گنجور

شمارهٔ ۸۴ - در حق جمال الدین

ای یگانه جمال دولت و دین
دلم از هجر خویش خستستی
روی آورده ای بعیش و مرا
پشت بی روی خود شکستستی
در میان ریاض همچو بهشت
با سمن ساعدان نشستستی
دست عشرت گشاده ای و ببند
پای احداث چرخ بستستی
گرت خود نیست راحتی ، باری
از گرانی بنده رستستی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای یگانه جمال دولت و دین
دلم از هجر خویش خستستی
هوش مصنوعی: ای زیباترین مظهر قدرت و ایمان، دل من از دوری تو خسته و دل شکسته شده است.
روی آورده ای بعیش و مرا
پشت بی روی خود شکستستی
هوش مصنوعی: تو به خوشی و شادی مشغول شده‌ای و من را در پس پرده‌های غم و بی‌توجهی رها کرده‌ای.
در میان ریاض همچو بهشت
با سمن ساعدان نشستستی
هوش مصنوعی: در وسط باغ، مانند بهشت، با دستانی نرم و زیبا نشسته‌ای.
دست عشرت گشاده ای و ببند
پای احداث چرخ بستستی
هوش مصنوعی: دست تو برای لذت و خوشی بسی باز است، اما پای تو به خاطر ساختن و پیشرفت بند شده است.
گرت خود نیست راحتی ، باری
از گرانی بنده رستستی
هوش مصنوعی: اگر تو خودت از آسایش برخوردار نیستی، حداقل از بار سنگین بندگی رهایی یافته‌ای.