شمارهٔ ۶۱
از عمر نمانده است مرا غیر دمی چند
وقت است اگر رنجه نمایی قدمی چند
بگشای از آن طره پرتاب خمی بند
آزاد کن از زحمت مرغان حرمی چند
از دیده به گل ریختهام تخم امیدی
دارم ز تو ای ابر عطا چشم نمی چند
بیم قفسی مژده وصلی بده آخر
تا شاد کنم خاطر خود را به غمی چند
زین بیش به حرمان نتوان زیست خدا را
شایستگی لطف ندارم سمتی چند
نه خال و خط و کاکل و زلفست که حسنش
آورده پی کشتن یغما رقمی چند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از عمر نمانده است مرا غیر دمی چند
وقت است اگر رنجه نمایی قدمی چند
هوش مصنوعی: زمان زیادی از عمر من باقی نمانده و تنها چند لحظه از آن را دارم. اگر کمی زحمت بکشی و به من نزدیک شوی، خوشحال میشوم.
بگشای از آن طره پرتاب خمی بند
آزاد کن از زحمت مرغان حرمی چند
هوش مصنوعی: موهایت را باز کن و از آن گره رهایی بیفکن؛ تا پرندگان حرم آسوده شوند و از زحمتی که دارند رها گردند.
از دیده به گل ریختهام تخم امیدی
دارم ز تو ای ابر عطا چشم نمی چند
هوش مصنوعی: از چشمانم به سوی گلها نگاه کردهام و در دل امیدوارم که تو، ای ابر رحمت، به من لطف کنی و نگاهی به من بیندازی.
بیم قفسی مژده وصلی بده آخر
تا شاد کنم خاطر خود را به غمی چند
هوش مصنوعی: نگران نباش و خوشحالی را به من هدیه کن، تا بتوانم دل خود را با چند اندوه آرام کنم.
زین بیش به حرمان نتوان زیست خدا را
شایستگی لطف ندارم سمتی چند
هوش مصنوعی: از اینجا به بعد دیگر نمیتوانم تحمل کنم. خدای من، من شایستگی دریافت لطف و رحمت تو را ندارم.
نه خال و خط و کاکل و زلفست که حسنش
آورده پی کشتن یغما رقمی چند
هوش مصنوعی: زیبایی او تنها به خال و خط و موی بافتنی و زلف او مربوط نمیشود، بلکه دلرباییاش به قدری عمیق است که میتواند باعث دزدیده شدن دلها شود.