گنجور

شمارهٔ ۲

دلم در عاشقی زار اوفتادست
به‌دست رنج و تیمار اوفتادست
ستم کش بایدم بودن به ناکام
که معشوقم ستم‌گار اوفتادست
نکو رویست و بدخویست و نشگفت
که گل در صحبت خار اوفتادست
بلای جان خلقست و دل من
به‌صد جانش خریدار اوفتادست
دلم امسال در دام غم عشق
بتر از پار و پیرار اوفتادست
همی شویم به‌خون این بار چهره
که دست خونم این بار اوفتادست
مرا عشقست و جز من مردمان را
ازین انواع بسیار اوفتادست
دلم برده‌ست و جان هم برد خواهد
نه خر مرده است و نه بار اوفتادست
ملامت چون کنم خود را؟ نه اول
ز من آیین این کار اوفتادست
ز من بیزار شد معشوق و با منش
ندانم تا چه آزار اوفتادست؟
حدیث عشق ما و خوبی او
بر شاه جهان‌دار اوفتادست
علاء دین و دنیا شاه اتسز
که شاهی را سزاوار اوفتادست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1397/01/29 14:03
فرزاد شهزاد

ستم کش بایدم بودن «بناچار»
که «معشوقم» ستمگار اوفتادست
احساس میکنم اینطور صحیحتر باشه

1399/10/06 20:01
افسانه چراغی

در بیت هشتم، دلم بُرده‌ست صحیح است.

1402/06/19 12:09
بردیا

دستمریزاد 👍👍