گنجور

شمارهٔ ۶۴ - در حق اتسز

خدایگانا ، سی سال شد که من بنده
غلام صدر توام ، مادح جناب توام
بشرق و غرب جهان ، هر کجا کشی رایت
منم نخست که در خدمت رکاب توام
پس از لطایف صنع خدای عز و جل
چنانکه هستم زنده بنان و آب توام
ز قول و فعل من آخر چه در وجود آمد؟
که مستحق سؤال تو و جواب توام
ملوک دهر ندارند باعتاب تو تاب
من ضعیف چه اندر خود عتاب توام؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایگانا ، سی سال شد که من بنده
غلام صدر توام ، مادح جناب توام
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، سی سال است که من بنده و غلام مقام و جایگاه تو هستم و همیشه در وصف و مدح تو سخن می‌گویم.
بشرق و غرب جهان ، هر کجا کشی رایت
منم نخست که در خدمت رکاب توام
هوش مصنوعی: در هر نقطه‌ای از شرق و غرب دنیا که بروی، من با پرچمت همراه و اولین کسی هستم که در خدمتت هستم.
پس از لطایف صنع خدای عز و جل
چنانکه هستم زنده بنان و آب توام
هوش مصنوعی: من با تمام زیبایی‌ها و هنرنمایی‌های آفرینش خداوند، همان‌طور که هستم، زنده و با نشاط هستم و به آب و زندگی تو وابسته‌ام.
ز قول و فعل من آخر چه در وجود آمد؟
که مستحق سؤال تو و جواب توام
هوش مصنوعی: من از گفته‌ها و کارهایم چه نتیجه‌ای به وجود آمده است؟ که هم اکنون سزاوار سؤال تو و پاسخ تو هستم.
ملوک دهر ندارند باعتاب تو تاب
من ضعیف چه اندر خود عتاب توام؟
هوش مصنوعی: زمانه به حاکمانش قدرتی ندارد، حال من ضعیف را به خاطر خشم تو چطور در خود تحمل کنم؟