گنجور

شمارهٔ ۷ - در ستایش افضل‌الدّین خاقانی

ز دور جنبش این چرخ سیمگون سیما
چو سیم و زر شده گیر اشک ما و چهرهٔ ما
شود چو سیم و زر اشک این و چهرهٔ آن
که هست شعبدهٔ چرخ سیمگون سیما
مشعبدی‌ست فلک، حقه باز و حقه تهی
که هر ‌زمانی صد شعبدهٔ کند پیدا
خراس‌وار همی‌گردد و همی‌دارد
سُتور‌وار مرا بر امید آب و گیا
از این خراس خلاصی اگر بیافتمی
رسید می به قوام و علاء، مسیح‌آسا
اَیا ملازم جنّت، به مهر نامحکم
و یا مزاحم مجلس به چهر نازیبا
بکش چراغ که خواهد عروسی شب خلوت
بکن نماز که دارد خروس صبح آوا
سلاح دیو ز لاحول ساز زآنکه تو را
غرور عقل سراسیمه کرد در دنیا
به خاک و آب ملولی مکن که بر سر خلق
شوی سزای ملامت به چار سوی بلا
ز بیم زحمت بر اوج چرخ شد عیسی
ز دست محنت بر کوه قاف شد عنقا
بساز توشهٔ تقوی ز بهر راه که تو
رسی ز توشهٔ تقوی به منزل آلا
در این نشیب قناعت گزین که عیسی‌وار
به نردبان قناعت رسی بدان بالا
چه سود با تو که از راه لطف نشناسی
زبور خواندن داود را ز ژاژ صدا
میان خوف و رجا مانده‌ای و می‌گیری
ز بهر رد و قبول از برای چون و چرا
نه مرد راهی و آگه نه‌ای که نتوان گفت
حدیث چون و چرا در میان خوف و رجا
ز دام چون و چرا سر برون بریم آخر
به فضل ایزد و تفضیل خاتم الشّعرا
ابوالفضایل خورشید فضل افضل دین
که فخر اهل زمین‌ است و تاج اهل سما
مسیح وقت و کلیم زمانه خاقانی
که عمر خضرش بادا و عصمت یحیی
ادب به مکتب او همچو طفل در ابجد
خرد به مجلس او همچو قطره در دریا
نقود عالم با نقد علم او مقرون
عقول گیتی در عقل و علم او برپا
به طبع طابع طاسین و حامل یاسین
به فضل نایب حامیم و وارث طاها
دلش مدرس تدریس حکمت ادریس
تنش مذکر تذکیر ذکر «او ادنا»
مبارزان جهان پیش او فگنده کله
مناظران سخن پیش او دریده قبا
نموده موعظتش احترام و آن گاهی
به نظم ریخته در حق‌ها شراب شفا
دِماغ خشک اعادی دین و ملّت را
شده کلام مفیدش طفیلی سودا
ز بهر لخلخهٔ شرک اهل بدعت را
طبیب‌وار به معجون نظم کرده دوا
ندیده مثل تو تأثیر اختروار کان
نزاده شبه تو از نسل آدم و حوّا
به حضرت تو تقرّب کنند اهل هنر
که هست حضرت تو عین عروة الوثقا
هر آن کس که بنوید گل کرامت تو
بنفشه‌وار برون کن زبان او ز قفا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز دور جنبش این چرخ سیمگون سیما
چو سیم و زر شده گیر اشک ما و چهرهٔ ما
هوش مصنوعی: از دور، حرکت این چرخ نقره‌ای مانند چهره‌ای که از نقره و طلا ساخته شده، به ما نشان می‌دهد: اشک‌های ما و چهره‌امان چگونه هستند.
شود چو سیم و زر اشک این و چهرهٔ آن
که هست شعبدهٔ چرخ سیمگون سیما
هوش مصنوعی: وقتی اشک‌ها مانند نقره و طلا جاری شوند و چهره‌ها دگرگون شوند، نشان‌دهنده‌ی فریب و نیرنگی است که دنیای دلفریب به ما می‌زند.
مشعبدی‌ست فلک، حقه باز و حقه تهی
که هر ‌زمانی صد شعبدهٔ کند پیدا
هوش مصنوعی: آسمان مانند یک شعبده‌باز است که حقه‌هایی دارد و همیشه در هر زمانی شعبده‌ای جدید ارائه می‌دهد.
خراس‌وار همی‌گردد و همی‌دارد
سُتور‌وار مرا بر امید آب و گیا
هوش مصنوعی: در دل شب به خواب می‌روم و همچون یک حیوان در جستجوی آب و گیاه به دنبال امید و زندگی هستم.
از این خراس خلاصی اگر بیافتمی
رسید می به قوام و علاء، مسیح‌آسا
