شمارهٔ ۲ - در مدح شروانشاه فخرالدین ابوالهیجا منوچهر بن افریدون
طلعت تو آفتاب دیگرست
زلف مشکینت سحاب دیگرست
یار مشکین زلفی و هر لحظه ات
با من مسکین عتاب دیگرست
از سر زلف بتابت هر نفس
در دل عشاق تاب دیگرست
وعدهٔ تو در بیابان امید
وصل جویان را سراب دیگرست
کس نیاید وصل تو ، کز هر طرف
پیش وصل تو حجاب دیگرست
در دلم آتش مزن ، کاکنون مرا
پیش شاه شرق آب دیگرست
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
ای بطلعت همچو ماه آسمان
از تو روشن هم زمین و هم زمان
همچو ماه آسمانی و ز غمت
من نمی دانم زمین از آسمان
از برای کشتن من گشته اند
غمزه و ابروی تو تیر و کمان
هست چشم و گردن آهو ترا
لاجرم چون آهویی از من رمان
روی تو از روشنی همچو یقین
حال من در تیرگی همچو گمان
هر چه با فرزانگان گردون کند
تو کنی با بیدلان خود همان
جز جوار شاه عالم کی بود
بیدلان را از جفای چرخ امان؟
فخر دین ، شروانشه عالم که ، هست
عدل او در کشور دین قهرمان
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
ای شده با عزم تو مقرون ظفر
همت تو کرده از گردون گذر
نامه و نام ترا عالی محل
رایت و رأی ترا میمون اثر
با جلال تو بود گردون زمین
با نوال تو بود جیحون شمر
کی شود از امر تو یکسو قضا ؟
کی رود از حکم تو بیرون قدر ؟
پیش دست تو ندارد وقت جود
صدهزاران نعمت قارون خطر
در مضا عزم شریفت چون قضا
در ضیا رأی رفیعت چون قمر
از بنان تو شده پیدا کرم
وز بیان تو شده مضمون هنر
چرخ می گوید: نیارم تا بحشر
چون منوچهر شه افریدون دگر
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
ای مزین از فعال تو رسوم
وی مبین از مثال تو علوم
در خواطر از ثنای تو نقوش
بر دفاتر از عطای تو رقوم
یمن اطراف تو تا حد یمن
حسن آثار تو تا اکناف روم
در وحل مانده ز صف تو اسود
در خجل مانده ز کف تو غیوم
از وفاق تو نزاید جز طرب
وز نفاق تو نیابد جز هموم
کر گارت عاصمی گشته قوی
روزگارت خادمی گشته خدوم
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
سیرت تو هست عین سروری
صورت تو هست محض صفدری
مملکت چون جسم و تو چون دیده ای
محمدت چون بحر و تو چون گوهری
در علو قدر و در کنه شرف
بر ملوک مشرق و مغرب سری
تو همه بیخ مضرت بر کنی
تو همه فرش مسرت گستری
بر ولی همچون نسیم جنتی
بر عدو همچون سموم محشری
خیر و شر جمله گیتی پیش تست
پس تو زین معنی سپهر دیگری
جز حدیث حرب و کوشش نشنوی
جز طریق جود و بخشش نسپری
یک تنی در مسند دولت ولیک
چون شوی در معرکه صد لشکری
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروان شاه باد
ای مکارم را یمینت رهنما
وی اکابر را بصدرت التجا
چون تو ناورده ستاره شهریار
چون تو نادیده زمانه پادشا
آسمان از قصر تو گیرد علو
آفتاب از رأی تو گیرد ضیا
قصرک المیمون عالی جنة
مستقر را للا نامی و العلا
مثل تو در دورهٔ آدم کدام ؟
شبه تو عرصهٔ عالم کجا
راس اهل الفضل فی اقدامه
صانک الرحمن من فوق الردا
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
ای ز دولت دست جاهت را سوار
هیچ میدان چون تو نادیده سوار
عدل تو بفزود زینت ملک را
زینت ساعد بیفزاید سوار
حزم تو چون خاک و عزم تو چو باد
لطف تو چون باد و عنف تو چو نار
حاسدان را دل ز رشک ملک تو
پر شده از قطره های خون چو نار
همچو بحری در مقام مکرمت
همچو شیری از مضیق کارزار
دشمن دین و عدوی شرع را
گشته از تیغ و سنانت کارزار
در بسیط مشرق و مغرب تویی
پادشاه تاج بخش و تاجدار
تاجداری و ز خلاف تو شدند
