گنجور

شمارهٔ ۷

جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود
هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ورچه همیشه کار تو با من جفا بود
ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
قصدت همه بجان و دل من چرا بود؟
با روی تست عشق روا و بدین سبب
هرچ آن ز تو به‌روی من آید روا بود
گویند : دل به‌مهر نگاری دگر سپار
هرگز نکوتر از تو نگاری کجا بود ؟
خورشید پیش نقش رخ تو هدر شود
یاقوت پیش رنگ لب تو هبا بود
جان مرا همیشه سعادت ز یاد تست
حاشا! اگر ز یاد تو جانم جدا بود
بربود عشق تو دل و دیده ز من و لیک
با عشق تو غم دل و دیده کرا بود؟
تا کی تنم ز عشق تو بار بلا کشد ؟
تا کی دلم ز جور تو یار عنا بود؟
در کش ز جور دامن و می دان:که رسم جور
در روزگار خسرو عادل خطا بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود
هوش مصنوعی: عزیزم، تمام بی‌مهری‌هایی که تو به من کردی، در مقابل همه‌ی محبت‌هایی که من به تو نشان دادم، پاسخ وفاداری بود.
هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ورچه همیشه کار تو با من جفا بود
هوش مصنوعی: هرگز نباد که روزگار با تو که جفا می‌کنی، به نیکی برخورد کند، حتی اگر همیشه کار تو با من بی‌رحمانه بوده است.
ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
قصدت همه بجان و دل من چرا بود؟
هوش مصنوعی: ای آنکه برای من از جان و دل عزیزتر هستی، چرا تمام قصد و نیّت تو به جان و دل من اختصاص دارد؟
با روی تست عشق روا و بدین سبب
هرچ آن ز تو به‌روی من آید روا بود
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و عشق تو، هر چیزی که از طرف تو به من برسد، قابل قبول است.
گویند : دل به‌مهر نگاری دگر سپار
هرگز نکوتر از تو نگاری کجا بود ؟
هوش مصنوعی: می‌گویند که دل خود را به محبت شخصی دیگر بسپار، اما هیچکس نمی‌تواند به خوبی و زیبایی تو باشد.
خورشید پیش نقش رخ تو هدر شود
یاقوت پیش رنگ لب تو هبا بود
هوش مصنوعی: خورشید در برابر زیبایی چهره تو کم‌نور و بی‌ارزش می‌شود، و یاقوت در مقابل رنگ لب‌های تو، هیچ قیمتی ندارد.
جان مرا همیشه سعادت ز یاد تست
حاشا! اگر ز یاد تو جانم جدا بود
هوش مصنوعی: جان من همیشه به خوشبختی تو وابسته است، هرگز! اگر تو برای من جدا از این خوشبختی بودی.
بربود عشق تو دل و دیده ز من و لیک
با عشق تو غم دل و دیده کرا بود؟
هوش مصنوعی: عشق تو دل و چشمم را از من گرفت، اما اکنون با عشق تو، دیگر چه کسی می‌تواند غم دل و دیده‌ام را احساس کند؟
تا کی تنم ز عشق تو بار بلا کشد ؟
تا کی دلم ز جور تو یار عنا بود؟
هوش مصنوعی: تا کی باید بدنم به خاطر عشق تو رنج و درد را تحمل کند؟ تا کی باید قلبم به خاطر ظلم تو دچار عذاب باشد؟
در کش ز جور دامن و می دان:که رسم جور
در روزگار خسرو عادل خطا بود
هوش مصنوعی: در اثر ستمگری و بی‌عدالتی، باید از رفتار نادرست و ظالم پرهیز کرد، زیرا این نوع ستم در زمان پادشاه عادل، نباید جایز باشد.

حاشیه ها

1397/11/04 03:02
جعفر مصباح

هبا: تباه
عنا: رنج

1399/07/15 12:10
رضا

گمان کنم
جان مرا همیشه سعادت ز یادِ توست

درست باشد