شمارهٔ ۱۳۷
باده صافی و بوی گل و باد سحری
گر ز خویشت خبری هست زهی بیخبری
بنگر آن قامت و رخسار که گوئی بسته است
بر سر سرو روان دسته گلبرگ طری
باده پیش آر مگر قوت غساله می
سازدم پاک ز آلایش ضعف بشری
روزگار غم شاهد صنمان پیرم کرد
کودکی کو که کنم من پدری او پسری
بر طریقی که خورم من غم زیبا پسران
پیر کنعان نکند در حق یوسف پدری
در دل سخت چو سنگش عجبی نیست که نیست
ناله زار اسیران بلا را اثری
که کند گونه ابکار سخن را یغما
خوشتر از ماشطه کلک تو پیرایهگری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باده صافی و بوی گل و باد سحری
گر ز خویشت خبری هست زهی بیخبری
هوش مصنوعی: نوشیدنی خالص و عطر گل و نسیم صبحگاهی اگر از حالت خودت آگاهی داری، پس چه خوب که بیخبر هستی.
بنگر آن قامت و رخسار که گوئی بسته است
بر سر سرو روان دسته گلبرگ طری
هوش مصنوعی: به آن اندام و چهره نگاه کن که مثل این است که بر سر درخت سرو، دستهای از گلبرگهای تازه قرار داده شده است.
باده پیش آر مگر قوت غساله می
سازدم پاک ز آلایش ضعف بشری
هوش مصنوعی: شراب را بیاور تا بتوانم با آن، ناپاکی ضعف انسانی را از خود دور کنم و تقویت شوم.
روزگار غم شاهد صنمان پیرم کرد
کودکی کو که کنم من پدری او پسری
هوش مصنوعی: زمانهی غم سبب شد که عاشق معشوقهام به سن پیری برسد. حال من به یاد روزهای کودکیام هستم و نمیدانم که چگونه میتوانم به او به عنوان پدر یا او را به عنوان فرزند خود احساس کنم.
بر طریقی که خورم من غم زیبا پسران
پیر کنعان نکند در حق یوسف پدری
هوش مصنوعی: در مسیری که من حرکت میکنم و غم را تحمل میکنم، پسران زیبا و پیر کنعان نمیتوانند نسبت به یوسف، مانند یک پدر عمل کنند.
در دل سخت چو سنگش عجبی نیست که نیست
ناله زار اسیران بلا را اثری
هوش مصنوعی: چرا انتظار داشته باشیم که دل سنگی و سخت او تحت تأثیر زاری و نالههای کسانی که در درد و رنج هستند، قرار بگیرد؟
که کند گونه ابکار سخن را یغما
خوشتر از ماشطه کلک تو پیرایهگری
هوش مصنوعی: که کسی که زیباییهای صورت را به خوبی میشناسد و آن را با دقت توصیف میکند، هنر او از تمام آرایشهای مصنوعی و قشنگیهایی که یک آرایشگر میتواند به کار ببرد، بسیار جذابتر و دلنشینتر است.