شمارهٔ ۳۸
ای تشنه لبان را سر و سردار حسینم
سردار حسینم
وی بر شهدا سرور و سالار حسینم
سردار حسینم
ای شخص تو را با همه اقبال پناهی
در موکب شاهی
حسرت سپه اندوه سپهدار حسینم
سردار حسینم
ترسم که کند خاک عزا بر سر ایام
سوگ تو سرانجام
با کاوش این لشکر خونخوار حسینم
سردار حسینم
تا زمزمه سوگ تو برخاست به عالم
بنشست به ماتم
از صومعه تا خانه خمار حسینم
سردار حسینم
جز پیکر مجروح تو ای گلبن بی آب
ازتیر جگر تاب
جز پیکر مجروح تو ای گلبن بی آب
از تیر جگر تاب
کشنید که از گل بدمد خار حسینم
سردار حسینم
با سرو سزد نخل دلارای تو مانند
ای شاخ برومند
سرو آرد اگر تیغ و سنان بار حسینم
سردار حسینم
تا غنچه سیراب تو آورد سمن بر
بر رست ز عبهر
کیهان همه را سوری و گلنار حسینم
سردار حسینم
در پای سمندت سر و جان کردمی ایثار
پیش از همه انصار
بودی اگرم رخصت پیکار حسینم
سردار حسینم
نگذاشتمی پنجه گشودن پی آورد
در پهنه ناورد
با شیر نیستان سگ بازار حسینم
سردار حسینم
کی راست چمیدی به حرم چهره به خون رنگ
از معرکه جنگ
گلگون تو با زین نگونسار حسینم
سردار حسینم
دادم به گرفتاری اعدا زن و فرزند
چه خویش و چه پیوند
تا دوده عزت نشدی خوار حسینم
سردار حسینم
طول املم بر به فدای تو چو دل بست
کوته نکنم دست
تا جان نکنم در سر این کار حسینم
سردار حسینم
تو کشته و من زنده سزد تا به قیامت
بر وجه غرامت
بنشینم اگر روی به دیوار حسینم
سردار حسینم
تنها نه من این مایه بد و نیک که هستند
یک رشته گسستند
در ماتم تو سبحه و زنار حسینم
سردار حسینم
با ما ز سرشک مژه وین آه فلک گرد
پیداست چه ها کرد
اندوه تو پنهان و پدیدار حسینم
سردار حسینم
در وقعه کبری که زند زال به دستان
شهروزه به سامان
غافل مشو از بهمن قاجار حسینم
سردار حسینم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تشنه لبان را سر و سردار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: ای آنانی که به شدت تشنهاید، من سردار حسینم.
وی بر شهدا سرور و سالار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: او سرور و رهبری بر شهیدان است، حسینم، سردار حسینم.
ای شخص تو را با همه اقبال پناهی
در موکب شاهی
هوش مصنوعی: ای شخص، تو به خاطر همه خوششانسیات، در کنار پادشاه پناه داری.
حسرت سپه اندوه سپهدار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: من به شدت افسوس و غمگین هستم که به عنوان فرمانده حسین در سپاه، بر دردها و اندوههای او آگاه هستم.
ترسم که کند خاک عزا بر سر ایام
سوگ تو سرانجام
هوش مصنوعی: میترسم که غم و اندوه تو بر سر روزها و زمانها بپاشد و بر زندگیام سایه بیفکند.
با کاوش این لشکر خونخوار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: من با جستوجو در این گروه خشن و بیرحم، به سرداری حسین میرسم.
تا زمزمه سوگ تو برخاست به عالم
بنشست به ماتم
هوش مصنوعی: زمانی که صدای غم و سوگ تو در جهان طنین انداز شد، همه جا را غم و اندوه فرا گرفت.
از صومعه تا خانه خمار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: من از دنیای روحانی و معنوی تا دنیای شادابی و لذت، به حسین وابستهام. حسین سردار و پیشوای من است.
جز پیکر مجروح تو ای گلبن بی آب
ازتیر جگر تاب
هوش مصنوعی: فقط بدن زخمی تو باقی مانده است، ای گلستان بی آب، از شدت درد جگر تاب نمیآورم.
جز پیکر مجروح تو ای گلبن بی آب
از تیر جگر تاب
هوش مصنوعی: غیر از پیکر آسیبدیده تو، ای گلستانی که بیآب هستی، از تیرهایی که به دل زدم تاب و تحملی باقی نمانده است.
کشنید که از گل بدمد خار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: خودم را مانند گلی میدانم که خارهایش نشاندهندهی وجودم هستند. من سردار حسینم.
