گنجور

شمارهٔ ۱۳۰

عکس آن رخسار و قامت تا در آب آورده ای
عکس خوبان راست سرو از آفتاب آورده ای
چرخ ماه از آفتاب آورد و تو از جام و چهر
بر خلاف چرخ از ماه آفتاب آورده ای
زان خط ام خون ریزد از مژگان و خیزد ای شگفت،
مشک ناب از خون تو خون از مشک ناب آورده ای
تا حساب رستخیزت چیست کز قامت به خلق
صد قیامت رستخیز بی حساب آورده ای
ز آفتاب آمد طراز لعل رخشان ای عجب
لعل رخشان را طراز آفتاب آورده ای
سیر زاهد می دهی در راه عشق آهسته تر
ریشِ گاوی ، با زبان خَر در خَلاب آورده ای
خاک پهنه هوش و یغما دیده خورشید و ماه
زین کمیت برق پی کاندر رکاب آورده ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عکس آن رخسار و قامت تا در آب آورده ای
عکس خوبان راست سرو از آفتاب آورده ای
هوش مصنوعی: تصویر چهره و اندام تو را در آب دیده‌ام و زیبایی واقعی را از سروهای بلند و تابان آفتاب الهام گرفته‌ای.
چرخ ماه از آفتاب آورد و تو از جام و چهر
بر خلاف چرخ از ماه آفتاب آورده ای
هوش مصنوعی: ماه به واسطه آفتاب روشنایی می‌گیرد، اما تو برعکس، از زیبایی و جلوه‌گری خود، نوری را به دیگران منتقل می‌کنی.
زان خط ام خون ریزد از مژگان و خیزد ای شگفت،
مشک ناب از خون تو خون از مشک ناب آورده ای
هوش مصنوعی: از آن خط تو چشم‌هایم اشک می‌ریزد و این واقعاً عجیب است که از خون تو بوی خوش مشک به مشام می‌رسد. آیا واقعاً تو از مشک ناب خون آورده‌ای؟
تا حساب رستخیزت چیست کز قامت به خلق
صد قیامت رستخیز بی حساب آورده ای
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چه حساب و کتابی برای قیامت تو وجود دارد، در حالی که تو با قامت خود، صدها قیامت بی‌حساب و کتاب را به وجود آورده‌ای. به عبارتی دیگر، نویسنده به عظمت و تاثیرگذاری فرد اشاره می‌کند و از او می‌پرسد که آیا برای آنچه در زندگی‌اش انجام داده، حساب و کتابی دارد؟
ز آفتاب آمد طراز لعل رخشان ای عجب
لعل رخشان را طراز آفتاب آورده ای
هوش مصنوعی: از نور آفتاب، رنگ زیبای لعل رخسار تو نمایان شده است. چه شگفت‌انگیز که تو با زیبایی‌ات، مانند آفتاب درخشانی!
سیر زاهد می دهی در راه عشق آهسته تر
ریشِ گاوی ، با زبان خَر در خَلاب آورده ای
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، به زاهدی می‌گویی که آرام‌تر برود و در عین حال محتوا و عمق کلام او را با زبانی ساده و یا نادرست بیان کرده‌ای. این بیان تشبیهی از گرفتاری‌ها و محدودیت‌هایی است که ممکن است در فهم و بیان عشق وجود داشته باشد.
خاک پهنه هوش و یغما دیده خورشید و ماه
زین کمیت برق پی کاندر رکاب آورده ای
هوش مصنوعی: زمین وسیع و روشنایی آن، به تماشای خورشید و ماه نشسته و تو با این عظمت، به خلوص و درخشانی آن‌ها نظاره کرده‌ای.

حاشیه ها

1403/03/31 23:05
سیدمحمد جهانشاهی

زان خط ام خون ریزد از مژگان و خیزد ای شگفت،

1403/03/31 23:05
سیدمحمد جهانشاهی

ریشِ گاوی ، با زبان خَر در خَلاب آورده ای