گنجور

شمارهٔ ۵۵

بر آفتاب یثرب افکند سایه شامی
کز صبح زستخیزش با خاکیان پیامی
زانداز شامیان خاست بر مکیان قیامت
ای رستخیز کبری شستن بست قیامی
بر نصرت شهیدان ای جان و دل خروجی
در یاری اسیران ای عقل و دین خرامی
زان پیش کز سرزنیش غلطد به خاک و خون تن
ای پای دل رکابی ای دست جان لگامی
آن کاعتنای و حرمت فرضش به کفر و اسلام
نی اعتنائی از دوست نز دشمن احترامی
پیکان تن گذار است گر سوی او سفیری
زوبین دل نشین است او را اگر پیامی
سلطان کم سپه را چون خیل جانسپاران
ای قوم احتشادی ای مردم احتشامی
درکار او نه ای سخت ای تن مگر زجاجی
بر حال او نه ای نرم ای دل مگر رخامی
از تیپ سفله ساران سلطان خسروان را
کار سپه شد از نظم ای فوج شه نظامی
سگهای شام بی حصر شیر حجاز محصور
گرگان به بوی آهو در پاسش اهتمامی
شاهان بی سپه را ای خیل اتفاقی
خونهای بی گنه را ای جمع انتقامی
ترسم شب آوری روز بر آفتاب بطحا
ای صبحدم درنگی ای شامگه دوامی
ای نینوا ستودم میدان خاصگانت
نی نی بدین قیامت تو رستخیز عامی
نیلت به دجله خونخیز هان ای فرات تا چند
بر قبطیان حلالی بر سبطیان حرامی
در پای کشتگانت خون از دریغ بفشان
آبی زچشمه چشم در حلق تشنه کامی
ز ابنای دین به کیهان نام و نشان بر افتاد
کفر است اگر بماند از ما نشان و نامی
از دود کلک یغما اصناف خشک و تر سوخت
آتش چو در نی افتاد چه پخته ای چه خامی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر آفتاب یثرب افکند سایه شامی
کز صبح زستخیزش با خاکیان پیامی
هوش مصنوعی: سایه‌ای از طرف شام بر روی آفتاب یثرب (مدینه) افتاد، سایه‌ای که با نور صبح خودش به خاکیان پیامی رساند.
زانداز شامیان خاست بر مکیان قیامت
ای رستخیز کبری شستن بست قیامی
هوش مصنوعی: از سرزمین شام، صداهایی شنیده می‌شود که نشان‌دهنده وقوع قیامت بر مکیان است. این یک زلزله بزرگ و عظیم است که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
بر نصرت شهیدان ای جان و دل خروجی
در یاری اسیران ای عقل و دین خرامی
هوش مصنوعی: ای جان و دل، به یاری شهیدان بشتاب و ای عقل و دین، در حمایت از اسیران حرکت کن.
زان پیش کز سرزنیش غلطد به خاک و خون تن
ای پای دل رکابی ای دست جان لگامی
هوش مصنوعی: قبل از این که به خاطر سرزنش‌ها به خاک و خون بیفتی، ای پای دل که در رکاب عشق هستی، ای دستی که جان را نگه می‌داری.
آن کاعتنای و حرمت فرضش به کفر و اسلام
نی اعتنائی از دوست نز دشمن احترامی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که توجه و ارادت معشوق به شخصیتی که به کفر یا اسلام اعتقاد دارد، برای او اهمیتی ندارد و همچنین از دوست یا دشمن هیچ‌گونه احترامی نشان نمی‌دهد. در واقع، این فرد یک نوع بی‌تفاوتی نسبت به عقاید و موقعیت‌های دیگران دارد.
پیکان تن گذار است گر سوی او سفیری
زوبین دل نشین است او را اگر پیامی
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد پیامی را به معشوق برساند، باید با زیبایی و شوق به او نزدیک شود، زیرا عشق و احساسات عمیق او را به سمت خود جلب می‌کند.