قاصدان دولت تو تاج دار
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
تاج فرشست از تو بر فرق هدی
هست دنیا خاک پایت را فدی
ملک و دین را ، کافتخار هر دویی
یک ملک چون تو نبوده در هدی
فیض بحر از جود تو زاید ، چنانک
نظم ملک از عدل تو زاید همی
ای تو سید گشته از روی شرف
بر سلاطین جهان وقت سری
هست مغرب را باسمت افتخار
هست مشرق را برسمت اقتدی
خصم شروان از تو بر نطع هلاک
همچو شاهست او فتاده در عری
ای ابو الهیجا ، تویی و تخت ملک
چون فریدون از جلال و از علی
تو نصیر حقی و داری بحق
از امیرالمؤمنین عهد اللوی
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
پیش سهم تو که آرد زور و تاب
صاب گردد از رفاق تو چو شهد
شهد گردد از خلاف تو چو صاب
در عذابند از کفت اعدای دین
کی سزند اعدای دین جز در عذاب
آب لطف از رقت خلق تو یافت
زان شدست اصل حیات خلق آب
خواب شمشیر تو بر دست از عدو
فتنه را کردست عدلت مست خواب
اضطراب افگنده تو در ملک خصم
باد فارغ ملک تو از اضطراب
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
بخت در پیمان شروانشاه باد
تخت در ایوان شروانشاه باد
عرصه گاه لشکر فتح و ظفر
عرصهٔ میدان شروانشاه باد
هر کجا اعدای دینرا غرقه ایست
غرقهٔ توفان شروانشاه باد
خلق عالم ، عالم و جاهل همه
تابع فرمان شروانشاه باد
هر که در چین و ختن بربالشست
بندهٔ دربان شروانشاه باد
در زیادت از تو ملک و آسمه
ملک بی نقصان شروانشاه باد
رحمت ایزد، که روح روح اوست
بر تن و بر جان شروانشاه باد
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
شمارهٔ ۱ - در مدح شهاب الدوله سبکتگین: سوسن شکفته بر رخ چون ارغوان تستشمارهٔ ۳ - در مدح ملک اتسز: یار با من همی وفا نکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طلعت تو آفتاب دیگرست
زلف مشکینت سحاب دیگرست
هوش مصنوعی: چهره تو مانند آفتاب است و موهای سیاهت همچون ابرهایی میمانند که باران میبارند.
یار مشکین زلفی و هر لحظه ات
با من مسکین عتاب دیگرست
هوش مصنوعی: عزیزی با زلفهای مشکی که هر لحظه رفتار تو با من نیازمند، متفاوت و پر از ناز است.
از سر زلف بتابت هر نفس
در دل عشاق تاب دیگرست
هوش مصنوعی: هر بار که نسیمی از زلف معشوق بگذرد، در دل عاشقان شوق و هیجان تازهای ایجاد میشود.
وعدهٔ تو در بیابان امید
وصل جویان را سراب دیگرست
هوش مصنوعی: وعدهٔ تو در دشت امید، مانند سراب برای جویندگان وصال است.
کس نیاید وصل تو ، کز هر طرف
پیش وصل تو حجاب دیگرست
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به وصال تو برسد، زیرا در هر سمت برای رسیدن به تو موانع و حجابهای دیگری وجود دارد.
در دلم آتش مزن ، کاکنون مرا
پیش شاه شرق آب دیگرست
هوش مصنوعی: در دل من آتش ایجاد نکن، زیرا هماکنون در حضور پادشاه شرق، آبی دیگر وجود دارد.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه بر سر شروانشاه باشد و یاد او تا همیشه زنده بماند.
ای بطلعت همچو ماه آسمان
از تو روشن هم زمین و هم زمان
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلربایت مانند ماه در آسمان است و به واسطه تو، هم زمین و هم زمان روشن و تابناک شدهاند.
همچو ماه آسمانی و ز غمت
من نمی دانم زمین از آسمان
هوش مصنوعی: تو مانند ماه در آسمانی و به خاطر غم تو نمیدانم زمین و آسمان چه تفاوتی دارند.
از برای کشتن من گشته اند
غمزه و ابروی تو تیر و کمان
هوش مصنوعی: غمز و ابروی تو به مانند تیر و کمان شدهاند که قصد کشتن من را دارند.
