گنجور

شمارهٔ ۹ - هم او راست و اعجاز ابیات دو بیت دوبیت مجانست

زهی! دشمنت از طرب بینوا
زده چرخ در مدحت تو نوا
هدی یافته از جلالت جمال
جهان ساخته از نوالت نوا
معانی بلفظ تو یابد شرف
معانی ز جاه تو گیر بها
بوقت سخا گوهر آبدار
چو خاکست نزدیک تو بی بها
ولی را وفاقت صوایی صواب
عدو را خلافت خطایی خطا
نه چون رای تو اختران فلک
نه چون خط تو لعبتان ختا
شده امر تو در ممالک روان
شده حکم تو بر خلایق روا
ز تو گشته پشت محامد قوی
ز تو برده روی مکارم روا
نه در گفت های تو سهو و غلط
نه در کرد های تو چون و چرا
بعهد تو از غایت عدل تو
کند میش در ظل گرگان چرا
ترا حلم خاک و علو اثیر
ترا لطف آب و صفای هوا
بمدح تو فرزانگان را شرف
بصدر تو آزادگان را هوا
نهادست در ذات تو کردگار
وفور مروت ، کمال صفا
ازین رویی بر زایران صدر تو
گزینست چون مروه و چون صفا
نه همچون جوار کریمت جوار
نه همچون فنای رفیعت فنا
نصیب نکو خواه از تو حیات
نصیب بد اندیش از تو فنا
تو عین صوابی «علی من اطاع»
تو محض عقابی «علی من عصا »
پدید آمده از تو وز کلک تو
همان کز کلیم آمده وز عصا
همه صورت تو کمال و جمال
همه سیرت تو وفا و حیا
ز دست تو زایند فیض کرم
چو از ابر بارنده صوب حیا
ز گفتار تو گوش ها را نشاط
ز دیدار تو دیده هارا جلا
ز خوف تو اعدای صدر تو را
ز اوطان خویش اوفتاده جلا
ز لطف تو خیره نعیم بهشت
ز خلق تو طیره نسیم صبا
عزیزست بر جان من خدمتت
چو روز شباب و چو عهد صبا
بنوشیدم از تو شراب طرب
بپوشیدم از تو لباس غنا
ثنای تو در گوش من خوشترست
ز آواز چنگ و ز لحن غنا
مرا نیست از لفظ تو جز لطف
مرا نیست از دست تو جز ندا
همه از ره مردمی و کرم
بگوش من آید ز لطفت ندا
الا، تا بود میغ ها را سرشک
الا، تا بود تیغ ها را مضا
تورا باد اقبال در مابقی !
فزون ز آنچه بودست در ما مضا

