گنجور

شمارهٔ ۸۶ - در حق حمید الدین

در هنر ، ای حمید دین رسول
همچو صدر نژاد عبادی
جاهت افروخته‌ست هر محفل
ذکرت آراستست هر نادی
مایهٔ صد هزار محمدتی
در خور صد هزار احمادی
خایفان را بتقویت عونی
جایعان را بمردمی زادی
مر معالی و مر مکارم را
سخت مطبوع و نیک منقادی
صید کردی بمکرمت دل خلق
از که آموختی تو صیادی ؟
بشنو از من که : تا چه می بینم
از معادات گنبد عادی ؟
گه مرا آبخور بصحرا بر
گه مرا خوابگاه در وادی
گاه بر کوه و گاه در دریا
گه شوم حاضر و گهی بادی
نه بجز آسمان مرا خیمه
نه بجز اختران مرا هادی
روز و شب هست چنگ و بربط من
بانگ ملاح و نعرهٔ حادی
کرده من در جهاد با کفار
همچو مریخ ، پیشهٔ جلادی
جای دارعه درع داودی
جای دستار بیضهٔ عادی
در مقامی ، که سرکشان از رمح
بر رگ جان کنند فصادی
هر که کشته شود فلک گوید :
« مالهذا القتیل من وادی ؟ »
دیرزی ، شاد باش ، طوبی لک
که برون زین عداد و اعدادی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در هنر ، ای حمید دین رسول
همچو صدر نژاد عبادی
هوش مصنوعی: در هنر، ای حمید دین رسول، همچون صدر نژاد عبادی. این جمله به تمجید و ستایش از مهارت و استعداد حمید دین رسول در هنر پرداخته و او را با شخصیت برجسته‌ای مانند صدر نژاد عبادی مقایسه می‌کند. در واقع، نشان‌دهنده‌ی احترام و تحسین به توانایی او در این زمینه است.
جاهت افروخته‌ست هر محفل
ذکرت آراستست هر نادی
هوش مصنوعی: شما با presence خود، هر جمعی را روشن کرده‌اید و یاد شما، زیبایی هر آوازه‌ای را افزایش داده است.
مایهٔ صد هزار محمدتی
در خور صد هزار احمادی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ارزش و شایستگی یک فرد می‌تواند به اندازهٔ هزاران نفر دیگر باشد، اما گاهی افراد نادانی وجود دارند که نمی‌توانند این ارزش را درک کنند. در واقع، تلاش و توانایی یک شخص ممکن است در مقایسه با دیگران بی‌قدر و کم‌ارزش به نظر برسد.
خایفان را بتقویت عونی
جایعان را بمردمی زادی
هوش مصنوعی: ترس و ضعف افراد ضعیف با کمک و حمایت دیگران برطرف می‌شود، در حالی که افراد قوی و سرسخت با تکیه بر کارهای خود و ارتباط با مردم به موفقیت می‌رسند.
مر معالی و مر مکارم را
سخت مطبوع و نیک منقادی
هوش مصنوعی: من خواهان فضائل و خوبی‌ها هستم که به شدت دلنشین و بسیار ارزشمند هستند.
صید کردی بمکرمت دل خلق
از که آموختی تو صیادی ؟
هوش مصنوعی: با لطافت و مهربانی‌ات دل مردم را به دست آوردی. این هنر صید دل‌ها را از کجا آموخته‌ای؟
بشنو از من که : تا چه می بینم
از معادات گنبد عادی ؟
هوش مصنوعی: به من گوش بده که: من چه چیزی می‌بینم از قوانینی که در این دنیا وجود دارد؟
گه مرا آبخور بصحرا بر
گه مرا خوابگاه در وادی
هوش مصنوعی: هر زمانی من به سراغ آب و هوای بیابان می‌روم، گاهی هم در جایی آرام و خواب‌آور در دل دشت‌ها می‌آرم.
گاه بر کوه و گاه در دریا
گه شوم حاضر و گهی بادی
هوش مصنوعی: گاهی در کوه حضور دارم و گاهی در دریا. گاهی حاضر هستم و گاهی همچون بادی می‌گذرم.
نه بجز آسمان مرا خیمه
نه بجز اختران مرا هادی
هوش مصنوعی: جز آسمان، هیچ چیز دیگری سرپناه من نیست و جز ستاره‌ها، هیچ کسی نیست که مرا راهنمایی کند.
روز و شب هست چنگ و بربط من
بانگ ملاح و نعرهٔ حادی
هوش مصنوعی: در روز و شب، ساز و سرود من همچون صدای قایقران و فریاد هنرمند است.
کرده من در جهاد با کفار
همچو مریخ ، پیشهٔ جلادی
هوش مصنوعی: در نبرد با دشمنان، شجاع و بی‌رحم چون سیاره مریخ پیش می‌روم.
جای دارعه درع داودی
جای دستار بیضهٔ عادی
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر تفاوت بین دو چیز است. در اینجا از "دارعه" و "دستار" صحبت می‌شود که هر کدام نشان‌دهنده مقام و ویژگی‌های خاصی هستند. دارعه به معنای لباس جنگی است و داوود به نوعی اشاره به قدرت و شجاعت دارد. از طرف دیگر، "دستار بیضهٔ عادی" به چیزهای ساده‌تر و رایج‌تر اشاره دارد. به طور کلی، این بیت به تقابل مقام و ویژگی‌های برتر با چیزهای عادی و رایج می‌پردازد.
در مقامی ، که سرکشان از رمح
بر رگ جان کنند فصادی
هوش مصنوعی: در وضعیتی که ستمگران با نیزه بر جان انسان‌ها آسیب می‌زنند و آن را به خطر می‌اندازند.
هر که کشته شود فلک گوید :
« مالهذا القتیل من وادی ؟ »
هوش مصنوعی: هر کس که در این دنیا جانش را از دست بدهد، آسمان می‌گوید: «این کشته از کجا آمده است و چه سرنوشتی داشته است؟»
دیرزی ، شاد باش ، طوبی لک
که برون زین عداد و اعدادی
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که تو را می‌شناسم، شاد باش. به تو تنفس خوشبختی می‌گویم که از این دنیا و شمارش‌هایش خارج شده‌ای.