هوش مصنوعی: اگر از این درد و رنج خلاصی پیدا کنم، به مقام و منزلتی می‌رسم که مانند مسیح، نجات‌بخش خواهم بود.
اَیا ملازم جنّت، به مهر نامحکم
و یا مزاحم مجلس به چهر نازیبا
هوش مصنوعی: آیا به خاطر عشق و محبت ضعیف، در بهشت باقی خواهی ماند یا به خاطر زیبایی چهره‌ای ناپسند، در مجلسی ناخوشایند حاضر خواهی شد؟
بکش چراغ که خواهد عروسی شب خلوت
بکن نماز که دارد خروس صبح آوا
هوش مصنوعی: چراغ را خاموش کن، زیرا شب قرار است عروسی باشد. نماز را به جا بیاور، چراکه خروس صبح دارد صدا می‌زند.
سلاح دیو ز لاحول ساز زآنکه تو را
غرور عقل سراسیمه کرد در دنیا
هوش مصنوعی: خودت را از غرور عقل دور نگه‌دار، زیرا که این غرور می‌تواند تو را در دنیا دچار اشتباه کند و از حقیقت دور کند. به جای آن، از ابزارهای نیرومند و مناسب استفاده کن تا در برابر دشواری‌ها و چالش‌ها مقاوم بمانی.
به خاک و آب ملولی مکن که بر سر خلق
شوی سزای ملامت به چار سوی بلا
هوش مصنوعی: به خاک و آب دلگیر نباش، زیرا ممکن است که بر سر مردم مشکلات و ملامت‌ها بیفتد.
ز بیم زحمت بر اوج چرخ شد عیسی
ز دست محنت بر کوه قاف شد عنقا
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از درد و زحمت، عیسی به آسمان‌ها رفت و به خاطر رنج و مشکلات، پرنده‌ای افسانه‌ای به قله کوه قاف روی آورد.
بساز توشهٔ تقوی ز بهر راه که تو
رسی ز توشهٔ تقوی به منزل آلا
هوش مصنوعی: برای سفر خود، توشه‌ای از تقوا جمع کن، زیرا تنها با این توشه می‌توانی به مقصد نهایی خود برسی.
در این نشیب قناعت گزین که عیسی‌وار
به نردبان قناعت رسی بدان بالا
هوش مصنوعی: در این پایین، قناعت را پیشه کن، که مانند عیسی با نردبانی می‌توانی به قناعت و رضا برسید.
چه سود با تو که از راه لطف نشناسی
زبور خواندن داود را ز ژاژ صدا
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد که تو در کنار من هستی، وقتی که به لطف و محبت من توجهی نداری و هنر خواندن زبور داوود را از صدای بی‌محتوا نمی‌توانی تشخیص دهی؟
میان خوف و رجا مانده‌ای و می‌گیری
ز بهر رد و قبول از برای چون و چرا
هوش مصنوعی: در حالتی میان ترس و امید قرار داری و در جستجوی دلایل و توجیهاتی برای پذیرش یا رد کردن مسائلی هستی.
نه مرد راهی و آگه نه‌ای که نتوان گفت
حدیث چون و چرا در میان خوف و رجا
هوش مصنوعی: شما نه انسانی هستید که در مسیر تاریخ قدم بزنید و نه از آن آگاهید. نمی‌توان در حالی که در میان ترس و امید هستید، درباره جزئیات و چرایی‌ها صحبت کرد.
ز دام چون و چرا سر برون بریم آخر
به فضل ایزد و تفضیل خاتم الشّعرا
هوش مصنوعی: از پیچیدگی‌ها و پرسش‌های بی‌پایان رهایی می‌یابیم و در نهایت به یاری خداوند و بزرگواری شاعران بزرگ می‌رسیم.
ابوالفضایل خورشید فضل افضل دین
که فخر اهل زمین‌ است و تاج اهل سما
هوش مصنوعی: ابوالفضل ویژگی‌های برجسته‌ای دارد که او را بهترین در دین قرار می‌دهد. او برای مردم روی زمین مایه افتخار و برای اهل آسمان مانند تاجی است که بر سر می‌نشیند.
مسیح وقت و کلیم زمانه خاقانی
که عمر خضرش بادا و عصمت یحیی
هوش مصنوعی: مسیح زمان و کلیم (موسی) دوران خاقانی است که عمرش مانند عمر خضر باشد و پاکی و گران‌قدری یحیا را در خود دارد.
