شمارهٔ ۱۲۵
نمیگویم به بزمم باش ساقی می به مینا کن
چو با یاران کشی می یاد خون آشامی ما کن
چو ناحق کشتیم ایمن مباش از دعوی محشر
من از خون نگذرم حاشا نظیری گفت حاشا کن
فلک تا چند مرغان دگر را آشیان بندی
به شاخ گل مرا هم رشته ای آخر ز پروا کن
به بالین وقت بیماری قدم ننهادی از یاری
بیا اکنون به خواری جان سپاران را تماشا کن
به من از مال عالم یک تخلص مانده مجنون است
به کار آید گر ای لیلیوش آن را نیز یغما کن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نمیگویم به بزمم باش ساقی می به مینا کن
چو با یاران کشی می یاد خون آشامی ما کن
هوش مصنوعی: نمیگویم که در مجلس من بمان و به من شراب بده، اما وقتی خودت با دوستانت خوشگذرانی میکنی، یادت نرود که یادآور خونریزی و درد ما هم باشی.
چو ناحق کشتیم ایمن مباش از دعوی محشر
من از خون نگذرم حاشا نظیری گفت حاشا کن
هوش مصنوعی: هرگز از عواقب کار نترس، اگر به ناحق کسی را کشتهای. من هرگز از انتقام خون او نمیگذرم. او به من میگوید که از این تهمتها دوری کن.
فلک تا چند مرغان دگر را آشیان بندی
به شاخ گل مرا هم رشته ای آخر ز پروا کن
هوش مصنوعی: آسمان تا کی میخواهی دیگر پرندگان را در گلها لانهسازی کنی؟ به من هم کمی توجه کن و به فکر من هم باش.
به بالین وقت بیماری قدم ننهادی از یاری
بیا اکنون به خواری جان سپاران را تماشا کن
هوش مصنوعی: زمانی که در وقت بیماری من کنارت نبودی، حالا در این لحظه که به سختی در حال جان سپردن هستم، بیاید و به تماشا بنشینید، تا ببینید چگونه در رنج و سختی هستم.
به من از مال عالم یک تخلص مانده مجنون است
به کار آید گر ای لیلیوش آن را نیز یغما کن
هوش مصنوعی: از تمام داراییهای دنیا تنها یک لقبی برای من باقی مانده که آن هم به حالم میافزاید. ای لیلیوش، اگر ممکن است، این لقب را هم از من بگیر.