شمارهٔ ۵۱ - در حق شمس الدین
بزرگوار جهان ، شمس دین ، بزرگ کریم
تویی ، که هست به تو بیضهٔ هدی محروس
رفیع قدر ترا آفتاب برده سبق
عریض جاه تو بر روزگار کرده فسوس
به یک نظر تو ببینی هزار علم دقیق
به یک صفت تو ببخشی هزار گنج عروس
مکارم تو کند مرده را همی زنده
مکارم تو به آمد ز طب جالینوس
گر نه وحی درین عهد منقطع بودی
ز کردگار به دست تو آمدی ناموس
شمارهٔ ۵۰ - در مدح عمر بن عبدالعزیز: دو عمر آورد پیدا روزگار شمارهٔ ۵۲ - در حق امیر زنگی حبش: صفدری ، که از هنر اوست معالی دلخوش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزرگوار جهان ، شمس دین ، بزرگ کریم
تویی ، که هست به تو بیضهٔ هدی محروس
هوش مصنوعی: ای بزرگوار جهان، ای شمس دین و انسان بزرگ و با کرامت، تو هستی که چراغ هدایت در دنیا به تو وابسته است و به واسطهٔ وجود تو روشن و محفوظ مانده است.
رفیع قدر ترا آفتاب برده سبق
عریض جاه تو بر روزگار کرده فسوس
هوش مصنوعی: تو دارای مقام بلندی هستی که آفتاب هم در آن پیشی گرفته و وسیع بودن مقام تو باعث شده که بر زمانه تأثیر بگذاری.
به یک نظر تو ببینی هزار علم دقیق
به یک صفت تو ببخشی هزار گنج عروس
هوش مصنوعی: با یک نگاه تو میتوانی هزاران دانش عمیق را درک کنی و با یک ویژگی از تو، میتوانی هزاران گنجینه ارزشمند را هدیه کنی.
مکارم تو کند مرده را همی زنده
مکارم تو به آمد ز طب جالینوس
هوش مصنوعی: نیکوییها و ویژگیهای برجسته تو حتی میتواند فرد مرده را زنده کند؛ نیکیهای تو از علم پزشکی جالینوس نیز فراتر رفته است.
گر نه وحی درین عهد منقطع بودی
ز کردگار به دست تو آمدی ناموس
هوش مصنوعی: اگر وحی در این زمان قطع نشده بود، به دست تو نمیرسید این شریعت و فرمان الهی.