شمارهٔ ۴۱
بر تو آن دیده و دل کو که به قانون گریم
خوشتر آن است که از قاعده بیرون گریم
گاه چون رعد به آبادی و ویران نالم
گاه چون بر به کهسار و به هامون گریم
درد اندوه تعب قتل عطش سوز گداز
بر تو ای کشته انواع ستم چون گریم
بر لب خشک تو از دیده تر دارد جای
جاودان در عوض اشک اگر خون گریم
در هلاک تو ندانم ز گران خسبی خاک
یا همی خود ز سبک خیزی گردون گریم
ننگرم سرو بنی جز که ز مژگان به کنار
جوی ها کرده بر آن قامت موزون گریم
بینم ار گونه گل چاک زنم غنچه مثال
جامه جان و بر آن عارض گلگون گریم
چکنم گر نه بر آن کشته ممنوع فرات
دجله از دیده فرو ریزم و جیحون گریم
خسته او کشته و من زنده رها کن که به درد
راست بر کژی این طالع وارون گریم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر تو آن دیده و دل کو که به قانون گریم
خوشتر آن است که از قاعده بیرون گریم
هوش مصنوعی: آیا آن چشمی و آن قلبی در تو هست که به خاطر قوانین و مقررات بگرید؟ بهتر است از روی قاعده و اصول خارج شده و به خاطر عشق و احساسات واقعی اشک بریزیم.
گاه چون رعد به آبادی و ویران نالم
گاه چون بر به کهسار و به هامون گریم
هوش مصنوعی: گاهی مانند رعد و برق در شهری میزنم و فریاد میزنم، و گاهی همچون باران بر کوهها و دشتها گریه میکنم.
درد اندوه تعب قتل عطش سوز گداز
بر تو ای کشته انواع ستم چون گریم
هوش مصنوعی: درد و اندوه ناشی از کشته شدن و تشنگی عمیق، و سوز و گرمایی که بر تو میگذرد، ای کسی که انواع ستمها را متحمل شدهای، چگونه بتوانم برای تو گریه نکنم؟
بر لب خشک تو از دیده تر دارد جای
جاودان در عوض اشک اگر خون گریم
هوش مصنوعی: اگرچه چشمان تو خشک و بیآب است، اما به جای اشک، اگر خون بریزم، باز هم در اعماق وجود تو جاودان خواهی ماند.
در هلاک تو ندانم ز گران خسبی خاک
یا همی خود ز سبک خیزی گردون گریم
هوش مصنوعی: در بیخبری از وضعیت تو، نمیدانم که آیا به خاطر سنگینی بار غم خوابیدهای یا به خاطر سبکباری خودت از آسمان گریه میکنی.
ننگرم سرو بنی جز که ز مژگان به کنار
جوی ها کرده بر آن قامت موزون گریم
هوش مصنوعی: چشمم هرگز به هیچ سروی نمیافتد جز آنکه با نگاه کردن به کنار جویها، به قامت خوشتناوش اشک بریزم.
بینم ار گونه گل چاک زنم غنچه مثال
جامه جان و بر آن عارض گلگون گریم
هوش مصنوعی: اگر ببینم که گلی شکفت، با شادمانی به آن چهره زیبا گریه میکنم، چون غنچهای که از شادی باز میشود، گویی جامه جانم را به احترام آن زیبایی بر تن کردهام و بر آن صورت سرخ گل اشک میریزم.
چکنم گر نه بر آن کشته ممنوع فرات
دجله از دیده فرو ریزم و جیحون گریم
هوش مصنوعی: اگر نتوانم بر آن کشته که در کنار رود فرات خوابیده، اشک بریزم، پس چشمانم را بر دجله و جیحون خواهم ریخت و برای او گریه خواهم کرد.
خسته او کشته و من زنده رها کن که به درد
راست بر کژی این طالع وارون گریم
هوش مصنوعی: خسته و ناتوان او از دنیا رفته و من هنوز زندهام. به من مهلت بده تا ناراحتی و درد واقعی خود را بر کجیها و نادرستیهای این سرنوشت معکوس بروز دهم.