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی! دشمنت از طرب بینوا
زده چرخ در مدحت تو نوا
هوش مصنوعی: چه خوب! که دشمن تو از سر شوق و شادمانی، به خاطر ستودن تو به دور می‌چرخد و نغمه‌سرایی می‌کند.
هدی یافته از جلالت جمال
جهان ساخته از نوالت نوا
هوش مصنوعی: هدی که از عظمت تو به دست آمده، زیبایی جهان به خاطر بخشش‌های تو ساخته شده است.
معانی بلفظ تو یابد شرف
معانی ز جاه تو گیر بها
هوش مصنوعی: معانی به زبان تو ارزش و اعتبار پیدا می‌کند، و معانی از مقام و جایگاه تو ارزش و بها می‌گیرد.
بوقت سخا گوهر آبدار
چو خاکست نزدیک تو بی بها
هوش مصنوعی: در زمان generosity و بخشندگی، ارزش واقعی و با ارزش مانند جواهر است، اما وقتی که در کنار تو باشد، به نظر می‌رسد بی‌ارزش و کم‌ اهمیت می‌آید.
ولی را وفاقت صوایی صواب
عدو را خلافت خطایی خطا
هوش مصنوعی: ولی، توافق و هم‌دلی در مورد حق، درست و قابل قبول است؛ اما حکومت و فرمانروایی دشمن، اشتباهی بزرگ و غیرقابل قبول است.
نه چون رای تو اختران فلک
نه چون خط تو لعبتان ختا
هوش مصنوعی: نه مانند نظر تو ستاره‌های آسمان، نه مانند خط تو چون عروسک‌های دست‌ساز.
شده امر تو در ممالک روان
شده حکم تو بر خلایق روا
هوش مصنوعی: فرمان تو به همه جا رسیده و حکم تو بر مردم جاری و مسلم شده است.
ز تو گشته پشت محامد قوی
ز تو برده روی مکارم روا
هوش مصنوعی: از تو به خاطر خوبی‌های فراوان و صفات نیکو، انسانی بزرگ و بافضیلت ساخته شده است و به خاطر تو، ویژگی‌های عالی و برجسته به دیگران منتقل شده است.
نه در گفت های تو سهو و غلط
نه در کرد های تو چون و چرا
هوش مصنوعی: نه در حرف‌های تو اشتباهی وجود دارد و نه در کارها و رفتارهای تو جای سوالی هست.
بعهد تو از غایت عدل تو
کند میش در ظل گرگان چرا
هوش مصنوعی: به خاطر انصاف و عدالت تو، چرا بر کسی که در سایه گرگان است سخت می‌گیری؟
ترا حلم خاک و علو اثیر
ترا لطف آب و صفای هوا
هوش مصنوعی: شما با ویژگی‌هایی چون صبر و آرامش بر زمین و بلندی اراده در آسمان مشخص هستید. همچنین مهربانی شما همانند جریان آب و پاکیزگی هوای تازه، تاثیرگذار و دلنشین است.
بمدح تو فرزانگان را شرف
بصدر تو آزادگان را هوا
هوش مصنوعی: در ستایش تو، دانشمندان و فرزانگان مقام و منزلت دارند و در وجود تو، آزادگان احساس آزادی و راحتی می‌کنند.
نهادست در ذات تو کردگار
وفور مروت ، کمال صفا
هوش مصنوعی: خداوند ویژگی‌های نیکویی و صفای کامل را در وجود تو قرار داده است.
ازین رویی بر زایران صدر تو
گزینست چون مروه و چون صفا
هوش مصنوعی: از این رو، تو را بر زائران خود برتری می‌بخشد، همان‌طور که مروه و صفا، دو تپه مقدس در کنار یکدیگر قرار دارند.
نه همچون جوار کریمت جوار
نه همچون فنای رفیعت فنا
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف دو نوع نزدیکی و ارتباط می‌پردازد. او بیان می‌کند که این رابطه نه به گونه‌ای است که تنها وابسته به لطف و کرامت تو باشد، و نه به نحوی که منجر به محو شدن و فنا در وجود تو شود. در واقع، او از نوعی نزدیکی صحبت می‌کند که نه صرفاً تحت تأثیر ویژگی‌های مثبت تو باشد و نه به قیمت از بین رفتن هویت خود.
نصیب نکو خواه از تو حیات
نصیب بد اندیش از تو فنا
هوش مصنوعی: کسانی که نیکوکارند، از تو زندگی و حیات می‌گیرند، اما بداندیشان از تو چیزی جز نابودی و فنا به دست نمی‌آورند.
تو عین صوابی «علی من اطاع»
تو محض عقابی «علی من عصا »
هوش مصنوعی: تو همچون حقیقتی روشن هستی برای کسی که از تو پیروی کند، و تو همچون پرنده‌ای بلندپرواز هستی برای کسی که از تو سرپیچی کند.
پدید آمده از تو وز کلک تو
همان کز کلیم آمده وز عصا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر چیزی که از تو و به وسیله‌ی تو ایجاد شده، همانند معجزه‌ای است که از کلام و عصای کلیم (موسی) سرچشمه گرفته است. به بیان دیگر، خلاقیت و تاثیر تو به اندازه‌ای قوی و شگفت‌انگیز است که می‌تواند معجزات را به یاد بیاورد.
همه صورت تو کمال و جمال
همه سیرت تو وفا و حیا
هوش مصنوعی: تمام زیبایی‌های ظاهری تو در کمال و زیبایی نهفته است و تمامی ویژگی‌های درونی‌ات در وفاداری و حیا قابل مشاهده است.
ز دست تو زایند فیض کرم
چو از ابر بارنده صوب حیا
هوش مصنوعی: از دست تو نعمت‌های رحمت به مانند بارانی که از ابر می‌بارد، به وجود می‌آید.
ز گفتار تو گوش ها را نشاط
ز دیدار تو دیده هارا جلا
هوش مصنوعی: از سخنان تو گوش‌ها زندگی می‌گیرند و از دیدن تو چشم‌ها جان می‌گیرند.
ز خوف تو اعدای صدر تو را
ز اوطان خویش اوفتاده جلا
هوش مصنوعی: از ترس تو، دشمنان با مقام و جایگاه خود از سرزمین‌هایشان رانده و دور شده‌اند.
ز لطف تو خیره نعیم بهشت
ز خلق تو طیره نسیم صبا
هوش مصنوعی: بخاطر مهربانی تو، نعمت‌های بهشت برای من شگفت‌انگیز است و از زیبایی‌های تو، نسیم ملایم صبحگاه به دور است.
عزیزست بر جان من خدمتت
چو روز شباب و چو عهد صبا
هوش مصنوعی: خدمت کردن به تو برای من عزیز است، مانند روزهای جوانی و زمان‌های خوشی که می‌گذشت.
بنوشیدم از تو شراب طرب
بپوشیدم از تو لباس غنا
هوش مصنوعی: از شادی تو نوشیدم شراب و از خوشی‌ات لباسی پر از ناز و طرب بر تن کردم.
ثنای تو در گوش من خوشترست
ز آواز چنگ و ز لحن غنا
هوش مصنوعی: سخن خوب تو برای من دلنشین‌تر است از صدای ساز و آهنگ دل‌نواز.
مرا نیست از لفظ تو جز لطف
مرا نیست از دست تو جز ندا
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی از کلام تو جز محبت نمی‌بینم و هیچ چیزی از کار تو جز صدای ندا را حس نمی‌کنم.
همه از ره مردمی و کرم
بگوش من آید ز لطفت ندا
هوش مصنوعی: همه به خاطر رفتار و مهربانی توست که صدای لطف تو به گوش من می‌رسد.
الا، تا بود میغ ها را سرشک
الا، تا بود تیغ ها را مضا
هوش مصنوعی: ای کاش تا زمانی که ابرها اشک می‌ریزند، تیغ‌ها نیز تیز و برنده باشند.
تورا باد اقبال در مابقی !
فزون ز آنچه بودست در ما مضا
هوش مصنوعی: تو را خوشبختی همراهی کند! از آنچه که در ما بوده، بیشتر و بهتر شود.