شمارهٔ ۸۹
فرق است زنخشب که مه از چاه بر آید
با خلخ رویت که چه از ماه بر آید
هرگز نکند آنکه کند ناوک مژگان
آه سحری کز دل آگاه بر آید
گر روز قیامت به سر زلف تو بندند
با طول شب هجر تو کوتاه بر آید
کاهیده تنم دید و به سنگین دلش افزود
خود کوه ندیدیم که از کاه بر آید
با گندم خالت که دو کونش به جوی نیست
صد خرمن پرهیز به یک کاه بر آید
با شیر فلک پنجه زنم گر زلب دوست
باریم خطاب سگ در گاه بر آید
آهن دلئی بایدت ای سینه ز تیرش
باشد که تمنای تو دل خواه بر آید
زاهد چه عجب گربه حیل دست ز ما برد
از شیر کجا شیوه روباه بر آید
گر سایه خان ظل هما نیست سبب چیست
کافتاد اگر خود به گدا شاه بر آید
بدر امرا شحنه که از رشک ضمیرش
هر صبحدم از سینه مهر آه بر آید
یغما و فرو رفته روانی ز غم آن نیز
بس بی رمقی گاه نه و گاه بر آید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرق است زنخشب که مه از چاه بر آید
با خلخ رویت که چه از ماه بر آید
هوش مصنوعی: تفاوت زیادی است بین زنی که مانند چوبی از چاه بیرون میآید و زیبایی صورت تو که مانند نوری از ماه به چشم میآید.
هرگز نکند آنکه کند ناوک مژگان
آه سحری کز دل آگاه بر آید
هوش مصنوعی: هیچگاه کسی که با مژگان خود تیر میزند، آن آه سحری را به زبان نمیآورد که از دل آگاه و آگاه دل برمیخیزد.
گر روز قیامت به سر زلف تو بندند
با طول شب هجر تو کوتاه بر آید
هوش مصنوعی: اگر روز قیامت تارهای زلف تو را بگیرند، مدت زمان دوری و انتظار من از تو با طولانیترین شبها کوتاه خواهد شد.
کاهیده تنم دید و به سنگین دلش افزود
خود کوه ندیدیم که از کاه بر آید
هوش مصنوعی: بدن من ضعیف و کمجان شده و در دل او سنگینی و سنگینی بیشتری پیدا کرده است. ما هرگز کوهی را ندیدهایم که از کاه بلند شود.
با گندم خالت که دو کونش به جوی نیست
صد خرمن پرهیز به یک کاه بر آید
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با وجود داشتهها و سرمایههای ارزشمند، اگر به کارهای بیهوده بپردازیم، تمام آن سرمایهها به باد میرود. در واقع، اهمیت و ارزش چیزی را که داریم باید درک کنیم و از آن به درستی بهرهبرداری کنیم، وگرنه هر چه داشته باشیم، بیفایده خواهد بود.
با شیر فلک پنجه زنم گر زلب دوست
باریم خطاب سگ در گاه بر آید
هوش مصنوعی: اگر از محبت و عشق دوست بهرهمند شوم، حتی به سختیها و چالشهای بزرگ هم با قدرت میایستم و مقابله میکنم.
آهن دلئی بایدت ای سینه ز تیرش
باشد که تمنای تو دل خواه بر آید
هوش مصنوعی: برای اینکه دل قوی و محکم داشته باشی، باید مانند یک سینه از تیر محبت مهر تو جان بگیرد تا آرزوهایت به حقیقت بپیوندند.
زاهد چه عجب گربه حیل دست ز ما برد
از شیر کجا شیوه روباه بر آید
هوش مصنوعی: زاهد، چه شگفتی است که گربه با ترفندهایش از ما دور میشود، در حالی که از شیر (قدرت) چه چیزی بر نمیآید که مانند روباه چالاک عمل کند.
گر سایه خان ظل هما نیست سبب چیست
کافتاد اگر خود به گدا شاه بر آید
هوش مصنوعی: اگر سایه خان، که نماد قدرت و رحمت است، به گدا توجهی نکند، دلیلش چیست که در این حال، گدا خود را در برابر شاه میبیند و برای او عرض ادب میکند؟
بدر امرا شحنه که از رشک ضمیرش
هر صبحدم از سینه مهر آه بر آید
هوش مصنوعی: شخصی در مقام بالا با حسادت و آرزوی دلش هر صبح از دلش حسرت و عشقش را با آهی از جانش بیان میکند.
یغما و فرو رفته روانی ز غم آن نیز
بس بی رمقی گاه نه و گاه بر آید
هوش مصنوعی: غم و اندوه به حدی بر روح انسان چیره میشود که گاهی احساس میکند کاملاً در خود فرو رفته و بیتحرک است، ولی در عین حال گاهی هم ممکن است از این حالت خارج شده و دوباره جان بگیرد.