هست چشم و گردن آهو ترا
لاجرم چون آهویی از من رمان
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و گردن خوشفرم تو، چون آهوست. به همین دلیل، مانند آهو از من دور میشوی.
روی تو از روشنی همچو یقین
حال من در تیرگی همچو گمان
هوش مصنوعی: تو همچون روشنایی یقین برای من هستی، در حالی که حال من به تیرهای شبیه شک و تردید است.
هر چه با فرزانگان گردون کند
تو کنی با بیدلان خود همان
هوش مصنوعی: هر چه خداوند با دانایان و حکیمان میکند، تو نیز با نادانان و بیخبران همان رفتار را داشته باش.
جز جوار شاه عالم کی بود
بیدلان را از جفای چرخ امان؟
هوش مصنوعی: تنها در کنار پادشاه عالم است که بیدلان میتوانند از سختیها و ظلم زمانه در امان باشند.
فخر دین ، شروانشه عالم که ، هست
عدل او در کشور دین قهرمان
هوش مصنوعی: شروانشاه، افتخار دین و جهانیان است که عدالت او در سرزمینهای دینی، الگو و نماد قهرمانی به شمار میآید.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه بر فراز شروانشاه باشد و نام او تا ابد باقی بماند.
ای شده با عزم تو مقرون ظفر
همت تو کرده از گردون گذر
هوش مصنوعی: ای کسی که با اراده و عزم قویات به پیروزی رسیدهای، همت و تلاش تو باعث شده که از آسمانها نیز فراتر بروی.
نامه و نام ترا عالی محل
رایت و رأی ترا میمون اثر
هوش مصنوعی: نامه و نام تو در جایگاه بلند و نیکویی قرار دارد و اندیشه و رأی تو نشانهای خوش و مثبت است.
با جلال تو بود گردون زمین
با نوال تو بود جیحون شمر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصیت و عظمت تو باعث شکوه و زیبایی زمین شده است و نیز رفاه و نعمت تو باعث رونق و زندگی جیحون گردیده است.
کی شود از امر تو یکسو قضا ؟
کی رود از حکم تو بیرون قدر ؟
هوش مصنوعی: گاهي اوقات، شرطهای تقدیر و قضا تغییر نمیکند. آیا ممکن است که از دستورات و قوانین تو، تقدیر و سرنوشت، دور شوند؟
پیش دست تو ندارد وقت جود
صدهزاران نعمت قارون خطر
هوش مصنوعی: زمان generosity و بخشندگی تو، از داشتن صدهزار نعمت قارون نیز برتر است و هیچ چیزی نمیتواند به پای آن برسد.
در مضا عزم شریفت چون قضا
در ضیا رأی رفیعت چون قمر
هوش مصنوعی: در زمینه ارادهی والا و نیک تو، همچون حکم تقدیر است. و در درخشش نظر و اندیشهی بزرگ تو، مانند نور ماه میباشد.
از بنان تو شده پیدا کرم
وز بیان تو شده مضمون هنر
هوش مصنوعی: از دستان تو، لطف و محبت نمایان شده و از سخنان تو، مفاهیم هنر ظهور پیدا کرده است.
چرخ می گوید: نیارم تا بحشر
چون منوچهر شه افریدون دگر
هوش مصنوعی: چرخ (که به معنی سرنوشت یا زمان است) میگوید: تا روز قیامت نمیتوانم برگردانم، چرا که مانند منوچهر، پادشاه افریدون، دیگر وجود نخواهد داشت.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان بر سر شروانشاه شاد و خرم باشد و نام او تا ابد در یادها بماند.
ای مزین از فعال تو رسوم
وی مبین از مثال تو علوم
هوش مصنوعی: ای کسی که زینتات به خاطر کارهای توست، و دانشها از نمونه وجود تو نمایان است.
در خواطر از ثنای تو نقوش
بر دفاتر از عطای تو رقوم
هوش مصنوعی: در یادها و افکار من، زیباییهای تو مانند طرحهایی بر صفحات یادداشتهایم ثبت شدهاند و نعمتهای تو در این یادداشتها به رشته تحریر درآمدهاند.
