شمارهٔ ۱۲۷
منت ایزد را که بر شرع نبی اقرار من
این گواهی بس که زاهد میکند انکار من
در خراباتش به جامی بارها کردم گرو
تا نپنداری سعادت نیست در دستار من
میکده کردم بنا کو بانی بیت الحرام
تا بپرسم بهتر آثار تو یا آثار من
گر سرای شیخ شاهد باز خوانندم چه عیب
هیچکس زیشان نداند خوبتر اسرار من
گفتم آه از آفتاب گرم محشر پیر دیر
گفت مانا غافلی از سایه دیوار من
تا شدم در رسته شیرین لبت شکر فروش
کاروان مصر در تنگ است از بازار من
مفتی ارسگ خواندم رنجش خلاف مردمی است
من که باشم کز خطاب مفتی آید عار من
بر لب غیر آنکه دارد چشم گاه داوری
کی کند وقت تظلم گوش بر گفتار من
خوابش از مژگان مبر ای ناله بو بیند به خواب
چشم شوخش ماجرای دیده بیدار من
رشته تسبیح عمر زاهد ار یغما گسیخت
نیست جای غم فدای تاری از زنار من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منت ایزد را که بر شرع نبی اقرار من
این گواهی بس که زاهد میکند انکار من
هوش مصنوعی: ایزد را شکر که بر پیروزی پیامبر ایمان آوردهام؛ این گواهی برای من کافی است که زاهد بودنم را انکار میکند.
در خراباتش به جامی بارها کردم گرو
تا نپنداری سعادت نیست در دستار من
هوش مصنوعی: در میخانه، من بارها با جرعهای شراب، امیدم را سپردم تا تو فکر نکنی که خوشبختی تنها در دست من است.
میکده کردم بنا کو بانی بیت الحرام
تا بپرسم بهتر آثار تو یا آثار من
هوش مصنوعی: من در دل میخانهای ساختم که مانند کعبهام باشد تا ببینم آیا زیباییهای تو از زیباییهای من بیشتر است یا خیر.
گر سرای شیخ شاهد باز خوانندم چه عیب
هیچکس زیشان نداند خوبتر اسرار من
هوش مصنوعی: اگر خانه شیخ را بازخوانم، چه اشکالی دارد؟ هیچکس از درون آنها از رازهای من خبر ندارد و این بهتر است.
گفتم آه از آفتاب گرم محشر پیر دیر
گفت مانا غافلی از سایه دیوار من
هوش مصنوعی: گفتم که از گرمای شدید روز قیامت ناله میکنم، پیر راهنمایی گفت که تو از سایه دیوار من غافلی.
تا شدم در رسته شیرین لبت شکر فروش
کاروان مصر در تنگ است از بازار من
هوش مصنوعی: زمانی که در جاذبه و شیرینی لبانت قرار گرفتم، مانند شکر فروشی هستم که کاروانی از مصر در بازار من به تنگ آمده است.
مفتی ارسگ خواندم رنجش خلاف مردمی است
من که باشم کز خطاب مفتی آید عار من
هوش مصنوعی: من خواندهام که رنجیدن از چیزی که خلاف مردم است، کار نادرستی است. حالا من چه کسی هستم که از سخن مفتی احساس عار و شرمندگی کنم؟
بر لب غیر آنکه دارد چشم گاه داوری
کی کند وقت تظلم گوش بر گفتار من
هوش مصنوعی: آیا کسی که به جز قضاوت دیگران، خاصیت بینایی دارد، زمانی برای شنیدن شکایت من پیدا خواهد کرد؟
خوابش از مژگان مبر ای ناله بو بیند به خواب
چشم شوخش ماجرای دیده بیدار من
هوش مصنوعی: خوابش را از مژههایش بگیر، ای ناله! چون در خواب، او ماجرای چشم بیدار من را میبیند.
رشته تسبیح عمر زاهد ار یغما گسیخت
نیست جای غم فدای تاری از زنار من
هوش مصنوعی: اگر رشته تسبیح عمر یک زاهد به هم بریزد، جای نگرانی وجود ندارد؛ چرا که من به خاطر یک تار از زنجیر خویش فدای هیچ نمیشوم.