گنجور

شمارهٔ ۲۱

شد مشتبه ز کعبه به میخانه راه ما
ای خوشتر از هزار یقین اشتباه ما
می در سر و قرابه در آغوش و نام زهد
وا خجلتا که شحنه بر آید ز راه ما
مائیم آن صلاح پرستان که می فروش
برداشت طرح میکده از خانقاه ما
آخر تن ضعیف کشیدم به پای خم
رست از کنار چشمه حیوان گیاه ما
تحریص زاهدان به ثوابم دهد عذاب
یا رب چه بود و چیست ندانم گناه ما
راهم ز گوش بست و به چرخم ستاره سوخت
این بود عاقبت اثر اشک و آه ما
چشمم بگو فتاده کنم فرش راه عشق
باشد مگر که یوسفی افتد به چاه ما
از احتساب شحنه چشمت چو شبروان
در دیده گوشه گوشه گریزد نگاه ما
چشمم به راه صبح شب غم سفید ماند
یا رب کسی مباد به روز سیاه ما
یغما ز اشک و آه رعایای چشم و دل
پیداست داد و داوری پادشاه ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد مشتبه ز کعبه به میخانه راه ما
ای خوشتر از هزار یقین اشتباه ما
هوش مصنوعی: ما در راهی قرار گرفته‌ایم که هیچ‌کدام از مسیرهای آن به درستی مشخص نیست و حیرت‌انگیزتر این است که گمراهی ما به اندازه‌ای شیرین و خوشایند است که بر یقین و درست‌ بودن مسیرها ترجیح دارد.
می در سر و قرابه در آغوش و نام زهد
وا خجلتا که شحنه بر آید ز راه ما
هوش مصنوعی: در سر من شراب است و در آغوشم سبویی قرار دارد. اما به خاطر نام زهد و پرهیزکاری، شرم دارم که مبادا نگهبان بر سر راهمان بیاید.
مائیم آن صلاح پرستان که می فروش
برداشت طرح میکده از خانقاه ما
هوش مصنوعی: ما گروهی هستیم که از خداپرستان و نیکوکاران هستیم و با دقت و هدف، عطر کمال و زیبایی را از میکده می‌چشیم، نه از مکان‌های مذهبی و خانقاه‌ها.
آخر تن ضعیف کشیدم به پای خم
رست از کنار چشمه حیوان گیاه ما
هوش مصنوعی: در نهایت، تحمل جسم ضعیف خود را به خرج دادم و به سمت خمیدگی‌ای افتاده رفتم که در کنار چشمه حیات، گیاه ما روییده است.
تحریص زاهدان به ثوابم دهد عذاب
یا رب چه بود و چیست ندانم گناه ما
هوش مصنوعی: زاهدان به خاطر ثواب‌هایشان مرا شکنجه می‌دهند. ای خدا، نمی‌دانم گناه من چه بوده و چیست.
راهم ز گوش بست و به چرخم ستاره سوخت
این بود عاقبت اثر اشک و آه ما
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی‌ام، وقتی که گوشه‌ام به سختی و دلتنگی گذشت، ستاره‌ای که برایم امید بود، در گردونه زمان خاموش شد. این نشانه‌ای بود از عواقب غم و اندوهی که در دل داشتم.
چشمم بگو فتاده کنم فرش راه عشق
باشد مگر که یوسفی افتد به چاه ما
هوش مصنوعی: چشمانم را به زمین بیندازم تا فرش راه عشق پهن شود، شاید که مانند یوسف، کسی به چاه محبت بیفتد.
از احتساب شحنه چشمت چو شبروان
در دیده گوشه گوشه گریزد نگاه ما
هوش مصنوعی: چشمانت مانند شب‌پرندگان به دور از حساب و نظارت می‌گریزند و نگاه ما در گوشه و کنار پنهان است.
چشمم به راه صبح شب غم سفید ماند
یا رب کسی مباد به روز سیاه ما
هوش مصنوعی: چشمم منتظر dawn و روز روشن است، در حالی که شب پر از غم و اندوه سال‌ها گذشته را پشت سر گذاشته‌ام. ای کاش هیچ کس مانند ما روزهای سیاه و سختی را تجربه نکند.
یغما ز اشک و آه رعایای چشم و دل
پیداست داد و داوری پادشاه ما
هوش مصنوعی: غم و اندوه مردم در چشمانشان نمایان است و این نشان‌دهندهٔ قضاوت و عدالت پادشاه ماست.