گنجور

شمارهٔ ۴۰

حلقه بر در زند ار شیخ بگو بارت نیست
شب آدینه برو ورد بخوان کارت نیست
صد رهم توبه ز می دادی و بشکستم باز
دهیم توبه عجب پر نفسی عارت نیست
حرفی ای عشق ندیدم ز تو در هیچ کتاب
تا چه علمی که کسی راوی اخبارت نیست
در حقیقت توئی ای کعبه خرابات مغان
کز مقیمان همه یک عاقل و هشیارت نیست
هیچ شد و هم خرد ای دهن دوست بگوی
تا چه سری که کسی آگه از اسرارت نیست
به امیدی که گرو شد به می ای شیخ ترا
دوست دارم به سر امروز که دستارت نیست
گر به خود نام خدائی نهی ای کعبه حسن
سجده آریم و نگوئیم سزاوارت نیست
من جهان دیده ام ای میکده در زیر فلک
سایه ای امن تر از سایه دیوارت نیست
به جز از خواجه بی مهر تو یغما زن و مرد
کس نبینم که درین شهر خریدارت نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقه بر در زند ار شیخ بگو بارت نیست
شب آدینه برو ورد بخوان کارت نیست
هوش مصنوعی: اگر شیخ در را بکوبد، به او بگو که امشب شب جمعه است و کار تو خواندن ورد و دعاست، نه آمدن به نزد ما.
صد رهم توبه ز می دادی و بشکستم باز
دهیم توبه عجب پر نفسی عارت نیست
هوش مصنوعی: من صد بار از شراب نوشیدن توبه کردم و هر بار دوباره به سمت آن برگشتم. چقدر عجیب است که در این کار هیچ شرم و عذاب وجدانی احساس نمی‌کنم.
حرفی ای عشق ندیدم ز تو در هیچ کتاب
تا چه علمی که کسی راوی اخبارت نیست
هوش مصنوعی: من از تو هیچ سخنی در هیچ کتابی ندیدم، زیرا هیچ‌کس نیست که داستان‌هایت را روایت کند و به گوش دیگران برساند.
در حقیقت توئی ای کعبه خرابات مغان
کز مقیمان همه یک عاقل و هشیارت نیست
هوش مصنوعی: در واقع تو هستی ای کعبه‌ی بی‌نظیر مخوف، که در میان ساکنانش هیچ فرد عاقل و هوشیاری وجود ندارد.
هیچ شد و هم خرد ای دهن دوست بگوی
تا چه سری که کسی آگه از اسرارت نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیز نیست و همه چیز در نظر می‌رسد،‌ ای دهان عزیزم، بگو چه رازی در دل داری که کسی از اسرارت باخبر نیست.
به امیدی که گرو شد به می ای شیخ ترا
دوست دارم به سر امروز که دستارت نیست
هوش مصنوعی: به امیدی که به می‌خانه رفتم و آنجا به تو فکر می‌کنم، ای شیخ! امروز تو را دوست دارم حتی اگر بر روی سرت عمامه نباشد.
گر به خود نام خدائی نهی ای کعبه حسن
سجده آریم و نگوئیم سزاوارت نیست
هوش مصنوعی: اگر خود را خدایی بنامی، ای کعبه‌ی زیبایی، ما به تو سجده می‌کنیم و نمی‌گوییم که شایسته‌ی این نیستی.
من جهان دیده ام ای میکده در زیر فلک
سایه ای امن تر از سایه دیوارت نیست
هوش مصنوعی: من در این دنیا سفر کرده و تجربه‌های زیادی کسب کرده‌ام، اما هیچ جای امن‌تری از سایه دیوارهای میکده تو پیدا نکرده‌ام.
به جز از خواجه بی مهر تو یغما زن و مرد
کس نبینم که درین شهر خریدارت نیست
هوش مصنوعی: به غیر از تو که هیچ توجهی به من نداری، در این شهر برای خریداری کردن هیچ زنی و مردی نمی‌بینم.