شمارهٔ ۱۴۰
وطن ناچار رندان را چو در میخانه بایستی
حرم میخانه قندیل حرم پیمانه بایستی
به زاهد تا ز می بوئی رسد بعد از شکستن ها
سفال می فروشان سبحه صد دانه بایستی
جنون غوغا ز شهرم سوی هامون برد و دل تنگم
ز من در هر سر بازار صد افسانه بایستی
عیار نقد اخلاص حرم جویان نشد ظاهر
به هر یک سال روزی کعبه آتش خانه بایستی
نبودی هر نظر شایسته نظاره لیلی
وگرنه در جهان هر عاقلی دیوانه بایستی
مگو بازار با یوسف میسر نیست زالی را
قدم در نه در این ره همت مردانه بایستی
به حکمت دیر و مسجد شد مقام راهب و زاهد
که بلبل را گلستان جغد را ویرانه بایستی
دم مردن ز مستی توبه کردم وه ندانستم
به جای تو به در دستم کنون پیمانه بایستی
به زلف و خال بردی عاقبت دل از کف یغما
که صید طایر وحشی به دام و دانه بایستی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وطن ناچار رندان را چو در میخانه بایستی
حرم میخانه قندیل حرم پیمانه بایستی
هوش مصنوعی: وطن، برای رندان و آزادگان، مانند میخانهای است که در آن باید از حرمت و مقدسات آن مراقبت کرد. در اینجا، فضای میخانه نمادی از آزادی و زندگی سرشار از شادی و لذت است و حرم و قندیلی که در آن است، نماد ارادت و احترام به این فضا و مفاهیم آن محسوب میشود. در حقیقت، انسانها باید به این کیفیت زندگی توجه کنند و آن را پاس دارند.
به زاهد تا ز می بوئی رسد بعد از شکستن ها
سفال می فروشان سبحه صد دانه بایستی
هوش مصنوعی: به زاهد تا وقتی که بوی می (شراب) را حس کند، باید پس از شکستها و سختیها، با دقت و توجه با سبحهای که صد دانه دارد، به نیایش و ذکر بپردازد.
جنون غوغا ز شهرم سوی هامون برد و دل تنگم
ز من در هر سر بازار صد افسانه بایستی
هوش مصنوعی: جنون و آشفتگی من باعث شد که از شهرم به سمت هامون بروم و قلب پریشانم در هر خیابان و بازار پر از داستانهای مختلف است.
عیار نقد اخلاص حرم جویان نشد ظاهر
به هر یک سال روزی کعبه آتش خانه بایستی
هوش مصنوعی: در این شعر، گفته شده است که معیار واقعی اخلاص و پاکی نیت تنها در دل کسانی که در جستجوی حقیقت هستند، مشخص میشود و صرفاً به ظاهر نمیتوان به آن پی برد. هر سال، در روزی مشخص، باید به یاد داشته باشیم که کعبه، به عنوان نماد عبادت و معنویت، در این آتش دنیوی و مشکلات زندگی وجود دارد.
نبودی هر نظر شایسته نظاره لیلی
وگرنه در جهان هر عاقلی دیوانه بایستی
هوش مصنوعی: اگر لیلی را هر کسی میدید، به خاطر زیبایی و جذابیتش، دیوانهاش میشد، بنابراین اینگونه نیست که هر نظری شایسته دیدن او باشد. در واقع، اگر اینطور بود، در عالم به جز دیوانگی چیزی نمیماند.
مگو بازار با یوسف میسر نیست زالی را
قدم در نه در این ره همت مردانه بایستی
هوش مصنوعی: نگو که بازار یوسف در دسترس نیست. اگر زالی (یعنی کسی که مانند زلیخا دل باخته است) میخواهد در این مسیر قدم بگذارد، باید همت و تلاش مردانه داشته باشد.
به حکمت دیر و مسجد شد مقام راهب و زاهد
که بلبل را گلستان جغد را ویرانه بایستی
هوش مصنوعی: اجازه دادن به اینکه حکمت به دیر و مسجد برود، موجب میشود که مقام راهب و زاهد به جایی برسد که بلبل در گلستان و جغد در ویرانه زندگی کند. در واقع، این جمله نشان میدهد که علم و عرفان میتواند افراد را به جایگاههای متفاوتی در زندگی برساند و در عین حال، ممکن است به شرایط ناگوار نیز بینجامد.
دم مردن ز مستی توبه کردم وه ندانستم
به جای تو به در دستم کنون پیمانه بایستی
هوش مصنوعی: در آستانه مرگ، از شدت شادی و سرمستی تصمیم گرفتم که توبه کنم، اما نمیدانستم که به جای تو، اکنون در دستانم باید جامی باشد.
به زلف و خال بردی عاقبت دل از کف یغما
که صید طایر وحشی به دام و دانه بایستی
هوش مصنوعی: در نهایت با زیباییهای چهرهات دل مرا ربودی، مانند اینکه برای شکار پرندهای وحشی باید آن را با دام و خوراک فریب بدهی.