گنجور

شمارهٔ ۱۹

شد چو گرد ذوالجناح از عرصه هیجا بلند
شور رستاخیز گشت از خطه غبرا بلند
صاحب اورنگ یاقوتی ز زین شد سرنگون
یارب از بهر چه ماند این طارم خضرا بلند
آنکه از خونش ریاض لاله کاران گشت دشت
از پی پاس وفای عهد چون از سرگذشت
سوخت برآن تشنه کام آنسان دل گردون که گشت
شعله های کوکب از خاکستر مینا بلند
از نسق افتاد دور چرخ و نظم نیرین
رستخیز حشر می بینم عیان در خافقین
کرده گردون آفتاب شرع را سر بر سنین
گشته با یک نیزه خورشید جهان آرا بلند
سرگذشت تشنه کامان را مپرس از من خبر
کاین یکی چون خفت در خون وان دگر چون دادسر
چشم سوی قتلگه گردان و از هر سو نگر
موج زن طوفان خون از دامن صحرا بلند
لجه ات گردد سراب ای قلزم خورشید کف
آب می نائی ز شرم گوهر بطحا صدف
یک طرف از خیمه بانگ العطش وز یک طرف
ناله کوس بشارت از صف اعدا بلند
از عطش تا خشک گردید آن لب کوثر مثال
چهره گردون گرفت از اشک کوکب رنگ آل
آب از بس در دهان افکند خاک از انفعال
شد به جای موج گرد از دامن دریا بلند
روی صحرا از خط و خون جوانان لاله جوش
برق خنجر ساقی بزم و شهیدان جرعه نوش
موی در پا چنگ سان مسکین زنان اندر خروش
نی صفت از نای نالان دختران آوا بلند
مه ز بیم احتراق از پای تا سر آتش است
آفتاب از تاب دهشت چون نمک در آتش است
از طپیدن عرش چون اسفند تر در آتش است
گشته گوئی برق آه از سینه یغما بلند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد چو گرد ذوالجناح از عرصه هیجا بلند
شور رستاخیز گشت از خطه غبرا بلند
هوش مصنوعی: وقتی که گرد و غباری مانند گردان ذوالجناح از سرزمین هیجا به آسمان بلند شد، شور و هیجان رستاخیز از سرزمین غبراء به اوج رسید.
صاحب اورنگ یاقوتی ز زین شد سرنگون
یارب از بهر چه ماند این طارم خضرا بلند
هوش مصنوعی: کسی که بر مظهر زیبایی و ثروت نشسته بود، به ناگاه از مقام خود افتاد. ای کاش می‌دانستیم چرا این باغ سرسبز هنوز سر پا باقی مانده است.
آنکه از خونش ریاض لاله کاران گشت دشت
از پی پاس وفای عهد چون از سرگذشت
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر وفای به عهد و حفظ اعتبار خود، خونش بر زمین ریخته شد، همان کسی است که دشت را به زیبایی لاله‌ها تزئین کرده است.
سوخت برآن تشنه کام آنسان دل گردون که گشت
شعله های کوکب از خاکستر مینا بلند
هوش مصنوعی: به خاطر آن شخص تشنه‌ای که دل آسمان را سوزاند، شعله‌های ستاره از خاکستر مینا به آسمان برخاست.
از نسق افتاد دور چرخ و نظم نیرین
رستخیز حشر می بینم عیان در خافقین
هوش مصنوعی: زمان در حال تغییر است و نظم و ترتیب دنیا به هم ریخته است. من به وضوح نشانه‌های قیامت و روز حساب را در آسمان‌ها می‌بینم.
کرده گردون آفتاب شرع را سر بر سنین
گشته با یک نیزه خورشید جهان آرا بلند
هوش مصنوعی: آسمان به مانند خورشید نورانی، بالای سنین (سن نشانه ثبات و پایداری) قرار گرفته است و با یک نیزه، تابش و روشنایی خود را گسترش می‌دهد و به زیبایی جهان می‌افزاید.
سرگذشت تشنه کامان را مپرس از من خبر
کاین یکی چون خفت در خون وان دگر چون دادسر
هوش مصنوعی: داستان و سرنوشت کسانی که همیشه تشنه و در جستجوی آب و زندگی‌اند را از من نپرس، زیرا یکی از آن‌ها هنگامی که خوابش برد، در خون غوطه‌ور شد و دیگری در حال داد و فریاد بود.
چشم سوی قتلگه گردان و از هر سو نگر
موج زن طوفان خون از دامن صحرا بلند
هوش مصنوعی: چشم خود را به سمت مکان قتل برگردان و از هر طرف نگاه کن که موج‌های طوفانی خون از دامن صحرا بلند شده‌اند.
لجه ات گردد سراب ای قلزم خورشید کف
آب می نائی ز شرم گوهر بطحا صدف
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و طبیعت می‌پردازد. در آن به تصویر کشیده شده که اگر دریا (قلزم) تحت تاثیر آفتاب قرار گیرد، سطح آب می‌تواند به مانند سراب باشد و این خود می‌تواند نشانه‌ای از زیبایی و هارمونی در طبیعت باشد. همچنین به جایی اشاره می‌شود که زیبایی و ظرافت مثل گوهر در دل صدفی نهفته است، نشان از ارزش و لطافت موجودات و پدیده‌های طبیعی.
یک طرف از خیمه بانگ العطش وز یک طرف
ناله کوس بشارت از صف اعدا بلند
هوش مصنوعی: از یک سو صدای تشنگی و درخواست کمک به گوش می‌رسد و از سوی دیگر، ناله و فریاد پیروزی و بشارت از سمت دشمن بلند است.
از عطش تا خشک گردید آن لب کوثر مثال
چهره گردون گرفت از اشک کوکب رنگ آل
هوش مصنوعی: به خاطر تشنگی، آن لب همچون کوثر خشک شد و چهره آسمان از اشک ستاره‌ها، به رنگ آل درآمد.
آب از بس در دهان افکند خاک از انفعال
شد به جای موج گرد از دامن دریا بلند
هوش مصنوعی: آب به قدری در دهان ریخته شد که خاک دیگر حرکت نکرد و به جای اینکه مانند موجی از دریا برخواسته باشد، ایستاده ماند.
روی صحرا از خط و خون جوانان لاله جوش
برق خنجر ساقی بزم و شهیدان جرعه نوش
هوش مصنوعی: در دشت، علائم و نشانه‌های خون جوانان مانند لاله‌هایی به چشم می‌خورد، و در همین حال، برق خنجر به دست ساقی بزم و شهدای که به نوشیدن جرعه‌ای مشغول هستند، دیده می‌شود.
موی در پا چنگ سان مسکین زنان اندر خروش
نی صفت از نای نالان دختران آوا بلند
هوش مصنوعی: موی‌های بدن به مانند چنگی بر دل زنان مسکین تأثیر می‌گذارد و بانوانی که در عذاب و درد هستند، صدای نالیدن و گریه‌شان به مانند نای نی در فضا پخش می‌شود.
مه ز بیم احتراق از پای تا سر آتش است
آفتاب از تاب دهشت چون نمک در آتش است
هوش مصنوعی: ماه از ترس سوخته شدن مانند آتش می‌سوزد و آفتاب به‌واسطه شدت نورش همچون نمک در آتش می‌باشد.
از طپیدن عرش چون اسفند تر در آتش است
گشته گوئی برق آه از سینه یغما بلند
هوش مصنوعی: در آسمان، گویی که عرش به تپش آمده و مانند اسفند در آتش سوزان است، صدای آهی بلند از دل یغما به گوش می‌رسد.