شمارهٔ ۱۱۷
آنکه یک عقده ز کارش نکند باز منم
چرخ و صد عقده به کارش فکند باز منم
نیست مرغی که پرش رُست و نزَد بالی، ماند
در دل مرغی اگر حسرت پرواز منم
زلف در پای تو کو دست که بینم روزی
تا بدین دولت شایسته سرافراز منم
بگشا لب به تبسم که مسیحا گوید
آنکه هرگز نکند دعوی اعجاز منم
مرد میدان دو جامند حریفان یغما
رندِ خُمخانهکشِ میکدهپرداز منم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکه یک عقده ز کارش نکند باز منم
چرخ و صد عقده به کارش فکند باز منم
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که اگر یک مشکل از کارش حل نشود، همچنان چرخ زندگیاش به گردش ادامه میدهد و در عوض صد مشکل دیگر برای او به وجود میآورم.
نیست مرغی که پرش رُست و نزَد بالی، ماند
در دل مرغی اگر حسرت پرواز منم
هوش مصنوعی: پرندهای نیست که بتواند پرواز کند و بالی بزند، اما اگر در دل پرندهای باشد، من حسرت پرواز را در خود دارم.
زلف در پای تو کو دست که بینم روزی
تا بدین دولت شایسته سرافراز منم
هوش مصنوعی: عزیزم، زلف تو بر زمین افتاده است و من آرزو دارم روزی آن را ببینم تا شاید به این نعمت بزرگ، سرفراز و خوشبخت شوم.
بگشا لب به تبسم که مسیحا گوید
آنکه هرگز نکند دعوی اعجاز منم
هوش مصنوعی: لبت را به خنده باز کن که کسی که مانند مسیحا است، این را میگوید: من کسی هستم که هرگز ادعای اعجاز ندارم.
مرد میدان دو جامند حریفان یغما
رندِ خُمخانهکشِ میکدهپرداز منم
هوش مصنوعی: در میدان رقابت، دو نوع مرد وجود دارند: یکی حریفان قوی و دیگری من که به طور ماهرانهای از میخانهها و لذتهای آن بهره میبرم.