گنجور

شمارهٔ ۴ - د رمدح شمس الدین ابوالفتح محمد بن علی وزیر

ای صورت سیادت و ای مایهٔ سخا
بر تو بی نفاق و عطای تو بی ریا
از طبع تو فروخته شد آیت هنر
وز کف تو فراخته شد رأیت سخا
چرخ از مناقب تو ستاند همی علو
ابر از شمایل تو ستاند همی صفا
آنجا که بخشش تو ، همه سود بی زیان
و آنجا که کوشش تو ، همه خوف بی رجا
مأخوذ فتنه را زمساعی تو نجات
بیمار فاقه را زایادی تو شفا
با امر و نهی تو نزند دم همی قدر
امر روان تو چو شهاب است بی مضا
از نور رأی تو فلک ملک را فروغ
وز فیض کف تو شجر جود را نما
امر تو در ممالک عالم شده روان
کام تو بر خلایق گیتی شده روا
ای شمس دین ، تویی که بسعی تو باز بست
ایزد نظام و مصلحت دین مصطفا
آنی که هست طبع تو پیرایهٔ کرم
و آنی که هست ذات تو سرمایه حیا
از جاه تست دیدهٔ تأیید را بصر
وز سعی تست قالب اقبال را بقا
در عفو همچو آبی و در خشم همچو نار
در حلم همچو خاکی و در لطف چون هوا
در دولت تو طایر بخل و عنا و ظلم
از دیدها نهفه چو سیمرغ و کیمیا
فرسوده در مشقت و آسوده در نعم
از عنف و لطف تو دل اعدا و اولیا
احرار دهر کرده بر آثار تو مدیح
و اجرام چرخ داده باحکام تو رضا
گردی که بر هوا شود از سم مرکبت
در چشم اختران کشدش چرخ توتیا
کرده سیاست تو و داده نوال تو
بد خواه را سزا و نکو خواه را جزا
فرزانگان بخدمت تو جسته اتصال
و آزادگان بحضرت تو کرده التجا
از لفظ مکرمات تو روزی هزار بار
با فر و با مهابت و با نور و با ضیا
چون چشمه بهشتی و چون روضهٔ بهشت
لفظ تو در عذوبت و طبع تو در ذکا
قس بن ساعده بر تو طالب هنر
معن بن زایده بر تو سایل عطا
عبدالحمید پیش عبارات تو هدر
ابن العمید پیش رسالت تو هبا
در پیش خط تو، که بود مقلة البصر
خطهای ابن مقله را نبود رونق و بها
وقت سخن عطارد چیره سخن بود
همچون هلال یک شبه در پیش تو دوتا
یک کس در اختلال نماندست و اعتزال
از سعی های خوب تو در ملک پادشا
تا لعل چون حجر نشود ،شهد چون شرنک
تا ماه چون سها نبود ، صبح چون مسا
بادا ولی صدر تو در روضهٔ طرب !
بادا عدوی جاه تو در قبضهٔ فنا!
جاه تو بر تضاید و امر تو بی خلل
عز تو بر تواتر و عمر تو با بقا
مقبول از تو طاعت خالق ، رضای خلق
در آجلت مصوبت و در عاجلت ثنا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صورت سیادت و ای مایهٔ سخا
بر تو بی نفاق و عطای تو بی ریا
هوش مصنوعی: تو نماد بزرگی و مایهٔ بخشش هستی، و هدایت و عطای تو از پاکی و صداقت به دور است.
از طبع تو فروخته شد آیت هنر
وز کف تو فراخته شد رأیت سخا
هوش مصنوعی: از خلاقیت و ذوق تو هنر زاده شده و از بخشندگی و سخاوت تو، شهرت و مقام به دست آمده است.
چرخ از مناقب تو ستاند همی علو
ابر از شمایل تو ستاند همی صفا
هوش مصنوعی: چرخ به خاطر ویژگی‌ها و فضیلت‌های تو زیبایی و علو خود را از تو می‌گیرد و ابر نیز از جلوه‌ات صفا و طراوت خود را به دست می‌آورد.
