شمارهٔ ۳۸
ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است
خیز و از شعله می آتش نمرود افروز
خاصه اکنون که گلستان ارم شداد است
سیل کهسار خم از میکده در شهر افتاد
وای بر خانه پرهیز که بی بنیاد است
با زلال خضرم از می روشن چه نیاز
چشمه آب سیاهی چو در این بغداد است
به جز از تاک که شد محترم از حرمت می
زادگان را همه فخر از شرف اجداد است
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته بجایی نرسد فریاد است
گفته ای نیست گرفتار مرا آزادی
نه که هر کس که گرفتار تو شد آزاد است
چشم زاهد به شناسائی سِرّ رخ و زلف
دیدن روز و شب و اعمی مادرزاد است
گفتمش خسرو شیرین که ای دل بنمود
کآنکه در عهد من این کوه کند فرهاد است
هر که یغما شنود ناله گرمم گوید
آهن سرد چه کوبی دلش از پولاد است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است
هوش مصنوعی: ما به خاطر غم و مشکل در دل، سرشار از شراب و شادی هستیم. ای ناصح، سخن از شراب بگو، زیرا نصیحتت بیفایده است.
خیز و از شعله می آتش نمرود افروز
خاصه اکنون که گلستان ارم شداد است
هوش مصنوعی: بشین و از آتش نمرود که شعلهور است روشنایی بگیر، بهخصوص اکنون که گلستان ارم زیبا و شکوفا شده است.
سیل کهسار خم از میکده در شهر افتاد
وای بر خانه پرهیز که بی بنیاد است
هوش مصنوعی: سیل بیرحم و ویرانگر که از دشتهای کوهستانی به سمت شهر میریزد، باعث خرابیها و ویرانیهایی میشود. آه و افسوس بر خانههایی که بر پایههای ناپایداری ساخته شدهاند و در برابر این بلای طبیعی تاب نمیآورند.
با زلال خضرم از می روشن چه نیاز
چشمه آب سیاهی چو در این بغداد است
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که با وجود آب زلال و روشن، نیازی به چشمههای آب دیگر نیست، زیرا همین آب تازه و شفاف در این شهر بغداد وجود دارد. به عبارتی، وجود چیزهای خوب و دلپذیر در نزدیکی ما میتواند کافی باشد و از دیگر منابع غیرضروری بینیازمان کند.
به جز از تاک که شد محترم از حرمت می
زادگان را همه فخر از شرف اجداد است
هوش مصنوعی: تنها تاک، که به خاطر ارجمندیاش مورد احترام است، و تا وقتی که میوه میدهد، همه کسانی که از نسلهای شرافتمند هستند، به فخر و افتخار اجدادشان میبالند.
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته بجایی نرسد فریاد است
هوش مصنوعی: اگر گوش تو شنوا باشد و من هم ناله و فریاد کنم، اما در نهایت اگر به هیچ نتیجهای نرسد، این فقط یک سر و صداست.
گفته ای نیست گرفتار مرا آزادی
نه که هر کس که گرفتار تو شد آزاد است
هوش مصنوعی: میگویی که من گرفتار کسی نیستم و آزاد هستم، اما هر کسی که به تو علاقهمند شود، واقعاً آزاد خواهد بود.
چشم زاهد به شناسائی سِرّ رخ و زلف
دیدن روز و شب و اعمی مادرزاد است
هوش مصنوعی: چشم زاهد به شناختن زیباییهای چهره و مو سرگرم است و در تمام روز و شب به این کار مشغول است، در حالی که او از ابتدا نابینا بوده است.
گفتمش خسرو شیرین که ای دل بنمود
کآنکه در عهد من این کوه کند فرهاد است
هوش مصنوعی: به او گفتم که ای عزیز، نشان ده که کسی که در زمان من این کوه را میشکند، فرهاد است.
هر که یغما شنود ناله گرمم گوید
آهن سرد چه کوبی دلش از پولاد است
هوش مصنوعی: هر کس که صدای یغما را بشنود، باید بداند که من با صدای گرم و پر احساس خود، به او میگویم که آهن سرد را نزن، زیرا دل او مثل پولاد است و در برابر احساسات سرد و بیاحساسش مقاوم است.
حاشیه ها
1404/01/28 05:03
خراباتی آتش
«چشم زاهد به شناسائی سر رخ و زلف»
واژه سِرّ با تشدید تحریر شود خوانش وزنی آن راحت تر خواهد شد. اگر سَر خوانده شود با وزن دیگر ابیات مطابقت ندارد.