سلطان کم سپه را چون خیل جانسپاران
ای قوم احتشادی ای مردم احتشامی
هوش مصنوعی: وقتی فرمانروایان بدون ارتش و نیروی نظامی به میدان می‌آیند، باید بدانید که ای مردم با روحیه و شجاعت، خود را برای فداکاری و ایستادگی آماده کنید.
درکار او نه ای سخت ای تن مگر زجاجی
بر حال او نه ای نرم ای دل مگر رخامی
هوش مصنوعی: در کار خداوند سخت و محکم نباش، چون بدن تو مانند شیشه است و در برابر او نرمی و لطافت دل را فراموش نکن، زیرا همچون گلی هستی.
از تیپ سفله ساران سلطان خسروان را
کار سپه شد از نظم ای فوج شه نظامی
هوش مصنوعی: سلطان خسرو به دلیل تعدادی از افراد بی‌ارزش و پست که در اطرافش قرار داشتند، به زحمت افتاده است و این افراد باعث شده‌اند که او در مدیریت و رهبری خود دچار مشکل شود. ای جماعت نظامی، نظم و ترتیب خود را حفظ کنید!
سگهای شام بی حصر شیر حجاز محصور
گرگان به بوی آهو در پاسش اهتمامی
هوش مصنوعی: سگ‌های دمشق به طور بی‌پایانی و بی‌وقفه تحت تأثیر شیر حجاز، همانند گرگ‌ها به دنبال بوی آهو هستند و در این کار بسیار جدی و کوشا هستند.
شاهان بی سپه را ای خیل اتفاقی
خونهای بی گنه را ای جمع انتقامی
هوش مصنوعی: سلطنت بدون سپاه برای پادشاهان کاری دشوار است و جمعیت انتقام‌جو خون‌های بی‌گناه را به یاد می‌آورد.
ترسم شب آوری روز بر آفتاب بطحا
ای صبحدم درنگی ای شامگه دوامی
هوش مصنوعی: مبادا شب هنگام بیایی و روز را در آفتاب بطحا پیدا کنی. ای صبح روشن، کمی درنگ کن، ای شب، لحظه‌ای بمان!
ای نینوا ستودم میدان خاصگانت
نی نی بدین قیامت تو رستخیز عامی
هوش مصنوعی: ای نینوا، تو را ستایش می‌کنم؛ میدان خاصی برای تو است. در این قیامت، تو شاهد ظهور عمومی هستی.
نیلت به دجله خونخیز هان ای فرات تا چند
بر قبطیان حلالی بر سبطیان حرامی
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به نشانه‌های مختلف برخورد و رفتار با گروه‌های مختلف اشاره دارد. به نظر می‌رسد شاعر از تضاد و تفاوت‌های رفتاری میان اقوام و طایفه‌ها سخن می‌گوید و نقدی به ناعادلانه بودن این برخوردها دارد. در واقع، تأکید بر تفاوت‌های غیرمنصفانه در ریشه‌ها و هویت‌ها و سو استفاده از این مسائل در روابط اجتماعی وجود دارد.
در پای کشتگانت خون از دریغ بفشان
آبی زچشمه چشم در حلق تشنه کامی
هوش مصنوعی: خون خود را به خاطر از دست‌رفتگان بی‌هیچ تردیدی بریز و آبی از چشمانت برای آنانی که تشنه‌اند بفرست.
ز ابنای دین به کیهان نام و نشان بر افتاد
کفر است اگر بماند از ما نشان و نامی
هوش مصنوعی: از نسل‌های دین، نام و نشانی در کیهان باقی نمانده است و اگر آثار و نشانه‌ای از ما باقی بماند، این نشان‌دهنده کفر خواهد بود.
از دود کلک یغما اصناف خشک و تر سوخت
آتش چو در نی افتاد چه پخته ای چه خامی
هوش مصنوعی: از دود قلم یغما، همه چیز که با آن سر و کار دارد، آسیب می‌بیند. وقتی آتش بر نی بیفتد، هم نیک و هم بد در معرض سوختن قرار می‌گیرند.