گنجور

شمارهٔ ۲۴

طراز خرمی نوشد جمال نوبهاران را
سرود خارکن برخاست جا بر جا هزاران را
نگر بی‌پرده روی گل برافکن برقع ساقی
ایاغ لاله بین بر کف صلازن باده‌خوار‌ان را
خورد خون دلم ور زار گریم مغتنم داند
حریف باده آری دوست دارد روز باران را
بر ابروی تو از هر طاق و منظر دیده‌ای بینم
چو بر شکل مه نو چشم حسرت روزه‌دار‌ان را
ز اشکم در خروش آمد دل سنگش عجب نبود
که آرد در فغان سیل بهاری کوهساران را
برهنه پای می‌پویم رهی کز سهم پی ریزد
بجای نعل صرصر تک سمند شهسواران را
گریز دل همی یاد آرم از مژگان خون‌ریز‌ش
چو صیدی در میان بینم صف خنجر‌گذار‌ان را
از آن چشمان خواب‌آلوده شبها شد که بیدارم
تو ای اختر گواهی، دیده شب زنده‌دار‌ان را
ز شر کین اعدا ایمنم یغما دریغ ایزد
هم ار کردی کفایت خیر مهر دوستداران را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طراز خرمی نوشد جمال نوبهاران را
سرود خارکن برخاست جا بر جا هزاران را
هوش مصنوعی: زیبایی بهار، جلوه‌گری می‌کند و از آن طرف، صدای کارگران که مشغول جمع‌آوری گل و گیاه هستند، در گوش می‌رسد. در این میان، هزاران مناظر دل‌فریب خود را به نمایش می‌گذارند.
نگر بی‌پرده روی گل برافکن برقع ساقی
ایاغ لاله بین بر کف صلازن باده‌خوار‌ان را
هوش مصنوعی: به زیبایی‌های روی گل توجه کن و حجاب ساقی را کنار بزن. ای یاس، لاله را ببین که در دستان باده‌نوشان می‌درخشد.
خورد خون دلم ور زار گریم مغتنم داند
حریف باده آری دوست دارد روز باران را
هوش مصنوعی: اگر دل من زخم خورده باشد و من از غم گریه کنم، دوست می‌داند که این حال من در روز بارانی ارزشمند است. دوست در کنار من و با باده‌اش، این لحظات را می‌پسندد.
بر ابروی تو از هر طاق و منظر دیده‌ای بینم
چو بر شکل مه نو چشم حسرت روزه‌دار‌ان را
هوش مصنوعی: به ابروی تو از هر زاویه‌ای که نگاه کنم، زیبایی‌ات را می‌بینم و این زیبایی مانند روشنی ماه نو است که دل‌های عاشقان را به حسرت می‌اندازد.
ز اشکم در خروش آمد دل سنگش عجب نبود
که آرد در فغان سیل بهاری کوهساران را
هوش مصنوعی: از اشک من دل سنگ او به جنبش درآمد، تعجبی ندارد که فریاد من مانند سیل بهاری، کوه‌ها را به حرکت درآورد.
برهنه پای می‌پویم رهی کز سهم پی ریزد
بجای نعل صرصر تک سمند شهسواران را
هوش مصنوعی: من برهنه پا در راهی می‌روم که به جای نعل، بادهای تند بر زمین می‌ریزند و سمندهای شهسواران از آن عبور می‌کنند.
گریز دل همی یاد آرم از مژگان خون‌ریز‌ش
چو صیدی در میان بینم صف خنجر‌گذار‌ان را
هوش مصنوعی: دل من یاد مژگان خون‌ریز تو را می‌کند، مانند صیدی که در میان صفی از افرادی که خنجر در دست دارند، قرار گرفته است.
از آن چشمان خواب‌آلوده شبها شد که بیدارم
تو ای اختر گواهی، دیده شب زنده‌دار‌ان را
هوش مصنوعی: چشمان خواب‌آلود تو در شب‌ها باعث بیداری من شده است، ای ستاره‌ای که گواهی بر شب‌زنده‌داران می‌دهی.
ز شر کین اعدا ایمنم یغما دریغ ایزد
هم ار کردی کفایت خیر مهر دوستداران را
هوش مصنوعی: از بلا و دشمنی‌ها مصونم و امیدوارم که خداوند اگر بخواهد، به اندازه کافی محبت و خیر را به دوستانم عطا کند.