یمن اطراف تو تا حد یمن
حسن آثار تو تا اکناف روم
هوش مصنوعی: خوشیهای زندگی و زیباییهای تو آنقدر زیاد است که از یمن (مناطق خوش آب و هوا) تا دوردستهای روم را تحت تأثیر قرار داده است.
در وحل مانده ز صف تو اسود
در خجل مانده ز کف تو غیوم
هوش مصنوعی: در اثر زیبایی و جذابیت تو، دنیای من رنگ باخته و دچار وحشت شده است، و این احساس سرشکستگی و پریشانی ناشی از لطف و محبت توست.
از وفاق تو نزاید جز طرب
وز نفاق تو نیابد جز هموم
هوش مصنوعی: تنها احساس شادی و خوشی از سوی اتحاد و همبستگی تو به وجود میآید، و از جدایی و نفاق تو چیزی جز اندوه و غم حاصل نمیشود.
کر گارت عاصمی گشته قوی
روزگارت خادمی گشته خدوم
هوش مصنوعی: عجز و ناتوانی تو را قویهیکل کرده است و سرنوشت تو به خدمتگزاری مشغول شده است.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان بر دل شروانشاه خوش باد و نام او تا همیشه در یادها باقی بماند.
سیرت تو هست عین سروری
صورت تو هست محض صفدری
هوش مصنوعی: شخصیت و باطن تو نمایانگر مقام والای توست، و ظاهر تو فقط نشاندهنده زیبایی خالص است.
مملکت چون جسم و تو چون دیده ای
محمدت چون بحر و تو چون گوهری
هوش مصنوعی: کشور مانند یک بدن است و تو مانند چشمی هستی که آن را میبیند؛ محمدت مانند دریا است و تو همچون گوهری در آن.
در علو قدر و در کنه شرف
بر ملوک مشرق و مغرب سری
هوش مصنوعی: در بلندای مقام و عمق شرافت، بر پادشاهان شرق و غرب برتری دارم.
تو همه بیخ مضرت بر کنی
تو همه فرش مسرت گستری
هوش مصنوعی: تو ریشههای بدی را از بین میبری و خوشیها را برای دیگران فراهم میکنی.
بر ولی همچون نسیم جنتی
بر عدو همچون سموم محشری
هوش مصنوعی: بر دوستان و حامیان مانند نسیم بهشت و بر دشمنان مانند بادهای سوزان و دردآور میتازم.
خیر و شر جمله گیتی پیش تست
پس تو زین معنی سپهر دیگری
هوش مصنوعی: تمام خوبیها و بدیها در دنیای آفرینش در پیش تو قرار دارد، بنابراین تو از این مفهوم به جهانی دیگر منتقل میشوی.
جز حدیث حرب و کوشش نشنوی
جز طریق جود و بخشش نسپری
هوش مصنوعی: غیر از صحبتهای جنگ و تلاش، چیز دیگری نخواهی شنید و جز راه رضایت و بخشش، انتخابی نخواهی داشت.
یک تنی در مسند دولت ولیک
چون شوی در معرکه صد لشکری
هوش مصنوعی: شما در مقام و موقعیت قدرت قرار دارید، اما وقتی به میدان جنگ میروید، باید مانند یک سرباز قوی و جنگجو باشید.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروان شاه باد
هوش مصنوعی: آسمان تا ابد بر دلت شاد باشد و نامت همیشه بر زبانها جاری بماند.
ای مکارم را یمینت رهنما
وی اکابر را بصدرت التجا
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، دست راست تو راهنمای من است و بزرگان به سینهات پناه آوردهاند.
چون تو ناورده ستاره شهریار
چون تو نادیده زمانه پادشا
هوش مصنوعی: مانند ستارهای که در آسمان وجود ندارد و مانند پادشاهی که در دنیای زمان دیده نمیشود، تو نیز نایابی و برجستگی خاصی داری.
آسمان از قصر تو گیرد علو
آفتاب از رأی تو گیرد ضیا
هوش مصنوعی: آسمان به بلندای قصر تو میرسد و خورشید از اندیشه تو نور مییابد.
قصرک المیمون عالی جنة
مستقر را للا نامی و العلا
هوش مصنوعی: قصر زیبای میمون در بهشت است و بالاترین مقام را برای صاحب نامی به ارمغان میآورد.
مثل تو در دورهٔ آدم کدام ؟
شبه تو عرصهٔ عالم کجا
هوش مصنوعی: شما مانند هیچ کس دیگری در زمان آدم نیستید و شبیه شما را در هیچ جای دنیا پیدا نمیکنیم.
