شمارهٔ ۵۱
در دهانش نه ره بوسه نه جای سخن است
سخن از بوسه در او لقمه بیش از دهن است
بوئی از نکهت آن طره به عشاق فرست
گرچه صد قافله یعقوب و یکی پیرهن است
گر نه زلفت دو هوا آمد و یک بام چرا
موی بر تارک و در گردن دلها رسن است
دولت حسن تو تا خلعت عباسی دوخت
روم تا هند در اندیشه طشت و کفن است
آنکه باریک تر از مو چه کند حکم طناب
طره کافر او گردن اسلام من است
سر و بالای تو نخلی است که کمتر ثمرش
سنبل زلف و گل عارض و سیب ذقن است
کافرم گر نه خطا هر کش از آن جبهه و خال
چشم بر بیضه اسلام و سواد ختن است
من به سر پنجه گرگان و توئی یوسف مصر
تو خلیلی و مرا بر سر آتش وطن است
کافر آن کز حرم لعل قبا چهر تو روی
در حریمی که حریر سیهش پیرهن است
کرد یغما اگرت طره دلالت سوی چهر
روی بر تاب که آن راهنما راهزن است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در دهانش نه ره بوسه نه جای سخن است
سخن از بوسه در او لقمه بیش از دهن است
هوش مصنوعی: در دهان او نه خبری از بوسه و نه مکانی برای حرف زدن وجود دارد، سخن از بوسه برای او بیشتر به این میماند که لقمهای بزرگتر از دهانش باشد.
بوئی از نکهت آن طره به عشاق فرست
گرچه صد قافله یعقوب و یکی پیرهن است
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی موی آن معشوقه را به دلباختگان هدیه بده، هرچند که صد قافله یعقوب منتظرند و تنها یک پیراهن از او در اختیار داریم.
گر نه زلفت دو هوا آمد و یک بام چرا
موی بر تارک و در گردن دلها رسن است
هوش مصنوعی: اگر زلف تو نبود، چرا دو حالت و یک سایه به وجود آمده است؟ چرا موهای تو همچون ریسمانی بر سر و در گردن دلها آویزان است؟
دولت حسن تو تا خلعت عباسی دوخت
روم تا هند در اندیشه طشت و کفن است
هوش مصنوعی: خوشبختی و زیبایی تو، مانند لباسی گرانبها بر تن این سرزمین دوخته شده است؛ از روم تا هند، همه در فکر عواقب و نتیجهٔ کارهای خود هستند.
آنکه باریک تر از مو چه کند حکم طناب
طره کافر او گردن اسلام من است
هوش مصنوعی: کسی که ظریفتر از مو است، چه کاری میتواند انجام دهد؟ آن حکم است که مانند طناب، زلف او بر گردن ایمان من میافتد.
سر و بالای تو نخلی است که کمتر ثمرش
سنبل زلف و گل عارض و سیب ذقن است
هوش مصنوعی: نخل بلندی که در بالا و سر تو قرار دارد، کمتر میوهای غیر از زیباییهای زلف و گلهای صورت و سیب گونهات دارد.
کافرم گر نه خطا هر کش از آن جبهه و خال
چشم بر بیضه اسلام و سواد ختن است
هوش مصنوعی: من اگر کافر هستم، این به خاطر آن است که در هر زمانی از غزلها و زیباییهای زندگی، چشمم به چهرهای افتاده که نمایانگر باورها و عقاید اسلامی و زیباییهای سرزمین ختن است.
من به سر پنجه گرگان و توئی یوسف مصر
تو خلیلی و مرا بر سر آتش وطن است
هوش مصنوعی: من در مقام قدرت و شجاعت مانند گرگانی هستم، و تو که زیبا و دلربا هستی مانند یوسف در مصر. تو جایگاه والایی داری و من در این میان غمی از آتش وطن بر دوش میکشم.
کافر آن کز حرم لعل قبا چهر تو روی
در حریمی که حریر سیهش پیرهن است
هوش مصنوعی: کافر کسی است که از حرم زیبایی تو در حالی که چهرهات با حریری سیاه پوشیده شده، دوری میکند.
کرد یغما اگرت طره دلالت سوی چهر
روی بر تاب که آن راهنما راهزن است
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو مانند حسن چهرهات مرا به سمت خود میکشد، باید مراقب باشی، زیرا این راهی که به آن میروم، گمراهکننده است و ممکن است به دردسر بیفتم.