گنجور

شمارهٔ ۵۳ - نیز در ستایش اتسز می گوید

چمن باغ پر ثریا شد
خار و خارا عقیق و مینا شد
پیر گشته شد جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟
باغ خرم نبود ، خرم گشت
زاغ زیبا نبود زیبا شد
این یکی چون سپهر اعظم گشت
و آن یکی چون بهشت اعلا شد
بر هوا شد ز روی دریا ابر
دشت از اشک او دریا شد
تحفهٔ باد مشک و عنبر گشت
کسوت خاک خز و دیبا شد
لاله چون جام لعل گشت بوصف
آب در جوی همچو صهبا شد
برق مانند دست موسی گشت
ابر مانند طور سینا شد
رازهای نهفتهٔ گیتی
از دل خاک تیره پیدا شد
کوه چون بزمگاه کسری گشت
ابر چون دستگاه دارا شد
مرده را باد صبح زنده کند
باد گویی دم مسیحا شد
ساحت بوستان و عرصهٔ دشت
از در عشرت و تماشا شد
ابر گوهر فشان ز غایت جود
چون کف پادشاه دنیا شد
آفتاب ملوک دهر ، اتسز
که بدو چشم ملک بینا شد
آنکه صدرش چو خلد خرم گشت
وانکه قدرش چو چرخ والا شد
خایفان را حریم حضرت او
در امان چون حریم بطحا شد
خسروان را نطاق خدمت او
در شرف چون نطاق جوزا شد
هر که مهرش گزید مقبل گشت
هر که نطقش شنید گویا شد
عز و خواری ز مهر و کینهٔ او
قسم احباب و بخش اعدا شد
خسروا ، صفدرا ، جهانگیرا
جام دولت ترا مهنا شد
تخت شاهی ترا مسلم گشت
ملک شاهان ترا مهیا شد
ناصح از دولت تو حرمت یافت
حاسد از صولت تو رسوا شد
مورد عمر این مکدر گشت
مشرب عیش آن مصفا شد
در میان هزاران حادثه ماند
هر که از خدمت تو تنها شد
تو بشادی بزی ، که دشمن تو
از نهیب حریق شیدا شد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چمن باغ پر ثریا شد
خار و خارا عقیق و مینا شد
هوش مصنوعی: چمن‌زار باغ تبدیل به مکانی زیبا و دل‌نشین شده است، به طوری که خارها و خاراها به عقیق و مینا تغییر یافته‌اند.
پیر گشته شد جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟
هوش مصنوعی: جهان به خاطر تلاش و کوشش بهار، پیر و کهن شده است؛ حالا نگاه کن که چگونه دوباره جوان و تازه شده است.
باغ خرم نبود ، خرم گشت
زاغ زیبا نبود زیبا شد
هوش مصنوعی: باغ به دلیل حضور عوامل خوب و مناسب، سرسبز و زیبا شد. همچنین، اگرچه زاغ به طور طبیعی زیبا نیست، اما با وجود شرایط خاص، زیباتر به نظر می‌رسد.
این یکی چون سپهر اعظم گشت
و آن یکی چون بهشت اعلا شد
هوش مصنوعی: این شخص مانند آسمان بزرگ و با عظمت شد و آن شخص دیگر همچون بهشت زیبا و مطلوب گردید.
بر هوا شد ز روی دریا ابر
دشت از اشک او دریا شد
هوش مصنوعی: ابرهایی از روی دریا به آسمان رفتند و دشت از اشک‌های او مانند دریا پر آب شد.
تحفهٔ باد مشک و عنبر گشت
کسوت خاک خز و دیبا شد
هوش مصنوعی: هدیهٔ باد عطر و بوی خوشی به ارمغان آورد و لباس خاکی، همچون خز و دیبا، زیبا و ارزشمند شد.
لاله چون جام لعل گشت بوصف
آب در جوی همچو صهبا شد
هوش مصنوعی: وقتی لاله به رنگ قرمز روشن درآمد، به نظر می‌رسد که آب در جوی مانند رنگ شراب شده است.
برق مانند دست موسی گشت
ابر مانند طور سینا شد
هوش مصنوعی: برق به مانند دستی است که موسی (علیه السلام) از آن معجزه نشان داد و ابر هم به گونه‌ای شد که یادآور کوه طور سینا است.
رازهای نهفتهٔ گیتی
از دل خاک تیره پیدا شد
هوش مصنوعی: رازهای پنهان جهان از دل خاک سیاه آشکار شد.
کوه چون بزمگاه کسری گشت