ادب به مکتب او همچو طفل در ابجد
خرد به مجلس او همچو قطره در دریا
هوش مصنوعی: آداب و هنر آموزی او را می‌توان به دانش‌جویی تشبیه کرد که در کلاس درس مانند یک کودک با حروف الفبا آشنا می‌شود. و کسی که در مجلس او حاضر می‌شود، احساس می‌کند که همچون یک قطره در دریای وسیع است.
نقود عالم با نقد علم او مقرون
عقول گیتی در عقل و علم او برپا
هوش مصنوعی: تمام دارایی‌های دنیا به علم او وابسته است و عقل‌های جهانی با علم و دانش او شکل می‌گیرند و استوار می‌شوند.
به طبع طابع طاسین و حامل یاسین
به فضل نایب حامیم و وارث طاها
هوش مصنوعی: ماهیت و سرشت تابان، درنگ و استقبال از یاسین را با فضیلت نیابت حامیم و ارث‌بری طاها همراه کرده است.
دلش مدرس تدریس حکمت ادریس
تنش مذکر تذکیر ذکر «او ادنا»
هوش مصنوعی: دلش به مدرسه و آموزش حکمت ادریس می‌تپد و با وجود اینکه به صورت مردانه است، به ذکر او اهمیت می‌دهد.
مبارزان جهان پیش او فگنده کله
مناظران سخن پیش او دریده قبا
هوش مصنوعی: مردان جنگی در برابر او سر تعظیم فرود آورده‌اند و سخن‌رانان نیز در حضورش از شرم، پیراهن خود را پاره کرده‌اند.
نموده موعظتش احترام و آن گاهی
به نظم ریخته در حق‌ها شراب شفا
هوش مصنوعی: او با احترام به موعظه‌هایش توجه کرده و در آن زمان به نظم و ترتیب در مورد حقوق دیگران سخن گفته است، مانند نوشیدنی شفابخش.
دِماغ خشک اعادی دین و ملّت را
شده کلام مفیدش طفیلی سودا
هوش مصنوعی: افراد عادی و معمولی که درک عمیقی از دین و ملت ندارند، سخنانشان بی‌فایده و صرفاً به دنبال سود شخصی است.
ز بهر لخلخهٔ شرک اهل بدعت را
طبیب‌وار به معجون نظم کرده دوا
هوش مصنوعی: به خاطر ایجاد تنوع و جلوگیری از شرک، مانند یک پزشک، افرادی که دچار بدعت شده‌اند را با استفاده از نظم و ترتیب معجون خاصی درمان می‌کند.
ندیده مثل تو تأثیر اختروار کان
نزاده شبه تو از نسل آدم و حوّا
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو تأثیرگذار نیست، زیرا هیچ شخصی شبیه تو از نسل آدم و حوا به دنیا نیامده است.
به حضرت تو تقرّب کنند اهل هنر
که هست حضرت تو عین عروة الوثقا
هوش مصنوعی: اهل هنر به حضور تو نزدیک می‌شوند، زیرا تو به راستی نماد و نمونه‌ای از استحکام و پایداری هستی.
هر آن کس که بنوید گل کرامت تو
بنفشه‌وار برون کن زبان او ز قفا
هوش مصنوعی: هر کسی که به ستایش و تعریف از شخصیت تو بپردازد، باید مانند گل بنفشه زبانش را از پشت سرش بیرون بیاورد و نشان دهد.

حاشیه ها

1396/06/02 20:09
آصف خراسانی

قصیده فوق سروده ی مجیرالدین بیلقانی است که با 47 بیت در دیوان او موجوداست.مجیرشاگرد خاقانی بود و دردیوان خود چند قصیده به سبک خاقانی سروده است اگرچه همو در آخر خاقانی را هجوگفت.درنهایت سبک سرایش قصیده بالا با سبک وطواط بسیار متفاوت است.

1399/02/05 12:05
رشنو

آدم و حوا به اشتباه آدم و هوا نوشته شده که خیلی بده و چنین اشتباهاتی ممکن ارزش و بزرگی کل کارتون رو پیش کاربر بیاره پایین.لطفا اصلاح کنید.

1399/02/05 12:05
رشنو

آدم و حوا درست است.حوا،هوا نوشته شده است.

1400/11/13 11:02
نرگس خراسانی

این قصیده‌ شماره ۵ از دیوان مجیر بیلقانی به تصحیح آقای منوچهر مرتضوی می‌باشد