گنجور

شمارهٔ ۷ - نیز در مدح اتتسز

ای دوست، غم تو برده هوشم
بگذاشت چو دیگ پر ز جوشم
سرمایهٔ مرد عقل و هوشست
در عشق تو رفت عقل و هوشم
بی روی تو خسته ماند جسمم
بی گفت تو بسته گشت گوشم
تو جز بجفای من نکوشی
من جز بفای تو نکشم
خونست ز حسرت تو اشکم
زهرست زانده تو نوشم
از دست فراق جان خراشت
بر چرخ همی رسد خروشم
جز با رخ همچو زر نباشم
جز جامهٔ غم همی نپوشم
این جامه و زربهای عمریست
کز بهر ترا همی فروشم
آخر کرم علاء دولت
برگیرد بار غم ز دوشم
شاهی ، که بجام مهرش اکنون
جز بادهٔ بی غمی ننوشم
گردون جلال نصرة الدین
دریای نوال نصرة الدین
خورشید جهان، علای دولت
آن قاعدهٔ بنای دولت
شاهی، که مشاطه وار آراست
تیغ و قلمش لقای دولت
از عدت او نظام عالم
وز مدت او بقای دولت
افروخت دلش چراغ دانش
وافروخت کفش لوای دولت
بر طاعت اوست عهد گردون
در خدمت اوست رأی دولت
ای از تو نگون هوای بدعت
وی از تو فزون بهای دولت
حکمت شده مقتدای گیتی
امرت شده پیشوای دولت
شاهان دگر چو حلقه بر در
تو در کنف سرای دولت
این لفظ بود و بیگاه
تسبیح جهان ، دعای دولت
یک لحظه مباد هیچ خالی
از نصرة دین، علای دولت
گردون جلال نصرة الدین
دریای نوال نصرة الدین
ای شاه، قرین تو ظفر باد
در پیش تو آسمان سپر باد
قدر تو چو چرخ با شرف گشت
امر تو چو دهر با خطر باد
تا هست جهان بحسن سیرت
از حسن تو در جهان خبر باد
تا هست زمین بعون مدت
از تیغ تو بر زمین اثر باد
دست تو نشانهٔ کرم باد
دست تو خزانهٔ هنر باد
کشف همه شکلهای مشکل
نزدیک دل تو مختصر باد
بذل همه گنجهای معظم
در پیش کف تو ما حضر باد
نجم شرف تو مندرست
شاخ طرب تو بارور باد
همواره ترا برغم حاسد
در صدر جلال مستقر باد
گردون جلال نصرة الدین
دریای نوال نصرة الدین