ابر چون دستگاه دارا شد
هوش مصنوعی: کوه به جایگاه و مکانی مجلل تبدیل شد و ابر به مانند ساز و برگ دارا (دارا و ثروتمند) جلوه‌گر شد.
مرده را باد صبح زنده کند
باد گویی دم مسیحا شد
هوش مصنوعی: باد صبح، مرده را زنده می‌کند، گویی که از نفس مسیحا استفاده شده است.
ساحت بوستان و عرصهٔ دشت
از در عشرت و تماشا شد
هوش مصنوعی: باغ و دشت به مکانی برای شادی و تماشا تبدیل شده است.
ابر گوهر فشان ز غایت جود
چون کف پادشاه دنیا شد
هوش مصنوعی: ابر مانند جواهراتی می‌بارد و این بارش از روی فراوانی و بخشش است، به‌گونه‌ای که مانند کف‌نوشته‌ی پادشاهان زمین می‌شود.
آفتاب ملوک دهر ، اتسز
که بدو چشم ملک بینا شد
هوش مصنوعی: خورشید پادشاهان زمانه، نوری است که به واسطه آن چشم‌هایی که قدرت دیدن دارند، باز می‌شود و حقیقت را می‌فهمند.
آنکه صدرش چو خلد خرم گشت
وانکه قدرش چو چرخ والا شد
هوش مصنوعی: کسی که مقامش مانند بهشت زیبا و دلپذیر شد و ارزش او به اندازه آسمان بلند گردید.
خایفان را حریم حضرت او
در امان چون حریم بطحا شد
هوش مصنوعی: ترسیدگان در نزد او در امنیت هستند، مانند حرم امنی که در سرزمین بطحا وجود دارد.
خسروان را نطاق خدمت او
در شرف چون نطاق جوزا شد
هوش مصنوعی: خدمتکاران شاهان در حال حاضر مانند ستاره دوگانه‌ای شده‌اند که در آسمان با هم درخشان و نزدیک به نظر می‌آیند.
هر که مهرش گزید مقبل گشت
هر که نطقش شنید گویا شد
هوش مصنوعی: هر کسی که محبت و دوستی او را برگزید، به او روی آورد و دلش به سمت او جلب شد. و هر کسی که سخنانش را شنید، متوجه و آگاه شد که او چه می‌گوید.
عز و خواری ز مهر و کینهٔ او
قسم احباب و بخش اعدا شد
هوش مصنوعی: عزت و ذلت به خاطر محبت و دشمنی او بود، قسم دوستان و تقسیم بندی دشمنان شکل گرفت.
خسروا ، صفدرا ، جهانگیرا
جام دولت ترا مهنا شد
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، سرزمینت آباد و پادشاهیت گسترده گشته است، و اینک زمانی خوش برای تو فرا رسیده است.
تخت شاهی ترا مسلم گشت
ملک شاهان ترا مهیا شد
هوش مصنوعی: تخت سلطنت برای تو به یقین فراهم شده است و حکومت شاهان به زودی در دست تو خواهد بود.
ناصح از دولت تو حرمت یافت
حاسد از صولت تو رسوا شد
هوش مصنوعی: نصیحت‌گر به لطف تو مورد احترام قرار گرفت و حسود به خاطر قدرت تو رسوا و محکوم شد.
مورد عمر این مکدر گشت
مشرب عیش آن مصفا شد
هوش مصنوعی: در زندگی انسان، لحظات خوشی که از خستگی و ناملایمات رنج می‌برد، بسیار ارزشمند و دلپذیر می‌شود. یعنی زمانی که شادی، به دلایلی تحت تأثیر مشکلات قرار می‌گیرد، ارزش آن بیشتر می‌شود و زندگی زیباتر به نظر می‌آید.
در میان هزاران حادثه ماند
هر که از خدمت تو تنها شد
هوش مصنوعی: هر کسی که از خدمت و حضور تو دور شود، در میان هزاران اتفاق و رویداد، تنها و ماندگار خواهد ماند.
تو بشادی بزی ، که دشمن تو
از نهیب حریق شیدا شد
هوش مصنوعی: تو خوشحال باش، چرا که دشمن تو از شدت آتش عشق به تپش افتاده است.

حاشیه ها

1397/10/01 08:01
abbas raee

پیر گشته شد جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟
در مصراع اول شد اضافی است و صحیح آن چنین است:
پیر گشته جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