شمارهٔ ۷۶
من گرفتم که به عشاق وفا نتوان کرد
آخر ای پادشه حسن جفا نتوان کرد
سفر کعبه کنی کاش که آنجا گویم
روز عید است و حرم ترک فدا نتوان کرد
چون شوی بی خبر از باده مگو جمشیدم
خویشتن را بیکی جام گدا نتوان کرد
این جوان سازد و آن پیر کند نسبت می
ظاهر آن است که با آب بقا نتوان کرد
گر غباری ز کف پای تو آرد سر چیست
که نثار قدم پیک صبا نتوان کرد
زاهد از توبه پیمانه مرا عذر بنه
کاین گناهی است که در مذهب ما نتوان کرد
منعم از خرقه و سجاده مکن باده بیار
آن چه شیداست که در زیر عبا نتوان کرد
با تعلق نتوان مرحله عشق برید
دست و پا بسته در این بحر شنا نتوان کرد
تو نه ای مرد سپاه مژه یغما بگریز
پنجه در پنجه ترکان ختا نتوان کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من گرفتم که به عشاق وفا نتوان کرد
آخر ای پادشه حسن جفا نتوان کرد
هوش مصنوعی: من فهمیدم که نمیتوان به عشقورزان وفا کرد، اما ای پادشاه زیبایی، نمیتوان بیرحمی کرد.
سفر کعبه کنی کاش که آنجا گویم
روز عید است و حرم ترک فدا نتوان کرد
هوش مصنوعی: اگر به سفر کعبه بروی، ای کاش در آن مکان بگویم که امروز روز عید است و نمیتوان از حرم این مکان مقدس دست برداشت.
چون شوی بی خبر از باده مگو جمشیدم
خویشتن را بیکی جام گدا نتوان کرد
هوش مصنوعی: وقتی که از باده و شادی بیخبر شوی، دیگر خود را جمشید نخوان؛ زیرا هیچ کس نمیتواند با یک جام کوچک، خود را به مقام و عظمت جمشید برساند.
این جوان سازد و آن پیر کند نسبت می
ظاهر آن است که با آب بقا نتوان کرد
هوش مصنوعی: این جوان به زندگی و قوت میافزاید و آن پیر را به سوی ضعف و نابودی میکشد. ظاهر این تغییرات نشان میدهد که زندگی ابدی را نمیتوان صرفا با آب بقا به دست آورد.
گر غباری ز کف پای تو آرد سر چیست
که نثار قدم پیک صبا نتوان کرد
هوش مصنوعی: اگر ذرهای از غباری که از پای تو برمیخیزد، وجود داشته باشد، چه چیزی ارزش ندارد که به قدمهای پیامآور صبح (صبا) تقدیم شود؟
زاهد از توبه پیمانه مرا عذر بنه
کاین گناهی است که در مذهب ما نتوان کرد
هوش مصنوعی: زاهد، لطفاً به خاطر رفتار من، عذرخواهی کن، زیرا این گناهی است که در باور ما پذیرفته نیست.
منعم از خرقه و سجاده مکن باده بیار
آن چه شیداست که در زیر عبا نتوان کرد
هوش مصنوعی: هرگز از لباس و عبادت منع نکن، بیا باده بیاور. آنچه دل را شاد میکند، زیر عبا نمیتوان تجربه کرد.
با تعلق نتوان مرحله عشق برید
دست و پا بسته در این بحر شنا نتوان کرد
هوش مصنوعی: کسی که به چیزهایی وابسته است، نمیتواند به عشق واقعی دست پیدا کند. انسان وقتی به موانع و تعلقاتش گرفتار است، نمیتواند در عرصه عشق وارد شود.
تو نه ای مرد سپاه مژه یغما بگریز
پنجه در پنجه ترکان ختا نتوان کرد
هوش مصنوعی: تو مرد جنگ نیستی، پس از پنجهی ترکان ختا نمیتوانی به راحتی فرار کنی.