شمارهٔ ۶۰
قاسم ای جشن طرب بر تو تباه
حجله عیش عروس از تو سیاه
در مکش باره سوی قربانگاه
چکند یک تن و یک دشت سپاه
به صف آرائی مژگان سوگند
به جگر کاوی پیکان سوگند
از زبان تا به پر تیر قسم
از کله تا سر شمشیر قسم
برگ میدان جدل ساز مکن
سوی ترکان چنان تاز مکن
بر خود آغوش اجل باز مکن
سوگ با سور من انباز مکن
به دل زود ملال تو قسم
به غم دیر زوال تو قسم
به تو و بوسه حورا سوگند
به من و سیلی اعدا سوگند
پخته بخت مرا خام مخواه
دانه دولت من دام مخواه
صبح حسرت سحران شام مخواه
تیره روزم سفر شام مخواه
به بیاض رخ بیضا سوگند
به سواد شب یلدا سوگند
به غریبان غم اندوز قسم
به یتیمان سیه روز قسم
ساز پیکار عدو ساخته ای
نرد وارونه جدل باخته ای
تیغ بر قطع رحم آخته ای
نه بر اعدا که به ما تاخته ای
به کمان داری ابروت قسم
به زره سازی گیسوت قسم
به تو وعزت قربی سوگند
به من و خواری اعدا سوگند
بازمان تیغ قطیعت به غلاف
ساز ده رامش پیوند زفاف
اول صلح منه برگ خلاف
آخر عیش مزن رای مصاف
به مراد دل غمگین سوگند
به امید من مسکین سوگند
به تو و خنجر خونخوار قسم
به من و دیده خونبار قسم
ذوق جان بازیت افتاده به سر
پی خونریزی ما بسته کمر
ترسمت باز نیائی ز سفر
به مخالف مگذارم مگذر
به غریبان گرفتار قسم
به اسیران دل افگار قسم
به گلوی تو وخنجر سوگند
به خروش من و اختر سوگند
کسوت عمر برآورده ز سر
خلعت مرگ در افکنده ببر
برکن این جامه کزوجان به خطر
بر تن هستی ما جامه مدر
به تو و آن جامه که بر دوش قسم
به شهیدان کفن پوش قسم
به من ودامن پر خون سوگند
به تو و جبه گلگون سوگند
راهی از مهر سوی یار انداز
بازکش رخش سفر بار انداز
رامش بزم به هنجار انداز
رزم با بهمن قاجار انداز
به تو و زنده روی تو قسم
به من و کشته کوی تو قسم
به مقامات سعادت سوگند
به سعادات شهادت سوگند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قاسم ای جشن طرب بر تو تباه
حجله عیش عروس از تو سیاه
هوش مصنوعی: قاسم، ای جشن شادی، بر تو افسوس که خوشی عروسی تحت تاثیر تو به غم و اندوه تبدیل شده است.
در مکش باره سوی قربانگاه
چکند یک تن و یک دشت سپاه
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که یک نفر با شجاعت و فداکاری به سمت قربانگاه میرود، در حالی که در دشت، نیرویی بزرگ از سپاهیان حضور دارد. این تصویر به نوعی نشاندهنده تضاد بین فردی است که به پیش میرود و جمعیتی بزرگ که ممکن است احساسات و شور و شوق دیگری داشته باشند.
به صف آرائی مژگان سوگند
به جگر کاوی پیکان سوگند
هوش مصنوعی: به زیبایی و جاذبه مژگان تو قسم میخورم و به عمق قلب و احساسم که مانند تیری با دقت و تیز است.
از زبان تا به پر تیر قسم
از کله تا سر شمشیر قسم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر بخواهیم صداقت یک فرد را بسنجیم، میتوانیم از زبان او تا سر و دلش، به اندازهای که تیر به هدف میرسد، اطمینان کنیم. یعنی از هر لحظه در کلام و عمل او، نشانههایی از صداقت و شجاعت دیده میشود.
برگ میدان جدل ساز مکن
سوی ترکان چنان تاز مکن
هوش مصنوعی: برگ میدان جنگ را در دست نگیر و با ترکان به تندی رفتار نکن.
بر خود آغوش اجل باز مکن
سوگ با سور من انباز مکن
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که به آغوش مرگ بروی و زنجیر غم را به جشن و سرور من نپیوندی.
به دل زود ملال تو قسم
به غم دیر زوال تو قسم
هوش مصنوعی: به دلهای زود رنج تو سوگند، و به غمهای ماندگاری که دیر تمام میشوند سوگند.
به تو و بوسه حورا سوگند
به من و سیلی اعدا سوگند
هوش مصنوعی: من به تو و بوسه حورا قسم میخورم و همچنین به من و سیلی دشمنان قسم میخورم.
پخته بخت مرا خام مخواه
دانه دولت من دام مخواه
هوش مصنوعی: بخت و اقبال من به خوبی شکل گرفته است، پس نباید به دنبال مشکلات و سختیها باشی. موفقیت من را به دام نینداز و نگذار تا در تلههای ناامیدی بیفتم.
صبح حسرت سحران شام مخواه
تیره روزم سفر شام مخواه
هوش مصنوعی: صبحی که با حسرت آغاز شود، شب تیره و غم انگیز را طلب نکن. روزهای سخت و تاریک را در سفر به شام نخواه.
