شمارهٔ ۱۰
در شبت پوشیده بینم روز محشر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
وز صباحت آشکارا شام دیگر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
سست از این سخت ابتلا ذرات را بالا و پست
هر چه هست پاز راه از کاردست
شرم کن آخر نه ای از ذره کمتر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
زین دمیدن خاست خواهد جاودان بر خاص و عام
صبح و شام صد قیامت را قیام
در هراس از آفتاب روز محشر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
آفتاب چرخ دین را لشکری ز اختر فزون
آبگون تیغ ها در قصد خون
بر مکش هان از نیام صبح خنجر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
زهرگان برج زهرا را بس این روز تباه
آه آه خود چه گردانی سیاه
کوکب یک آسمان برگشته اختر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
پهلوی دارا همی بینم به دیده راست بین
راستین سینه سلطان دین
دشنه خونریز تو تیغ سکندر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
تا نگردد کشتی اقبال دریای همم
از ستم غرقه در غرقاب غم
بر مکش زین نیل طوفان خیز لنگر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
خیل یثرب بین ز رعب این سحر کز شامش راز
مانده باز سوی خورشید حجاز
قطره زن چشمی و چشمی سوی خاور آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
تا نبینی بسته قمری سار از طوق ستم
بر بهم نای کبکان حرم
بال عنقا بازجو مگشا زهم پر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
برق حسرت کشت این غم حاصلان را برگ و بر
خشک و تر سوخت اندر یکدگر
خود تو دیگر شان مزن در خرمن آذر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
تا نسازی بر به شهبازان شاهین پر و بال
خسته بال آشیانه فر و فال
از احاطه کرکسان برج کبوتر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
گر به خون من ز قتل شاه دین ور خود دمی
ارهمی باز مانی رستمی
آن تو و این بهمن و آن تیغ و این سر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در شبت پوشیده بینم روز محشر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: در شب تاریک، روز قیامت را میبینم که خورشید درخشنده و سرکش است.
وز صباحت آشکارا شام دیگر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: از زیبایی تو به روشنی پیداست که این روز شب دیگری است؛ آفتاب همچنان در حال درخشش و سرکشی است.
سست از این سخت ابتلا ذرات را بالا و پست
هر چه هست پاز راه از کاردست
هوش مصنوعی: این دنیا پر از چالشها و مشکلات است. در این میان، ذرات و چیزهایی که وجود دارند، در بالا و پایین قرار میگیرند و هر چیزی از مسیری که به نظر سخت و دشوار میرسد، تلاش میکند تا راه خود را پیدا کند.
شرم کن آخر نه ای از ذره کمتر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: شرمنده باش، تو که از یک ذره هم کمتر نیستی، چرا اینقدر مغروری؟ مانند آفتاب روشن و پرتوان باش.
زین دمیدن خاست خواهد جاودان بر خاص و عام
صبح و شام صد قیامت را قیام
هوش مصنوعی: این ابیات به این معناست که از این دمیدن و بیدار شدن، حالتی جاودانه به وجود میآید که هم برای افراد خاص و هم برای عموم، صبح و شام به وقوع میپیوندد و در آن صدها قیامت و تجلیات عظیم برپا میشود. در واقع، این دمیدن نشانهای از آغاز یک وضعیت جدید و بزرگ است که تأثیرات آن در همه جا محسوس خواهد بود.
در هراس از آفتاب روز محشر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: در ترس از تابش خورشید در روز قیامت، خورشید همچنان بیرحم و سرکش است.
آفتاب چرخ دین را لشکری ز اختر فزون
آبگون تیغ ها در قصد خون
هوش مصنوعی: خورشید دین به مانند سربازانی که از ستارهها برآمدهاند، با شمشیرهای درخشان و مانند آب، آمادهی نبردی سخت و خونین است.
بر مکش هان از نیام صبح خنجر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: نگذار که خورشید صبح، چون خنجری از نیام بیرون آید و با شدت و شوق خود، حیات را در زمین پخش کند.
زهرگان برج زهرا را بس این روز تباه
آه آه خود چه گردانی سیاه
هوش مصنوعی: ای کاش روزهای تلخ و غمناک گذشته، دیگر برنگردد. آه از دست رفتهها، چه بر سر دلم آوردهای!
