شمارهٔ ۲۲
سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما
سینه ای نیست که خالی بود از کینه ما
باغ را برگ طرب نو شده رفتم بپذیر
عذر تقصیر من ای توبه دیرینه ما
کهنه شد وز گرو باده نیامد بیرون
چه جوان دولتی ای خرقه پشمینه ما
جام در قهقهه بیخود شده ترسم گوید
چشم پرهیز به روز شب آدینه ما
کافرم قومی و قومیم مسلمان خوانند
هر که بینی رخ خود دیده در آئینه ما
کند از راز جهان قصه تو گوئی دارد
نسب از کاسه جم جام سفالینه ما
خسروانیم و سرشک و غم و سودا و سکون
تختگاه و کله و لشکر و گنجینه ما
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما
سینه ای نیست که خالی بود از کینه ما
هوش مصنوعی: هر کس که به عشق تو دلی دارد، نمیتواند از حسد و کینهای که در دل ما وجود دارد، خالی باشد. قلبهای ما به خاطر محبت تو، پر از احساسات متفاوتی هستند و نمیتوانیم از این حسد و کینه صرف نظر کنیم.
باغ را برگ طرب نو شده رفتم بپذیر
عذر تقصیر من ای توبه دیرینه ما
هوش مصنوعی: به باغی که پر از شادی و زندگی شده رفتم و از تو میخواهم که مرا ببخشی، ای توبهای که مدتهاست فراموش شده.
کهنه شد وز گرو باده نیامد بیرون
چه جوان دولتی ای خرقه پشمینه ما
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زمان طولانی گذشته و از دُردِ میخوارگی خبری نیست. جالب این است که ما هنوز از دنیای جوانی و خوشبختی خود محروم نشدهایم؛ حتی با وجود این که لباس ساده و زهدانهای بر تن داریم.
جام در قهقهه بیخود شده ترسم گوید
چشم پرهیز به روز شب آدینه ما
هوش مصنوعی: جامی که در حال خوشحالی و شادی زده شده، خیلی بیخود و سرخوش است. نگرانم روز جمعه، چشم پرهیزکار بگوید که نباید بیشتر از این خوش بگذرانیم.
کافرم قومی و قومیم مسلمان خوانند
هر که بینی رخ خود دیده در آئینه ما
هوش مصنوعی: من شخصی بیدین هستم و قومم را مسلمان میدانند؛ هر کسی که خود را در آینهی وجود ما ببیند، ما را چنین میشناسد.
کند از راز جهان قصه تو گوئی دارد
نسب از کاسه جم جام سفالینه ما
هوش مصنوعی: از رازهای جهان، داستان تو را نقل میکند و نسب تو به کاسه جمشید مربوط میشود، که خود ظرفی سفالی است.
خسروانیم و سرشک و غم و سودا و سکون
تختگاه و کله و لشکر و گنجینه ما
هوش مصنوعی: ما بزرگانی هستیم که غم و اندوه و افکار پریشان بر ما مستولی است، در حالی که قدرت و عظمت و ثروت هم در اختیار داریم.