گنجور

شمارهٔ ۵۶ - نیز در حق شمس الدین

شمس الدین ای ز فیض مکرمتت
شده اطراف دشت همچو ریاض
تویی از روی قدر آن جوهر
که ترا هست نه فلک اعراض
چشم حق را ز خط تست سواد
روی دین را ز رأی تست بیاض
کرده اعراض طبع تو زان قوم
که وقیعت کنند در اعراض
شده از تیغ حادثات فلک
تن خصمت دوپاره چون مقارض
ای تو چون بدر و صفدان چو نجوم
ای تو چون بحر و سروران چو حیاض
عادت تو تفضل و احسان
سیرت تو تغافل و اغماض
گشته از تازیانهٔ سهمت
اشهب و ادهم جهان مرتاض
منم آن کس ، که از مکام تست
آمده حاصلم همه اغراض
باعطاهای جزل تو نبود
زین سپس حاجتم باستقراض
تا کند در تنم تصرف جان
نکنم از هوای تو اعراض

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمس الدین ای ز فیض مکرمتت
شده اطراف دشت همچو ریاض
هوش مصنوعی: شمس الدین، تو با بخشندگی و کرامتت دشت را به باغی سرسبز و زیبا تبدیل کرده‌ای.
تویی از روی قدر آن جوهر
که ترا هست نه فلک اعراض
هوش مصنوعی: تو از آن جوهر باارزش هستی که به خاطر وجود تو، آسمان هم از تو دوری نمی‌کند.
چشم حق را ز خط تست سواد
روی دین را ز رأی تست بیاض
هوش مصنوعی: چشمان حق، بر اثر خط تو روشن است و صفحه دین، به خاطر نظر تو سفید و بی‌نقص است.
کرده اعراض طبع تو زان قوم
که وقیعت کنند در اعراض
هوش مصنوعی: طبع تو از آن گروه دوری جسته است، کسانی که حقیقت را در کنار اعراض قرار می‌دهند.
شده از تیغ حادثات فلک
تن خصمت دوپاره چون مقارض
هوش مصنوعی: بدن تو به خاطر بارش حوادث آسمان، مثل دو نیمه شده است و به شدت آسیب دیده.
ای تو چون بدر و صفدان چو نجوم
ای تو چون بحر و سروران چو حیاض
هوش مصنوعی: ای تو همچون ماه کامل و ستاره‌ها، ای تو مانند دریا و خوشحالی‌ها.
عادت تو تفضل و احسان
سیرت تو تغافل و اغماض
هوش مصنوعی: تو همیشه به بخشش و احسان مشهور هستی، اما در عمل، گاهی بی‌تفاوتی و نادیده گرفتن را نشان می‌دهی.
گشته از تازیانهٔ سهمت
اشهب و ادهم جهان مرتاض
هوش مصنوعی: از شدت ضربه‌های تو، رنگ و روی اسب‌ها تغییر کرده و به رنگ‌های دیگر درآمده‌اند؛ تو در این دنیا همچون یک زاهد و عابد شده‌ای.
منم آن کس ، که از مکام تست
آمده حاصلم همه اغراض
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که از جایگاهی که تو در آن قرار داری، به اینجا آمده‌ام و هدفم از این آمدن، دستیابی به همه خواسته‌هایم است.
باعطاهای جزل تو نبود
زین سپس حاجتم باستقراض
هوش مصنوعی: به لطف و بخشش‌های تو دیگر نیازی به درخواست کمک و وام ندارم.
تا کند در تنم تصرف جان
نکنم از هوای تو اعراض
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانم در بدنم وجود دارد، از عشق و خواسته‌های تو روی گردان نخواهم شد.