شمارهٔ ۱۲۲
از صومعه زاهد به خرابات سفر کن
طامات صفائی ندهد فکر دگر کن
آدم به نشاط غمش از گلشن مینو
بگذشت تو هم گر خلفی کار پدر کن
تا در ره او پای کند پویه قدم زن
تا بر در او دست دهد خاک به سر کن
شاید که به گوشش رسی ای ناله رسا شو
باشد که ترحم کند ای آه اثر کن
خندم شب هجران چو شب وصل مگر چرخ
رشک آرد و گوید به شب آغاز سحر کن
اشکت بخراشد جگر مردم و ترسم
غمگین شود ای مردمک دیده حذر کن
خواهی به سلامت گذری از نظر دوست
یغما تن و جان را هدف تیر نظر کن
خشنودی مفتی و مریدان نظر شیخ
یغما خری اندر وحل افتاد خبر کن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از صومعه زاهد به خرابات سفر کن
طامات صفائی ندهد فکر دگر کن
هوش مصنوعی: به جای اینکه در جایی که زاهدان و ریاضتکشان هستند بمانی و فقط به فکر عبادت و کمال باشی، بهتر است به مکانهای دیگر بروی و تجربیات جدیدی کسب کنی، زیرا فقط توجه به حالتهای معنوی نمیتواند تو را به آرمانهای واقعی برساند.
آدم به نشاط غمش از گلشن مینو
بگذشت تو هم گر خلفی کار پدر کن
هوش مصنوعی: انسان با شادی و سرخوشی از لذتهای بهشت میگذرد، پس تو هم اگر پدر باعزتی داری، باید از او پیروی کنی و راه او را ادامه دهی.
تا در ره او پای کند پویه قدم زن
تا بر در او دست دهد خاک به سر کن
هوش مصنوعی: تا زمانی که در مسیر او قدم میگذاری، باید با جدیت پیش بروی و زمانی که به در او رسیدی، باید با تواضع و خاکساری خود را به او نزدیک کنی.
شاید که به گوشش رسی ای ناله رسا شو
باشد که ترحم کند ای آه اثر کن
هوش مصنوعی: شاید صدای نالهام به گوش او برسد و او به حال من ترحم کند. ای آه، تأثیرگذار باش.
خندم شب هجران چو شب وصل مگر چرخ
رشک آرد و گوید به شب آغاز سحر کن
هوش مصنوعی: خندیدم به شب جدایی، مانند شبی که معشوق در کنارم است، تنها چرخ فلک حسرت میخورد و میگوید که شروع سحری باید بنشیند.
اشکت بخراشد جگر مردم و ترسم
غمگین شود ای مردمک دیده حذر کن
هوش مصنوعی: اشک تو ممکن است دل مردم را شکست دهد و من نگرانم که این باعث اندوه تو شود، ای مردمک چشمم، احتیاط کن.
خواهی به سلامت گذری از نظر دوست
یغما تن و جان را هدف تیر نظر کن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با نگاه دوستی سالم و بیخطر عبور کنی، باید تمام وجودت را در معرض تیر نگاه او قرار دهی.
خشنودی مفتی و مریدان نظر شیخ
یغما خری اندر وحل افتاد خبر کن
هوش مصنوعی: خوشنودی مفتی و پیروان او، نظر شیخ باعث شد که خر یغما در گلی افتاده و خبرش را به دیگران برسانید.