راس اهل الفضل فی اقدامه
صانک الرحمن من فوق الردا
هوش مصنوعی: سرآمد اهل فضیلت در کارهایش، خداوند از آسمان تو را از هر عیب و نقصی حفظ کرده است.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه بر سر شروانشاه خشنود و شاد باشد و نام او تا همیشه در یادها باقی بماند.
ای ز دولت دست جاهت را سوار
هیچ میدان چون تو نادیده سوار
هوش مصنوعی: تو که از قدرت و مقام خود همچون سوارکاری بر کمر اسب نشستهای، در هیچ میدانی مانند تو را نمیتوان دید.
عدل تو بفزود زینت ملک را
زینت ساعد بیفزاید سوار
هوش مصنوعی: عدالت تو زیبایی حکومت را افزایش میدهد، همانطور که زیبایی بازوی سوارکار را افزایش میدهد.
حزم تو چون خاک و عزم تو چو باد
لطف تو چون باد و عنف تو چو نار
هوش مصنوعی: تو در قضاوت و تدبیر مانند خاکی استی، محکم و استوار. اما در اراده و تصمیمگیری، به سرعت باد عمل میکنی، با قدرت و خلاقیت. لطف و مهربانیات مانند نسیم نرم و دلپذیر است، در حالی که سختی و خشم تو مانند آتش، تند و سوزان است.
حاسدان را دل ز رشک ملک تو
پر شده از قطره های خون چو نار
هوش مصنوعی: حسودان از روی حسادت به مقام و زیبایی تو، دلی پر از درد و رنج دارند که به اندازهی قطرههای خون شبیه به آتش میشود.
همچو بحری در مقام مکرمت
همچو شیری از مضیق کارزار
هوش مصنوعی: شخصی در جایگاه بزرگ و با کرامت مانند دریا است و در عین حال، با قدرت و شجاعت مانند شیر در میدان نبرد حضور دارد.
دشمن دین و عدوی شرع را
گشته از تیغ و سنانت کارزار
هوش مصنوعی: دشمنان دین و قانون از تیغ و شمشیر تو در میدان جنگ شکست خوردند.
در بسیط مشرق و مغرب تویی
پادشاه تاج بخش و تاجدار
هوش مصنوعی: در پهنه وسیع شرق و غرب، تو پادشاهی هستی که تاج بر سر دارد و به دیگران نیز تاج میبخشد.
تاجداری و ز خلاف تو شدند
قاصدان دولت تو تاج دار
هوش مصنوعی: کسانی که پیامآور دولت تو هستند، به خاطر نادرستیهای تو از مقام و جایگاه خود فاصله گرفتهاند.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه بر سر شروانشاه خوش و رضایتمند باشد و نام او تا همیشه بر سر زبانها بماند.
تاج فرشست از تو بر فرق هدی
هست دنیا خاک پایت را فدی
هوش مصنوعی: ای هدی، تو تاجی بر سر داری. دنیا تمامش فدای قدمهای توست.
ملک و دین را ، کافتخار هر دویی
یک ملک چون تو نبوده در هدی
هوش مصنوعی: در دنیا نه تویی که هم پادشاهی کنی و هم به دیانت افتخار بورزی، چون تویی در هیچ سرزمینی وجود ندارد.
فیض بحر از جود تو زاید ، چنانک
نظم ملک از عدل تو زاید همی
هوش مصنوعی: بخشی از نعمت و برکت به خاطر generosity و بخشش تو به وجود میآید، به همان اندازه که نظم و ترتیب جهان به دلیل عدالت تو است.
ای تو سید گشته از روی شرف
بر سلاطین جهان وقت سری
هوش مصنوعی: ای سردار با شکوه، تو برتری خود را به سلاطین جهان نشان دادهای.
هست مغرب را باسمت افتخار
هست مشرق را برسمت اقتدی
هوش مصنوعی: مغرب به تو افتخار میکند و مشرق به تو اقتداء میکند.
خصم شروان از تو بر نطع هلاک
همچو شاهست او فتاده در عری
هوش مصنوعی: دشمن شروان بر زمین شکست خورده است، مانند شاهی که در حال نابودی است.