آنجا که بخشش تو ، همه سود بی زیان
و آنجا که کوشش تو ، همه خوف بی رجا
هوش مصنوعی: جایی که مهربانی و سخاوت تو وجود دارد، هیچ زیانی در آن نیست و همه چیز به سود است. و در جایی که تلاش و کوشش تو به کار می‌رود، نگرانی و ترس بی‌دلیلی وجود ندارد.
مأخوذ فتنه را زمساعی تو نجات
بیمار فاقه را زایادی تو شفا
هوش مصنوعی: این بیت به بیان قدرت و تاثیر قائل بر کمک و نجات دیگران اشاره دارد. کسی که در پی حل مشکلات و بیماری‌ها است، می‌تواند به واسطه تلاش‌ها و مهارت‌های خود، دیگران را از سختی‌ها و رنج‌ها رها کند و به آنها سلامتی و بهبودی عطا نماید.
با امر و نهی تو نزند دم همی قدر
امر روان تو چو شهاب است بی مضا
هوش مصنوعی: با دستور و نهی تو کسی صدایش را بالا نمی‌برد، همچنان که فرمان جان تو مانند شهابی است که بی‌آنکه آسیبی بزند، می‌درخشد.
از نور رأی تو فلک ملک را فروغ
وز فیض کف تو شجر جود را نما
هوش مصنوعی: از روشنی اندیشه تو، آسمان به پادشاهی درخشش می‌بخشد و از بخشش دستان تو، درخت generosity برکت می‌یابد.
امر تو در ممالک عالم شده روان
کام تو بر خلایق گیتی شده روا
هوش مصنوعی: خواست تو در سراسر جهان جاری شده و آرزوهای تو برای مردم زمین آزاد گشته است.
ای شمس دین ، تویی که بسعی تو باز بست
ایزد نظام و مصلحت دین مصطفا
هوش مصنوعی: ای شمس دین، تو آن کسی هستی که تلاش‌هایت موجب شده است تا خداوند نظام و مصلحت دین پیامبر مصطفی (ص) را برقرار کند.
آنی که هست طبع تو پیرایهٔ کرم
و آنی که هست ذات تو سرمایه حیا
هوش مصنوعی: طبع و رفتار تو آراسته به مهربانی است و ذات تو پر از خجلت و حیای نیکوست.
از جاه تست دیدهٔ تأیید را بصر
وز سعی تست قالب اقبال را بقا
هوش مصنوعی: از موقعیت و مقام توست که چشم تأیید، تو را می‌بیند و تلاش تو موجب استمرار و پایداری موفقیت‌هایت می‌شود.
در عفو همچو آبی و در خشم همچو نار
در حلم همچو خاکی و در لطف چون هوا
هوش مصنوعی: در هنگام بخشش باید مثل آب باشید، آرام و نرم. در زمان خشم باید مانند آتش باشید، پر از حرارت و قدرت. در صبر باید مانند خاک باشید، ثابت و استوار. و در محبت و مهربانی باید مثل هوا باشید، ملایم و فراگیر.
در دولت تو طایر بخل و عنا و ظلم
از دیدها نهفه چو سیمرغ و کیمیا
هوش مصنوعی: در دوران تو، پرندگان کم‌لطفی، سختی و ظلم از نظرها پنهان شده‌اند، همچون سیمرغ و کیمیا که محو و نادرند.
فرسوده در مشقت و آسوده در نعم
از عنف و لطف تو دل اعدا و اولیا
هوش مصنوعی: کسی که در سختی‌ها خسته و در نعمت‌ها راحت باشد، از خشونت و مهربانی تو، دل دشمنان و دوستان خشنود است.
احرار دهر کرده بر آثار تو مدیح
و اجرام چرخ داده باحکام تو رضا
هوش مصنوعی: در این دنیا، آزادگان و نیکان به تمجید و ستایش آثار تو پرداخته‌اند و چرخ زمان نیز تحت قوانین تو راضی و خشنود است.
گردی که بر هوا شود از سم مرکبت
در چشم اختران کشدش چرخ توتیا
هوش مصنوعی: گردی که از سم اسب تو به هوا بلند می‌شود، در چشم ستاره‌ها انگار چشمان توتیا را می‌سازد.
