شمارهٔ ۳۹ - نیز در حق ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی
علمت ، ای صابر بن اسمعیل
روی عالم همی بیاراید
رفعت قدر تو بپای شرف
تارک آسمان همی ساید
تویی آنکس ، که در بدایع نظم
مثل تو روزگار ننماید
همه دانش ز طبع تو خیزد
همه معنی ز لفظ تو زاید
چرخ ذکر ترا نپوشاند
دهر عز ترا نفرساید
هر که پیش تو یاد نظم آرد
بیقین دان که : باد پیماید
تو ستودی مرا و مثل مرا
زیبد ، از روزگار بستاید
منم آنکس که صیقل نظمم
زنگ از تیغ فضل بزداید
خامهٔ من ، که هست بسته میان
بستهٔ مشکلات بگشاید
علهاییست بس شریف ، کزان
یک زمان فکرتم نیاساید
جز برای ریاضت خاطر
همتم سوی نظم نگراید
می ندانی کمال علم مرا
دیر عهدی ندیدم ، شاید
متهم کرده ای مرا بحسد
از چو من کاملی حسد ناید
تا جمال کمال من بیند
تیز بین دیده ای همی باید
طیبتی کردم ، این معاذ الله !
تا ازین وحشتی نیفزاید
شمارهٔ ۳۸ - در حق ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی: طبعت ، ای صابران اسمعیل شمارهٔ ۴۰ - در حق حمید الدین: مجلس سامی حمید الدین
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
علمت ، ای صابر بن اسمعیل
روی عالم همی بیاراید
هوش مصنوعی: ای صابر بن اسماعیل، دانش و علم تو مانند زیبایی است که بر روی دانشمندان و عالمان مینشیند و آنان را میآراید.
رفعت قدر تو بپای شرف
تارک آسمان همی ساید
هوش مصنوعی: مقام و ارزش تو به حدی است که حتی قلههای آسمان نیز به تو احترام میگذارند.
تویی آنکس ، که در بدایع نظم
مثل تو روزگار ننماید
هوش مصنوعی: تو تنها کسی هستی که در دوران خود، مانند تو در زیبایی و هنر شعر، وجود ندارد.
همه دانش ز طبع تو خیزد
همه معنی ز لفظ تو زاید
هوش مصنوعی: تمامی علم و دانش از طبیعت و سرشت تو نشأت میگیرد و تمامی معانی و مفهومها از واژهها و الفاظ تو به وجود میآید.
چرخ ذکر ترا نپوشاند
دهر عز ترا نفرساید
هوش مصنوعی: زمانه نمیتواند نام و یاد تو را از دلها بزداید.
هر که پیش تو یاد نظم آرد
بیقین دان که : باد پیماید
هوش مصنوعی: هر کسی که در حضور تو به نظم و ترتیب فکر کند، مطمئن باش که به مانند وزش باد است.
تو ستودی مرا و مثل مرا
زیبد ، از روزگار بستاید
هوش مصنوعی: تو مرا ستایش کردی و مانند من را سزاوار ستایش میدانی، پس از روزگار هم باید ستایش کند.
منم آنکس که صیقل نظمم
زنگ از تیغ فضل بزداید
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که با تلاش و هنر خود، زنگار از تیغ دانش و فضیلت میزینم و آن را روشن و درخشان میکنم.
خامهٔ من ، که هست بسته میان
بستهٔ مشکلات بگشاید
هوش مصنوعی: قلم من که در خود گرفتار سختیهاست، میتواند این دشواریها را باز کند و حل کند.
علهاییست بس شریف ، کزان
یک زمان فکرتم نیاساید
هوش مصنوعی: این موضوع بسیار باارزش و بلندمرتبه است که ذهن انسان هرگز از آن خسته نمیشود.
جز برای ریاضت خاطر
همتم سوی نظم نگراید
هوش مصنوعی: تنها به خاطر تمرین و تقویت روحیهام به نظم و سامان میاندیشم.
می ندانی کمال علم مرا
دیر عهدی ندیدم ، شاید
هوش مصنوعی: شاید تو از عمق دانش و آگاهی من بیخبر باشی، چون سالهای زیادی است که حرفهای من را نشنیدهای.
متهم کرده ای مرا بحسد
از چو من کاملی حسد ناید
هوش مصنوعی: تو مرا به حسد متهم کردهای، اما از کسی چون من که کامل است، حسد نمیورزد.
تا جمال کمال من بیند
تیز بین دیده ای همی باید
هوش مصنوعی: برای اینکه چهره زیبایی و کمال من را ببیند، نیاز به چشمی تیزبین و دقیق است.
طیبتی کردم ، این معاذ الله !
تا ازین وحشتی نیفزاید
هوش مصنوعی: من کلامی بیان کردم که خداوند این را نپسندد، تا از این ترس و اضطراب کمتر شود.