شمارهٔ ۲
دلم در عاشقی زار اوفتادست
بهدست رنج و تیمار اوفتادست
ستم کش بایدم بودن به ناکام
که معشوقم ستمگار اوفتادست
نکو رویست و بدخویست و نشگفت
که گل در صحبت خار اوفتادست
بلای جان خلقست و دل من
بهصد جانش خریدار اوفتادست
دلم امسال در دام غم عشق
بتر از پار و پیرار اوفتادست
همی شویم بهخون این بار چهره
که دست خونم این بار اوفتادست
مرا عشقست و جز من مردمان را
ازین انواع بسیار اوفتادست
دلم بردهست و جان هم برد خواهد
نه خر مرده است و نه بار اوفتادست
ملامت چون کنم خود را؟ نه اول
ز من آیین این کار اوفتادست
ز من بیزار شد معشوق و با منش
ندانم تا چه آزار اوفتادست؟
حدیث عشق ما و خوبی او
بر شاه جهاندار اوفتادست
علاء دین و دنیا شاه اتسز
که شاهی را سزاوار اوفتادست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم در عاشقی زار اوفتادست
بهدست رنج و تیمار اوفتادست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق او در حال زاری و ناله است و به دست رنج و درد گرفتار شده است.
ستم کش بایدم بودن به ناکام
که معشوقم ستمگار اوفتادست
هوش مصنوعی: باید به خاطر معشوقی که به من ظلم میکند، تحمل ستم را بپذیرم، هرچند که در نهایت ناامید و ناکام باشم.
نکو رویست و بدخویست و نشگفت
که گل در صحبت خار اوفتادست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی با ظاهر زیبا و خوشساختار، ممکن است خصوصیات منفی و بدی نیز داشته باشد. این مسأله عجیب نیست چرا که در طبیعت، گلها نیز در کنار خارها رشد میکنند و ممکن است در معرض آسیب قرار بگیرند.
بلای جان خلقست و دل من
بهصد جانش خریدار اوفتادست
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که او محبوبی دارد که وجودش برای مردم عذابآور است و دل شاعر به شدت عاشق اوست و حاضر است برای جلب محبتش هزینه و فداکاری زیادی بپردازد.
دلم امسال در دام غم عشق
بتر از پار و پیرار اوفتادست
هوش مصنوعی: دل من امسال بیشتر از سالهای گذشته در تنگنای غم عشق گرفتار شده است.
همی شویم بهخون این بار چهره
که دست خونم این بار اوفتادست
هوش مصنوعی: ما دوباره بهخون خواهیم شست چهرهام را، زیرا که این بار دست خونین من به زمین افتاده است.
مرا عشقست و جز من مردمان را
ازین انواع بسیار اوفتادست
هوش مصنوعی: محبت من نسبت به عشق است و دیگر مردم غمها و اندوههای زیادی را تجربه میکنند.
دلم بردهست و جان هم برد خواهد
نه خر مرده است و نه بار اوفتادست
هوش مصنوعی: دل من را بردهاند و جانم نیز خواهد رفت؛ نه اینکه مشکلی در جسم باشد و نه وزنهای روی دوش افتاده باشد.
ملامت چون کنم خود را؟ نه اول
ز من آیین این کار اوفتادست
هوش مصنوعی: چگونه خود را سرزنش کنم؟ که اساس این کار ابتدا از من شروع نشده است.
ز من بیزار شد معشوق و با منش
ندانم تا چه آزار اوفتادست؟
هوش مصنوعی: محبوب از من دور و ناراحت شده و نمیدانم چه چیزی باعث آزردگی او شده است.
حدیث عشق ما و خوبی او
بر شاه جهاندار اوفتادست
هوش مصنوعی: داستان عشق ما و زیبایی او در دل شاه جهان نشسته است.
علاء دین و دنیا شاه اتسز
که شاهی را سزاوار اوفتادست
هوش مصنوعی: علاءالدین و دنیا مانند شاهی هستند که برای او مقام و شایستگی پیدا کرده است.
حاشیه ها
1397/01/29 14:03
فرزاد شهزاد
ستم کش بایدم بودن «بناچار»
که «معشوقم» ستمگار اوفتادست
احساس میکنم اینطور صحیحتر باشه
1399/10/06 20:01
افسانه چراغی
در بیت هشتم، دلم بُردهست صحیح است.
1402/06/19 12:09
بردیا
دستمریزاد 👍👍