کرده سیاست تو و داده نوال تو
بد خواه را سزا و نکو خواه را جزا
هوش مصنوعی: سیاست تو باعث شده که برای بدخواهی جزای مناسب بدهی و برای نیکوخواهی پاداشی در نظر بگیری.
فرزانگان بخدمت تو جسته اتصال
و آزادگان بحضرت تو کرده التجا
هوش مصنوعی: فرزانه‌ها برای خدمت به تو تلاش کرده و آزادگان به درگاه تو دعا کرده‌اند.
از لفظ مکرمات تو روزی هزار بار
با فر و با مهابت و با نور و با ضیا
هوش مصنوعی: من هر روز هزار بار به زبان خوب و با عظمت و نورانی تو را ستایش می‌کنم.
چون چشمه بهشتی و چون روضهٔ بهشت
لفظ تو در عذوبت و طبع تو در ذکا
هوش مصنوعی: تو همچون چشمه‌ای بهشتی هستی و کلامت مانند باغی از بهشت، که سخنان تو از لطافت و طبع تو از هوش و ذکاوت پر است.
قس بن ساعده بر تو طالب هنر
معن بن زایده بر تو سایل عطا
هوش مصنوعی: قس بن ساعده به دنبال علم و دانش از توست، و معن بن زایده در پی درخواست بخشش و عطا از تو می‌باشد.
عبدالحمید پیش عبارات تو هدر
ابن العمید پیش رسالت تو هبا
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی به احساس خضوع و افتادگی شخصی در مقابل عظمت و مقام شخص دیگری اشاره شده است. در واقع، گویا فردی به عظمت و مقامی خاص احترام می‌گذارد و خود را کوچک‌تر از آن می‌داند که در برابر او قرار بگیرد. این موضوع به زیبایی روابط انسانی و تفاوت مقام‌ها میان افراد را بیان می‌کند.
در پیش خط تو، که بود مقلة البصر
خطهای ابن مقله را نبود رونق و بها
هوش مصنوعی: در مقابل خط تو، خط‌های ابن مقله هیچ رونق و ارزشی ندارند.
وقت سخن عطارد چیره سخن بود
همچون هلال یک شبه در پیش تو دوتا
هوش مصنوعی: زمانی که عطارد (سیاره خیال و شجاعت) وارد سخن می‌شود، مثل هلال ماهی که فقط یک شب در آسمان خودنمایی می‌کند، سخن او در برابر تو دو برابر می‌شود.
یک کس در اختلال نماندست و اعتزال
از سعی های خوب تو در ملک پادشا
هوش مصنوعی: هیچ کس در حالتی آشفته و دور از تلاش برای بهبود جایگاه خود نیست، بلکه همواره تلاش‌های خوب تو در سرزمین پادشاهی مورد توجه قرار دارد.
تا لعل چون حجر نشود ،شهد چون شرنک
تا ماه چون سها نبود ، صبح چون مسا
هوش مصنوعی: تا زمانی که گوهر قرمز همچون سنگ نشود و عسل مانند سوزنی نگردد، تا زمانی که ماه مانند ستاره نباشد، صبح هم مثل زمین نخواهد بود.
بادا ولی صدر تو در روضهٔ طرب !
بادا عدوی جاه تو در قبضهٔ فنا!
هوش مصنوعی: ای کاش سروری و مقام تو در باغ شادی برقرار باشد! ای کاش دشمنی که به مقام و جاه تو حسد ورزد در چنگال نابودی گرفتار شود!
جاه تو بر تضاید و امر تو بی خلل
عز تو بر تواتر و عمر تو با بقا
هوش مصنوعی: مرتبه تو در تضاد است و فرمانت بدون نقص، عزت تو پیوسته و عمرت پایدار است.
مقبول از تو طاعت خالق ، رضای خلق
در آجلت مصوبت و در عاجلت ثنا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اطاعت و بندگی خداوند از جانب تو مقبول است، و در نهایت رضایت دیگران برای تو مورد تایید قرار می‌گیرد و در این دنیا نیز از تو ستایش می‌شود.