ای ابو الهیجا ، تویی و تخت ملک
چون فریدون از جلال و از علی
هوش مصنوعی: ای ابو الهیجا، تو همانند فریدون بر تخت پادشاهی نشستهای و در جلال و عظمت مانند علی هستی.
تو نصیر حقی و داری بحق
از امیرالمؤمنین عهد اللوی
هوش مصنوعی: تو حامی حقیقتی و به حق از امیرالمؤمنین، عهدی با تو بسته شده است.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: خواستارم که آسمان همیشه بر سر شروانشاه باشد و تا ابد نام او در یادها باقی بماند.
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر زیبایی تو بر دست خود میدرخشد و به همین دلیل است که به خود میبالد.
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
هوش مصنوعی: بخشی از رحمت و سخاوت تو در ابرها نمایان است و این نشانهای است از خیر و برکتهای جهانی که از آن میتراود.
زور و تاب خسروان سهم تو بود
پیش سهم تو که آرد زور و تاب
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی پادشاهان به تو تعلق داشت، حالا چه کسی میتواند در برابر تو این قدرت و توانایی را به دست آورد؟
صاب گردد از رفاق تو چو شهد
شهد گردد از خلاف تو چو صاب
هوش مصنوعی: دوستی و رفاقت تو برای کسی همچون شهد شیرین است، در حالی که اگر از تو جدا شود یا در خلاف تو باشد، مانند صابون بیخاصیت میگردد.
در عذابند از کفت اعدای دین
کی سزند اعدای دین جز در عذاب
هوش مصنوعی: کسانی که با دین دشمنی میکنند، در عذاب و رنج هستند و هیچگاه نمیتوانند از این عذاب خارج شوند.
آب لطف از رقت خلق تو یافت
زان شدست اصل حیات خلق آب
هوش مصنوعی: آب به خاطر نرمخویی و لطافت وجود تو، خاصیت خاصی پیدا کرده است و به همین دلیل، اصل حیات و زندگی در جهان به آب وابسته است.
خواب شمشیر تو بر دست از عدو
فتنه را کردست عدلت مست خواب
هوش مصنوعی: خواب شمشیر تو در دستان، فتنههای دشمن را به آرامش و سکون تغییر داده است. عدل و انصاف تو باعث شده تا این بینظمیها تحت کنترل قرار گیرد.
اضطراب افگنده تو در ملک خصم
باد فارغ ملک تو از اضطراب
هوش مصنوعی: نگرانی و استرس تو به دشمنان تو مجال میدهد که در آرامش باشند، در حالی که تو در این وضعیت بیقرار هستی.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه بر سر شروانشاه باشد و نام او تا ابد باقی بماند.
بخت در پیمان شروانشاه باد
تخت در ایوان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: امیدوارم که شانس و اقبال به پای تخت و مقام شروانشاه همیشه پابرجا و ماندگار باشد.
عرصه گاه لشکر فتح و ظفر
عرصهٔ میدان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: میدان جنگ جایی است که نیروهای پیروزمند حاضر هستند و امید به پیروزی در آنجا حاکم است.
هر کجا اعدای دینرا غرقه ایست
غرقهٔ توفان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: هر جا که ظلم و ستم بر مردم حاکم است، وضعیت مانند طوفانی است که همه چیز را به هم میزند و خطرناک است.
خلق عالم ، عالم و جاهل همه
تابع فرمان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: خلق و موجودات این دنیا، عالم و نادان، همگی تابع اراده و فرمان پادشاه شروان باشند.
هر که در چین و ختن بربالشست
بندهٔ دربان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: هر کسی که در چین و ختن (مناطق شرقی) به مقام عالی برسد، باید به عنوان خدمتگزار در درگاه پادشاه شروان شناخته شود.
در زیادت از تو ملک و آسمه
ملک بی نقصان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده است که امید میرود سلطنت و قدرت تو، همچون آسمان و زمین، بدون نقص و عیب باشد و همیشه در حال افزایش و ترقی باشد.
رحمت ایزد، که روح روح اوست
بر تن و بر جان شروانشاه باد
هوش مصنوعی: برکت و رحمت خداوندی که منشأ حیات و جان است بر وجود و روح شروانشاه نازل باد.
آسمان بر کام شروانشاه باد
تا قیامت نام شروانشاه باد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه بر بخت و خوشحالی شروانشاه باشد و نام او تا ابد بر سر زبانها باشد.