شمارهٔ ۸۵ - در صنعت مقطع
از دل راد او رود رادی
زان دل راد دارم آزادی
زردی از رخ ز دودش آن دل راد
ای دل راد ، داد او دادی
درد دارد ز زار دل زارش
ای دل راد ، داد او دادی
شمارهٔ ۸۴ - در حق جمال الدین: ای یگانه جمال دولت و دین شمارهٔ ۸۶ - در حق حمید الدین: در هنر ، ای حمید دین رسول
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دل راد او رود رادی
زان دل راد دارم آزادی
هوش مصنوعی: از دل راد، افرادی شاد و خوشدل بیرون میآیند. به همین خاطر من از دل راد برخوردارم و احساس آزادی میکنم.
زردی از رخ ز دودش آن دل راد
ای دل راد ، داد او دادی
هوش مصنوعی: ای دل راد، زردی ای که بر چهرهات نشسته، به خاطر دودی است که از او بلند شده و تو در مقابل او تسلیم شدهای.
درد دارد ز زار دل زارش
ای دل راد ، داد او دادی
هوش مصنوعی: دل بیمار تو از احساس درد میسوزد، ای دل توانمند، برای او فریاد زدی و راهی به داد او پیدا کردی.