با سرو سزد نخل دلارای تو مانند
ای شاخ برومند
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و شکوه معشوقهای میپردازد که مثل درختی سرسبز و باصلابت است. شاعر به مقایسه معشوقه با نخل میپردازد و از او به عنوان موجودی باشکوه و زیبا یاد میکند.
سرو آرد اگر تیغ و سنان بار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: اگر سرو با تیر و نیزهای به جنگ بیاید، باز هم من سردار حسینم.
تا غنچه سیراب تو آورد سمن بر
بر رست ز عبهر
هوش مصنوعی: تا زمانی که غنچه به آرامی آبیاری شود، سمن (گلی خوشبو) از آب زلال شکوفا میشود.
کیهان همه را سوری و گلنار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: کیهان و عالم به زیبایی و رنگینکمانی چون گلهای مختلفی که دارد، به من اشاره دارد و من به عنوان سردار حسینم در این میان قرار دارم.
در پای سمندت سر و جان کردمی ایثار
پیش از همه انصار
هوش مصنوعی: به پای اسب تو، جان و سر را فدای تو کردم و این ایثار را پیش از همه یاران دیگر انجام دادم.
بودی اگرم رخصت پیکار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: اگر اجازه نبرد میداشتی، من هم در زمره رزمندگان حسین هستم.
نگذاشتمی پنجه گشودن پی آورد
در پهنه ناورد
هوش مصنوعی: من اجازه ندادم که دشمنان به میدان بیایند و در نبردی که پیش رو است، دست به عمل بزنند.
با شیر نیستان سگ بازار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: من از خانوادهای برجسته و مهم هستم و به عنوان سردار حسین شناخته میشوم. من با قدرت و شجاعت در میدان نبرد حاضر میشوم.
کی راست چمیدی به حرم چهره به خون رنگ
از معرکه جنگ
هوش مصنوعی: چه کسی را میبینی که به حرم آمده و چهرهاش از خون جنگ رنگین است؟
گلگون تو با زین نگونسار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: تو همچون گلی سرخ و زیبا هستی و من در این دنیا همچون سوگوار حسین به تو می نگرم.
دادم به گرفتاری اعدا زن و فرزند
چه خویش و چه پیوند
هوش مصنوعی: من خود را به دست مشکلات و دشمنان سپردم، حتی اگر این مشکلات شامل خانواده و نزدیکان هم بشود.
تا دوده عزت نشدی خوار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: تا زمانی که عزت و مقامم حفظ نشده، خودم را از حسین کم ارزشتر نمیدانم، من سردار حسینم.
طول املم بر به فدای تو چو دل بست
کوته نکنم دست
هوش مصنوعی: من به خاطر تو تمام آرزوهایم را فدای تو میکنم و هرگز اجازه نمیدهم دستانم از تو کوتاه شود.
تا جان نکنم در سر این کار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان دارم، در راه حسین و برای او جانفشانی میکنم. من سردار حسین هستم و همیشه به او وفادارم.
تو کشته و من زنده سزد تا به قیامت
بر وجه غرامت
هوش مصنوعی: تو مُردهای و من زندهام، درست است که تا قیامت باید بهایی بابت این وضعیت بپردازم.
بنشینم اگر روی به دیوار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: اگر به دیوار بنشینم، همچنان یاد حسین در ذهنم خواهد بود، زیرا او برای من همچون یک سردار و پیشوای بزرگ است.
تنها نه من این مایه بد و نیک که هستند
یک رشته گسستند
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که این احساسات خوب و بدی را تجربه میکنم؛ بلکه دیگران هم در یک رابطه از هم جدا شدهاند.
در ماتم تو سبحه و زنار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: در غم تو، من مانند زنجیری به گردن دارم و انگشتری به دست، ای حسین، که سردار و پیشوای منی.
با ما ز سرشک مژه وین آه فلک گرد
پیداست چه ها کرد
هوش مصنوعی: اشکهایی که از چشمان ما ریخته میشود و این آههایی که از دل برمیآید، نشان میدهد که آسمان چه بلایاتی بر سر ما آورده است.
اندوه تو پنهان و پدیدار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: اندوه تو برای من آشکار و محسوس است، ای حسین، تو فرمانده و سرور منی.
در وقعه کبری که زند زال به دستان
شهروزه به سامان
هوش مصنوعی: در آن جنگ بزرگ که زال با دستهای شهروزه به پیروزی میرسد و اوضاع به سامان میآید.
غافل مشو از بهمن قاجار حسینم
سردار حسینم
هوش مصنوعی: به هیجان و قدرت تصمیمگیریهای آینده توجه داشته باش و از غیرت و استعداد سردار حسین غافل نشو.