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست، غم تو برده هوشم
بگذاشت چو دیگ پر ز جوشم
هوش مصنوعی: ای دوست، غم تو هوش و حواسم را از من گرفته و به مانند دیگی سرشار از جوش و خروش، بی‌تاب و ناآرامم کرده است.
سرمایهٔ مرد عقل و هوشست
در عشق تو رفت عقل و هوشم
هوش مصنوعی: سرمایه و دارایی مرد در زندگی‌اش، عقل و هوش اوست؛ اما وقتی به عشق تو دلبسته شدم، همه عقل و هوش من از بین رفت.
بی روی تو خسته ماند جسمم
بی گفت تو بسته گشت گوشم
هوش مصنوعی: بدون دیدن تو بدنم خسته مانده و گوشم از گفتار تو بی‌خبر شده است.
تو جز بجفای من نکوشی
من جز بفای تو نکشم
هوش مصنوعی: تو هیچ تلاشی در راه بی‌محلی به من نمی‌کنی و من هم هیچ تلاشی برای جلب توجه تو نخواهم کرد.
خونست ز حسرت تو اشکم
زهرست زانده تو نوشم
هوش مصنوعی: اشک من به خاطر حسرت تو است و زهرم به خاطر زخم‌هایی که از دوری‌ات خورده‌ام. نوشیدنی‌ام حداقل حالتی است که از یاد تو دارم.
از دست فراق جان خراشت
بر چرخ همی رسد خروشم
هوش مصنوعی: از شدت جدایی، فریاد و ناله‌ام به آسمان می‌رسد.
جز با رخ همچو زر نباشم
جز جامهٔ غم همی نپوشم
هوش مصنوعی: جز با چهره‌ای چون طلا، با کسی همراه نخواهم بود و فقط لباس حزن و اندوه به تن نخواهم کرد.
این جامه و زربهای عمریست
کز بهر ترا همی فروشم
هوش مصنوعی: این لباس و زربافت را مدت‌هاست که برای تو به فروش می‌رسانم.
آخر کرم علاء دولت
برگیرد بار غم ز دوشم
هوش مصنوعی: در نهایت، مهربانی و لطف علاءالدوله بار غم و ناراحتی را از دوشم برخواهد داشت.
شاهی ، که بجام مهرش اکنون
جز بادهٔ بی غمی ننوشم
هوش مصنوعی: من دیگر جز با بادهٔ شادی و بی‌نگرانی، به جام محبت شاهی نمی‌نوشم.
گردون جلال نصرة الدین
دریای نوال نصرة الدین
هوش مصنوعی: عالمی که به اعتبار دین و نصرت آن شناخته می‌شود، مانند دریای پر از خیر و برکت است.
خورشید جهان، علای دولت
آن قاعدهٔ بنای دولت
هوش مصنوعی: خورشید جهان نماد قدرت و عظمت حکومت است و قاعده‌ای که اساس و پایهٔ آن حکمرانی را شکل می‌دهد.
شاهی، که مشاطه وار آراست
تیغ و قلمش لقای دولت
هوش مصنوعی: ملکی که مانند آرایشگری، با دقت و زیبایی، قدرت و توانایی خود را به نمایش می‌گذارد، ابزارهای حکمرانی‌اش همچون شمشیر و قلم، نشانه‌ای از شوکت و عظمت سلطنت‌اش است.
از عدت او نظام عالم
وز مدت او بقای دولت
هوش مصنوعی: از مقام بلند او، نظام و ترتیب جهان برقرار است و طول عمر او، سبب پایداری حکومت‌ها و نهادهاست.
افروخت دلش چراغ دانش
وافروخت کفش لوای دولت
هوش مصنوعی: دل او به نور دانش روشن شده و به واسطه آن، موقعیت و مقام والایی را به دست آورده است.
بر طاعت اوست عهد گردون
در خدمت اوست رأی دولت
هوش مصنوعی: این دنیا و شرایط آن بر اساس اطاعت از او شکل گرفته و تمام امور و تدابیر در خدمت او قرار دارد.
ای از تو نگون هوای بدعت
وی از تو فزون بهای دولت
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر بدعت‌های تو، ناگواری‌ها به سراغ ما آمده است و از سوی تو، نعمت‌های زندگی نیز بسیار ارزشمندتر شده است.
حکمت شده مقتدای گیتی
امرت شده پیشوای دولت
هوش مصنوعی: حکمت در حال حاضر رهبر جهان شده است و دستورات تو تبدیل به راهنمایی برای حکومت شده است.
شاهان دگر چو حلقه بر در
تو در کنف سرای دولت
هوش مصنوعی: بیت اشاره دارد به این که دیگر شاهان نیز مانند حلقه‌ای بر در خانه تو در انتظار هستند و در سلطنت تو قرار دارند. این جمله به نوعی نشان‌دهنده مقام و جایگاه بالای شخصی است که صحبت درباره‌اش می‌شود و تأکید بر قدرت و نفوذ او دارد.
این لفظ بود و بیگاه
تسبیح جهان ، دعای دولت
هوش مصنوعی: این کلام اشاره به معنای مادی و معنوی دارد و در آن به تقدس و ارزش دعا و نیایش پرداخته شده است. در واقع، این جمله به اهمیت یادآوری و ستایش خداوند در لابه‌لای روزمرگی‌ها و در زمانی که سرشار از چالش‌های زندگی است، اشاره می‌کند. دعای واقعی می‌تواند باعث برکت و دولت در زندگی شود.
یک لحظه مباد هیچ خالی
از نصرة دین، علای دولت
هوش مصنوعی: لحظه‌ای هم نباید بر لحظه‌ای بی‌دفاع از حمایت دین و نشانه‌های حکومت گذر کنیم.
گردون جلال نصرة الدین
دریای نوال نصرة الدین
هوش مصنوعی: آسمان با عظمت و شکوه، حمایت‌کننده دین است و دریای نعمت‌ها نیز در خدمت دین قرار دارد.
ای شاه، قرین تو ظفر باد
در پیش تو آسمان سپر باد
هوش مصنوعی: ای پادشاه، با تو کامیابی همراه باشد و آسمان حامی تو گردد.
قدر تو چو چرخ با شرف گشت
امر تو چو دهر با خطر باد
هوش مصنوعی: وقتی به ارزش و مقام تو توجه می‌شود، کارها و امور تو به شکلی خطرناک و پیچیده در می‌آیند.
تا هست جهان بحسن سیرت
از حسن تو در جهان خبر باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان وجود دارد، زیبایی‌های تو باعث می‌شود که همه از خوبی‌ها و زیبایی‌های دنیا باخبر شوند.
تا هست زمین بعون مدت
از تیغ تو بر زمین اثر باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین پابرجاست، اثر تیغ تو بر آن باقی خواهد ماند.
دست تو نشانهٔ کرم باد
دست تو خزانهٔ هنر باد
هوش مصنوعی: دست تو نشان‌دهندهٔ مهربانی است و در واقع خزانه‌ای از هنر و توانایی‌هاست.
کشف همه شکلهای مشکل
نزدیک دل تو مختصر باد
هوش مصنوعی: همه پیچیدگی‌های موجود در دل تو باید به شکلی ساده و خلاصه‌شده باشد.
بذل همه گنجهای معظم
در پیش کف تو ما حضر باد
هوش مصنوعی: همه گنج‌های بزرگ و ارزشمند را به پای تو می‌ریزم، زیرا که هیچ‌چیز نمی‌تواند با وجود تو به ارزش برسد.
نجم شرف تو مندرست
شاخ طرب تو بارور باد
هوش مصنوعی: ستاره‌ای که نشان‌دهنده‌ی شرافت توست، همان‌طور که شاخ و برگی برای طرب و شادمانی تو به وجود می‌آورد، باید همیشه در شکوفایی و باروری باشد.
همواره ترا برغم حاسد
در صدر جلال مستقر باد
هوش مصنوعی: همیشه برای تو با وجود حسودی‌ها و دشواری‌ها، در اوج احترام و عظمت جایگاه ویژه‌ای باشد.
گردون جلال نصرة الدین
دریای نوال نصرة الدین
هوش مصنوعی: آسمان برای یاری دین، مانند دریایی از نعمت‌ها و بخشش‌هاست.

حاشیه ها

1396/03/02 14:06
عباس

در بیت 4ام مصرع دوم به این شکل است
***من جز بفای تو نکوشم***