شمارهٔ ۱۰۴
نه آن دیبای گلناری است بر سرو خرامانش
که دست خون ناحق کشتگان بگرفته دامانش
سپاه خط مگر بر کشور حسنش شبیخون زد
که بر گیسو شکست افتاد و بر گردید مژگانش
سراپا خاکیان مستند یا مخمور پنداری
بنای آدم از لای ته خم بود بنیانش
میارا بر به مشکین طره ترسم ظالمی گوید
که بگرفته است دود آه مظلومان گریبانش
وجودم هندوی خال غلامی شد که می روید
به جای سبزه خط یوسف از چاه زنخدانش
نه زاهد بهر پاس دین ننوشد می از آن ترسد
که گردد آشکارا وقت مستی کفر پنهانش
ز می تائب شد اما پاس عهد توبه کی دارد
لب یغما که با پیمانه عمری بود پیمانش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه آن دیبای گلناری است بر سرو خرامانش
که دست خون ناحق کشتگان بگرفته دامانش
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن زیبایی و جذابیت ظاهری، همچون پارچهای زیبا و گلدار، بر روی قامت راست و باشکوهی قرار ندارد که دستهای آلوده به خون افراد بیگناه آن را گرفته باشند. به عبارت دیگر، زیبایی واقعی نمیتواند با خون و ظلم بیگانگی داشته باشد و نمیتواند از درون چنین وضعیتی سرچشمه بگیرد.
سپاه خط مگر بر کشور حسنش شبیخون زد
که بر گیسو شکست افتاد و بر گردید مژگانش
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که لشکری به سرزمین زیباییاش حمله کرده باشد که موهایش در هم ریخته و مژگانش به حالت افتاده درآمده است؟
سراپا خاکیان مستند یا مخمور پنداری
بنای آدم از لای ته خم بود بنیانش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانها تماماً از خاک و مواد زمین تشکیل شدهاند و ممکن است به نظر برسد که حتی شکل و ساختار آنها به صورت تصادفی و از دنیای مادی به وجود آمده است. در واقع، اشاره به این دارد که وجود انسان از عناصر خاکی است و به نوعی به حالت مستی و غفلت از حقیقت زندگی دلالت میکند.
میارا بر به مشکین طره ترسم ظالمی گوید
که بگرفته است دود آه مظلومان گریبانش
هوش مصنوعی: نیاورید بر موهای مشکیات، که میترسم ظالمی بگوید که بخار و دود آه مظلومان، گریبان او را گرفته است.
وجودم هندوی خال غلامی شد که می روید
به جای سبزه خط یوسف از چاه زنخدانش
هوش مصنوعی: وجود من به مانند هندویی است که به درخت زینت بخش غلامی میماند. این غلام در جایی که باید سبز باشد، نشانهای از زیبایی یوسف را با خود دارد که از چاه زنخدانش میروید.
نه زاهد بهر پاس دین ننوشد می از آن ترسد
که گردد آشکارا وقت مستی کفر پنهانش
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر حفظ دینش شراب نمینوشد، زیرا از این میترسد که در زمان مستی، کفر و بیدینیاش به وضوح نمایان شود.
ز می تائب شد اما پاس عهد توبه کی دارد
لب یغما که با پیمانه عمری بود پیمانش
هوش مصنوعی: اگرچه از می نوشیدنی توبه کرده است، اما وفای به عهد توبه را ندارد. لب یغما (یعنی کسی که مینوشد) با پیمانهای که در طول عمرش با آن پیمان بسته، همواره در تعهد باقی نمانده است.