گنجور

شمارهٔ ۹۷

شد دلم شیفته زلف گره گیر دگر
باز دیوانه در افتاد به زنجیر دگر
بر جراحت چه نهی مرهمم آن به که کنی
زخم شمشیر مرا چاره به شمشیر دگر
خوار شد صید دلم پیش تو خوش آنکه نبود
هر سر موی تو در گردن نخجیر دگر
ساعد آلوده به خون دگران داری و نیست
جز هلاک خودم از دست تو تدبیر دگر
عیش ما با لب و دندان بتان شهد و فقیه
زهرها خورده به یاد عسل و شیر دگر
گفته بود آنچه به من پیر مغان گفت مرا
واعظ شهر همان، لیک به تقریر دگر
خواهی ار زر کنی این قلب مس اندوده مجوی
به جز از خاک در میکده اکسیر دگر
دفتر عشق ز یک نکته فزون نیست ولی
هر کسی شرحی از او گفته به تفسیر دگر
کار یغما نشد از پیر خرد راست کجاست
خضر راهی که شتابم ز پی پیر دگر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد دلم شیفته زلف گره گیر دگر
باز دیوانه در افتاد به زنجیر دگر
هوش مصنوعی: دل من به زلف کسی شیدا و مجذوب شده و اکنون دوباره دیوانه‌وار در دام عشق دیگری گرفتار شده است.
بر جراحت چه نهی مرهمم آن به که کنی
زخم شمشیر مرا چاره به شمشیر دگر
هوش مصنوعی: نمی‌توان بر زخم‌های عمیق به راحتی درمانی گذاشت. اگر تو زخم به من زدی، بهتر است با زخم دیگری پاسخ دهم تا بتوانم با آن از خود دفاع کنم.
خوار شد صید دلم پیش تو خوش آنکه نبود
هر سر موی تو در گردن نخجیر دگر
هوش مصنوعی: دل من در برابر تو بی‌ارزش شد، اما خوشبختانه دیگر هیچ مویی از تو در گردن شکار نیست.
ساعد آلوده به خون دگران داری و نیست
جز هلاک خودم از دست تو تدبیر دگر
هوش مصنوعی: دست تو به خون دیگران آلوده است و تنها چیزی که برای من به ارمغان می‌آورد، ویرانی و نابودی خودم است.
عیش ما با لب و دندان بتان شهد و فقیه
زهرها خورده به یاد عسل و شیر دگر
هوش مصنوعی: زندگی ما با لب‌ها و دندان‌های معشوقان مانند شهد شیرین است، در حالی که فقیه و عابدان زهرها را می‌نوشند تا به یاد عسل و شیر دیگری بیفتند.
گفته بود آنچه به من پیر مغان گفت مرا
واعظ شهر همان، لیک به تقریر دگر
هوش مصنوعی: آنچه که آن پیر مغان به من گفت، واعظ شهر هم به من گفت، اما با زبانی متفاوت و به طرز دیگری بیان کرد.
خواهی ار زر کنی این قلب مس اندوده مجوی
به جز از خاک در میکده اکسیر دگر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی طلا به دست آوری، به دنبال قلبی که با مس پوشیده شده نباش. جز از خاک میکده، اکسیر دیگری نخواهی یافت.
دفتر عشق ز یک نکته فزون نیست ولی
هر کسی شرحی از او گفته به تفسیر دگر
هوش مصنوعی: دفتر عشق تنها از یک نکته تشکیل شده است، اما هر کسی به روشی متفاوت آن را توضیح داده و شرح داده است.
کار یغما نشد از پیر خرد راست کجاست
خضر راهی که شتابم ز پی پیر دگر
هوش مصنوعی: کار یغما به دست کسی که با智慧 و تجربه است نمی‌افتد. اکنون به کدام راه حرکت کنم و کجا می‌توانم به معیاری مطمئن اعتماد کنم، در حالی که به دنبال راهنمایی از یک پیر و عاقل دیگر هستم؟