گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

شد فاش در آفاقم آوازه شیدائی
معروف جهان گشتم از دولت رسوائی
خیز ای دل دیوانه کز بهر تو می گردند
ویرانه به ویرانه طفلان تماشائی
وقت است که خون گردد بیم است که خون گریم
دل از ستم تنها من از غم تنهائی
تا چند به دورانت می خواهم و خون نوشم
آب طربت خون باد ای ساغر مینائی
فرمود طبیب امروز تجویز به گل قندم
فحش از چه نمی گوئی لب از چه نمی خائی
گفتی که شوم سرمست، گیرم بدو بوست دست
از بهر چه خواهی بست، عهدی که نمی پائی
یار من و یار تو آن غایب و این حاضر
یغما من و خاموشی، بلبل تو و گویائی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد فاش در آفاقم آوازه شیدائی
معروف جهان گشتم از دولت رسوائی
هوش مصنوعی: به طور گسترده‌ای در جهان اخبار عشق و شیدایی‌ام پخش شده است و حالا به خاطر بی‌نام و نشانی‌ام، معروف شده‌ام.
خیز ای دل دیوانه کز بهر تو می گردند
ویرانه به ویرانه طفلان تماشائی
هوش مصنوعی: ای دل نادان، بلند شو! به خاطر تو، ویرانه‌ها به دنبال هم می‌روند و کودکان به تماشای این صحنه می‌نشینند.
وقت است که خون گردد بیم است که خون گریم
دل از ستم تنها من از غم تنهائی
هوش مصنوعی: زمانی فرارسیده که باید به شدت احساساتم را بیان کنم. نگرانم که اشک بریزم، زیرا دلم به خاطر ظلم و ستمی که می‌کشم، تنها و غمگین است.
تا چند به دورانت می خواهم و خون نوشم
آب طربت خون باد ای ساغر مینائی
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در عشق تو غرق شده‌ام و به خاطر این احساس درد و رنج می‌کشم. کاش ای جام می، خوشی و شادی به من بازگردد.
فرمود طبیب امروز تجویز به گل قندم
فحش از چه نمی گوئی لب از چه نمی خائی
هوش مصنوعی: طبیب امروز به من گفت که باید گل قند بخورم، اما نمی‌دانم چرا فحش می‌دهم و چرا لب به چیزی نمی‌زنم.
گفتی که شوم سرمست، گیرم بدو بوست دست
از بهر چه خواهی بست، عهدی که نمی پائی
هوش مصنوعی: تو گفتی که مرا خوشحال کنی، اگرچه به خاطر تو دلم شاد شود، اما برای چه می‌خواهی که به چیزی پایبند شوی، وقتی که نمی‌توانی به قولت عمل کنی؟
یار من و یار تو آن غایب و این حاضر
یغما من و خاموشی، بلبل تو و گویائی
هوش مصنوعی: دوست من و دوست تو یکی غایب است و دیگری حاضر. من در حال سکوت هستم، تو مانند بلبل در حال گفتار و سخن گفتنی.