گنجور

شمارهٔ ۸

رفت آن که‌م برِ تو آبی بود
یا سلام مرا جوابی بود
از سر ناز و از سرِ کَشّی
هر نفس با منت عتایی بود
در کف من ز دست ساقی وصل
هر زمان ساغر شرابی بود
وعده‌های خوشم همی دادی
آن همه وعده‌ها سرابی بود
روزگار وصال جمله گذشت
گویی آن روزگار خوابی بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.