شمارهٔ ۱۰۵
زلف تو نشسته تا سر دوش
در ماتم عاشقان سیه پوش
از ما به غلط نمی کنی یاد
وز غیر نمی کنی فراموش
آن پنبه که بر لب صراحی است
ای کاش مرا نهند در گوش
چشم تو به قصد شیر گردون
آهوی حرم به خواب خرگوش
با موی سفید عشقم آن کرد
کآتش نکند به عهن منفوش
بسته است مرا زبان گفتار
فریاد از آن لبان خاموش
ابروت به چهره یا مه سلخ
بگشوده بر آفتاب آغوش
بر دیده نهم گر آیدم تیر
زآن ترک کمان کشیده تا گوش
یغما ز خطش قوی تر افتاد
چون گرگ حریص و چاه خس پوش
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف تو نشسته تا سر دوش
در ماتم عاشقان سیه پوش
هوش مصنوعی: موهای تو به نرمی و زیبایی بر شانههایت افتاده و در این حال، یادآور درد و غم عاشقانی است که لباس سیاه بر تن دارند و برای عشقشان عزاداری میکنند.
از ما به غلط نمی کنی یاد
وز غیر نمی کنی فراموش
هوش مصنوعی: تو هرگز به خاطر اشتباهات ما چیزی را به یاد نمیآوری و از دیگران هم فراموش میکنی.
آن پنبه که بر لب صراحی است
ای کاش مرا نهند در گوش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص آرزو میکند که آن پنبهای که در لب صراحی است، در گوشش قرار بگیرد. این تصویر به نوعی بیانگر آرزویی خاص یا خواستهای عمیق است که ممکن است به ارتباط یا شنیدن چیزی مربوط باشد.
چشم تو به قصد شیر گردون
آهوی حرم به خواب خرگوش
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند شکارچیانی هستند که به دنبال شیر در آسمانند، در حالی که آهوی حرم در خواب آرامی مانند خواب خرگوش قرار دارد.
با موی سفید عشقم آن کرد
کآتش نکند به عهن منفوش
هوش مصنوعی: عشق من به قدری قوی است که حتی با موهای سفید و پیری، نمیتواند شعلههای دلسوزی را خاموش کند.
بسته است مرا زبان گفتار
فریاد از آن لبان خاموش
هوش مصنوعی: سخن گفتن برایم دشوار است و از آن دهانهای خاموش، تنها فریاد بلند است.
ابروت به چهره یا مه سلخ
بگشوده بر آفتاب آغوش
هوش مصنوعی: به خاطر ابروهای تو چهرهات مانند ماه درخشنده است که آفتاب را در آغوش میگیرد.
بر دیده نهم گر آیدم تیر
زآن ترک کمان کشیده تا گوش
هوش مصنوعی: اگر تیر از کمان آن ترک زیبا به سمت من بیافتد، چشمانم را به او میسپرما و هرگز از او غافل نخواهم شد.
یغما ز خطش قوی تر افتاد
چون گرگ حریص و چاه خس پوش
هوش مصنوعی: یغما از قدرت خطش قویتر افتاد، مانند گرگی حریص که در چاهی پوشیده از خس نشسته است.