کوکب یک آسمان برگشته اختر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: ستارهای در آسمان، به دور خورشید میچرخد و خورشید، که خود پرشور و سرکش است، دوباره به درخشش خود ادامه میدهد.
پهلوی دارا همی بینم به دیده راست بین
راستین سینه سلطان دین
هوش مصنوعی: من در دل خود، نگاهی درست و باسعادت به پهلوی مردی ثروتمند دارم که در برابر چشمانم وجود دارد و او را همواره میبینم، سینهای که به راستی محتوای حق و دیانت را در خود دارد.
دشنه خونریز تو تیغ سکندر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: دشنهٔ تیز و خطرناک تو مانند شمشیر سکندر است، که در برابر تابش آفتاب همچنان درخشان و سرکش باقی میماند.
تا نگردد کشتی اقبال دریای همم
از ستم غرقه در غرقاب غم
هوش مصنوعی: تا زمانی که کشتی خوشبختی به دریای نگرانی و درد گرفتار نشود و در عمق غم غرق نشود، نباید ناامید شد.
بر مکش زین نیل طوفان خیز لنگر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: از این نیل پرخروش بپرهیز، چراکه آفتاب دوباره به قدرت خود بازمیگردد و تو را دربرمیگیرد.
خیل یثرب بین ز رعب این سحر کز شامش راز
مانده باز سوی خورشید حجاز
هوش مصنوعی: گروه زیادی از مردم یثرب (مدینه) به دلیل ترس از سحر و جادو به سمت خورشید حجاز (عربستان) میروند و از آنچه در شام (سوریه) باقی مانده است، رازهایی در دل دارند.
قطره زن چشمی و چشمی سوی خاور آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: مادر زحمتکش در حال سرازیر شدن اشک به سمت آفتاب است و نگاهش به سوی صبح است که خورشید طلوع کند و همهچیز را روشن کند.
تا نبینی بسته قمری سار از طوق ستم
بر بهم نای کبکان حرم
هوش مصنوعی: تا زمانی که گل طوطی را از بند ستم آزاد نبینی، صدای خوش کبوتران حرم را نخواهی شنید.
بال عنقا بازجو مگشا زهم پر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: پرنده افسانهای، در جستجوی حقیقت از دیگران سوال نکن. زیرا روشنی و نور، خودآگاهی و خودشناسی را به همراه دارد و در برابر آن، خود را سرکش و مغرور نشان میدهند.
برق حسرت کشت این غم حاصلان را برگ و بر
خشک و تر سوخت اندر یکدگر
هوش مصنوعی: برق حسرت، احساس ناامیدی و حسرت را به خانوادهها و کسانی که حاصل زندگیشان را از دست دادهاند منتقل کرده است. این غم آنقدر شدید است که همه را به شدت تحت تأثیر قرار داده و باعث سوختن و نابودی همه چیز – چه خشک و چه تر – شده است.
خود تو دیگر شان مزن در خرمن آذر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: خودت را در میان آتش و گرمای شعلهور و سوزان، بیش از این نگذارید. این تابش درخشان و شگفتانگیز همچنان به حرکت و جلوهگری خود ادامه میدهد.
تا نسازی بر به شهبازان شاهین پر و بال
خسته بال آشیانه فر و فال
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر شاهینها پر و بال نداشتهباشی، قادر نخواهی بود که آشیانه و مقام خود را حفظ کنی.
از احاطه کرکسان برج کبوتر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف شرایطی پرداخته شده که در آن پرندههایی مانند کرکس دور و بر یک کبوتر در حال پرواز هستند. کبوتر به رغم وجود خطر و تهدید از سوی آنها، همچنان زیر نور خورشید میگردد و به پرواز ادامه میدهد. این تصویر نشاندهنده شجاعت و آزادی کبوتر است که در برابر فشارها و تهدیدها، نور را انتخاب کرده و به زندگی خود ادامه میدهد.
گر به خون من ز قتل شاه دین ور خود دمی
ارهمی باز مانی رستمی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر کشتن شاه دین، خون من ریخته شود یا حتی اگر لحظهای از خودت غافل میشوی، باز هم همچون رستم باقی میمانی.
آن تو و این بهمن و آن تیغ و این سر آفتاب
آفتاب باز سرکش آفتاب
هوش مصنوعی: تو در کنار بهمن و تیزی شمشیر قرار داری، و این سر آفتاب، که همیشه در حال درخشیدن است، نوری از خود میتاباند.