دیده، اگرچه من در زندگی زیاد و کم دیده‌ام، اما چشمان تو همیشه بیدار و هوشیار هستند.
شرمی کن و از سر بنه این خواب گران است
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: شرم کن و نگذار که خواب سنگین تو را بگیرد، امشب شب خطرناکی است و باید هشیار باشی.
ای مرغ فغان بر چمن قدس گذر کن
وز مهر خبر کن
هوش مصنوعی: ای پرنده، فریاد کن و بر چمن‌های بهشت بگذر و از محبت بگو.
جبریل امین طایر قدسی طیران را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب شب سرنوشت‌ساز و مهمی است که در آن، خبرهایی بزرگ و معنوی از جانب فرشتگان به گوش می‌رسد و جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
فارغ نبود بخت جوان و خرد پیر
از ناله شبگیر
هوش مصنوعی: بخت جوان و تجربه‌های پیر هر دو در دل شب و از غم و ناله آزادی ندارند.
یعنی که عزا فرض بود پیر و جوان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب باید همه برای مرگ او غمگین باشند، این شب به گونه‌ای است که بر همه جوانان و پیران واجب است که عزاداری کنند.
از شرم رخ صاحب ششمیر دو پیکر
در قلب دو لشکر
هوش مصنوعی: از خجالت چهره صاحب شمشیر، دو نیروی متخاصم در دل خود دچار ترس و تردید شدند.
جنگ است به خون ریزی خود تیغ و سنان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب شب جنگ و خونریزی است و ابزارهای جنگی مانند شمشیر و نیزه آماده‌اند. امشب، شب قتل و درگیری است.
در مندل ترکش ز غم اصغر بی شیر
شد چله نشین تیر
هوش مصنوعی: درختی که به خاطر غم و اندوه کم، میوه‌هایش بدون شیرینی و خوشمزگی شده، در چله‌نشینی تیر، به تنهایی سپری می‌کند.
هم پیچ و خم غصه چو زه کرد کمان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب شب مهمی است و غم و اندوه مانند زه کمان، همه جا را در بر گرفته است.
از نصرت اعدا و شکست غم دین هم
شد پشت فلک خم
هوش مصنوعی: از پیروزی دشمنان و شکست در راه دین، حتی آسمان هم زیر فشار قرار گرفته و خم شده است.
دل تنگ تر از چشم زره کرده یلان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب دل‌ها بیش از همیشه غمگین و پریشان است، چون شب‌های سخت و خطرناک برپا شده و حالت ترس و ناامیدی در میان جنگجویان احساس می‌شود.
اجرام فلک را که به اعدا سر یاری است
بس ذلت و خواری است
هوش مصنوعی: اجرام آسمان که در برابر دشمنان به یاری می‌آیند، نشان‌دهندهٔ ذلت و خواری هستند.
بر ماه رسد پرده دری دست کتان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: به شب ماه برمی‌خیزد و پرده‌ای از جنس کتان به کنار می‌رود. امشب شبی است برای پایان دادن به زندگی.
از سنبل حوران ارم بضعه خاتم
چون مجلس ماتم
هوش مصنوعی: دختری از بهشت مانند سنبل و گل‌های خوشبو، چونکه در مجلس سوگواری حضور دارد.
پوشیده سیه ساحت فردوس جنان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب، به خاطر وقوع یک حادثه تلخ، زیبایی بهشت نیز تحت تاثیر قرار گرفته است.
تا عربده شوخی و مستی شودش کم
مشاطه ماتم
هوش مصنوعی: برای اینکه حال و هوای خوشی و شادابی به او دست دهد، کمی از دلتنگی و غم خود بکاهد.
از نیل عزا سرمه دهد چشم بتان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب شب تسلیت و غمگینی است که چشمان معشوقان را با سرمه‌ای از نیل رنگین می‌کند، زیرا امشب شب قتل است.
چون نیست سنگین دلی چرخه دولاب
در چشم فلک آب
هوش مصنوعی: وقتی که دل سنگین نیست، چرخش دهر در آسمان بی‌اهمیت می‌شود.
یا ساقی کوثر مددی تشنه لبان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: ای ساقی کوثر، امشب به یاری تشنه‌دلان بشتاب، زیرا که امشب شب سرنوشت است و باید از آن مراقب بود.
یغما به دعا ختم کن این قصه دراز است
چون وقت نیاز است
هوش مصنوعی: دعای تو را به پایان برسان، زیرا این داستان بسیار طولانی است و نیاز به وقت دارد.
توفیق دهد ختم عزا سینه زنان را
کامشب شب قتل است
هوش مصنوعی: امشب شبی است که در آن عزاداری به اوج می‌رسد، زیرا یادآور وقایع تلخی از جمله شهادت بزرگانی است که در دل‌ها جایی ویژه دارند. نهایتاً، همه در این شب به یاد آن مصیبت بزرگ، با احساسات عمیق و سوگواری به سینه‌زنی پرداخته و یاد و خاطره‌ آنها را گرامی می‌دارند.