به بیاض رخ بیضا سوگند
به سواد شب یلدا سوگند
هوش مصنوعی: به روشنی چهرهی زیبا و سفیدت قسم میخورم و همچنین به تیرگی و سیاهی شب یلدا قسم میخورم.
به غریبان غم اندوز قسم
به یتیمان سیه روز قسم
هوش مصنوعی: به افرادی که در غم و اندوه به سر میبرند، و همچنین به کودکانی که در شرایط سخت و تاریک زندگی میکنند، قسم میخورم.
ساز پیکار عدو ساخته ای
نرد وارونه جدل باخته ای
هوش مصنوعی: تو در جنگ با دشمن خود ابزاری فراهم کرده ای، اما مانند نردبازی که در جدل مغلوب شده، موفق نبوده ای.
تیغ بر قطع رحم آخته ای
نه بر اعدا که به ما تاخته ای
هوش مصنوعی: تو شمشیر را برای بریدن ارتباطات خانوادگی به کار گرفتهای، نه برای دشمنانی که به ما حمله کردهاند.
به کمان داری ابروت قسم
به زره سازی گیسوت قسم
هوش مصنوعی: به کمان ابروی تو قسم میخورم و به زرهای که از موهای تو بافته شده است قسم میزنم.
به تو وعزت قربی سوگند
به من و خواری اعدا سوگند
هوش مصنوعی: به تو و مقام والایت قسم میخورم، و همچنین به ذلت و حقارت دشمنان قسم میزنم.
بازمان تیغ قطیعت به غلاف
ساز ده رامش پیوند زفاف
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که قاطعیت و جدیت را به حالت آرامش و صلح برگردان. زندگی را با پیوندهای زیبا و محبتآمیز پر کن.
اول صلح منه برگ خلاف
آخر عیش مزن رای مصاف
هوش مصنوعی: ابتدا از جنگ و درگیری دست بردار و صلح را انتخاب کن، سپس از لذتی که در جنگ به دست میآید، صرفنظر کن.
به مراد دل غمگین سوگند
به امید من مسکین سوگند
هوش مصنوعی: به آرزوهای قلب غمگینم قسم، به امید و آرزوهای من که در عذابم قسم.
به تو و خنجر خونخوار قسم
به من و دیده خونبار قسم
هوش مصنوعی: به تو و آن خنجر کشنده سوگند میخورم و به خودم و چشمان اشکبارم.
ذوق جان بازیت افتاده به سر
پی خونریزی ما بسته کمر
هوش مصنوعی: شما به بازی و شادی جان خود مشغول شدهاید، در حالی که ما در حال رنج و درد هستیم و گویی که شما برای ما نوایی تهیه کردهاید که به زخمهای ما توجهی ندارد.
ترسمت باز نیائی ز سفر
به مخالف مگذارم مگذر
هوش مصنوعی: نگرانم که دوباره از سفر برنگردی، بنابراین از تو میخواهم که این مسیر را ترک نکنی.
به غریبان گرفتار قسم
به اسیران دل افگار قسم
هوش مصنوعی: به بیگانگان در تنگنا قسم و به کسانی که دلهایشان در عذاب است قسم.
به گلوی تو وخنجر سوگند
به خروش من و اختر سوگند
هوش مصنوعی: به گلوی تو و به خنجر قسم میخورم، به صدای من و به ستاره قسم میزنم.
کسوت عمر برآورده ز سر
خلعت مرگ در افکنده ببر
هوش مصنوعی: زندگی همچون جامهای است که بر تن کردهایم، اما در پایان، این جامه با مرگ از تن ما جدا میشود.
برکن این جامه کزوجان به خطر
بر تن هستی ما جامه مدر
هوش مصنوعی: این لباس را در بیاور، چون جان ما در خطر است، این لباس را بپوش.
به تو و آن جامه که بر دوش قسم
به شهیدان کفن پوش قسم
هوش مصنوعی: به تو و آن لباس که به تن داری قسم میخورم، به شهدایی که کفن پوشیدهاند قسم میزنم.
به من ودامن پر خون سوگند
به تو و جبه گلگون سوگند
هوش مصنوعی: به من و دمی که پر از خون است، قسم میخورم و به تو و جبهات که به رنگ گل است، سوگند میزنم.
راهی از مهر سوی یار انداز
بازکش رخش سفر بار انداز
هوش مصنوعی: با محبت، مسیری به سوی محبوب خود بگشا و زمانی که او را میبینی، سفر را آغاز کن و از زینتهای آن بهرهبرداری کن.
رامش بزم به هنجار انداز
رزم با بهمن قاجار انداز
هوش مصنوعی: لذت و شادی مهمانی را با نظم و آرامش برپا کن، و در کنار آن، شمشیر و جنگ را با قدرت بر افراز.
به تو و زنده روی تو قسم
به من و کشته کوی تو قسم
هوش مصنوعی: به خاطر وجود تو و زیباییات قسم میخورم و به خاطر خودم و دلبستگیام به تو نیز قسم میزنم.
به مقامات سعادت سوگند
به سعادات شهادت سوگند
هوش مصنوعی: به جایگاههای خوشبختی سوگند میخورم، و به سعادت شهادت نیز سوگند میزنم.