گنجور

شمارهٔ ۳۳ - هم در مدح اتسز گوید

خدایگانا ، تیغ تو صورت ظفرست
دل کریم تو گنج بدایع هنرست
فضایل تو بجسم خرد درون جانست
شمایل تو بچشم کرم درون بصرست
کف تو کان مکارم شدست در گیتی
که دیده هرگز کانی که آفت گهرست؟
بجاه تست همه عز طینت آدم
شجر عزیز برای منافع ثمرست
تو هم ز زمرهٔ خلقی و بهتری از خلق
گهر به از حجر و هم ز جملهٔ حجرست
شجاعت تو بدست ظفر درون تیغست
حمایت تو بپیش هدی درون سپرست
بر جلال تو چرخ رفیع چون خاکست
بر نوال تو بحر محیط چون شمرست
تو بسته ای کم ملک و از مهابت تو
خمیده قامت دشمن چو حلقهٔ کمرست
صفت بابر نه نیکوست مکرمات ترا
که مکرمات تو باقی و ابر بر گذرست
شریف ذات همایون تو ز روی کمال
ورای عالم ارواح و عالم صورست
اگر شدست جهان خسیس منشأ تو
شگفت نیست که نی نیز منبع شکرست
چو داستان مقامات تو کنند بیان
همه حکایت شاهان باستان هدرست
پس از جناب عزیز خدای عزوجل
رفیع صدر جناب تو مرجع بشرست
اگر معالی چرخست رای تو شمست
وگر مکارم باغست جود تو مطرست
تویی که فعل تو و قول تو بخیر و بصدق
همه مطابق شرع و موافق سورست
فروخت هیبت تو آتشی بگیتی در
که آسمانش دخانست و اختران شررست
مسیر عزم تو بر آسمان نصرة و فتح
هزار بار بسرعت فزونتر از قمرست
ز عدل تست همه زینت معالم شرع
چنانکه زینت باغ از طراوت شجرست
بروز حرب ترا در مواقف هیجا
زمانه از حشمست و ستاره از حشرست
فلک سپرده بتو ملک روزگار ولیک
بر کمال تو این ملک سخت مختصرست
بخاک و باد درون او فتاده اکلیلش
اگر بنزد تو قدر فلک بدین قذرست
بقهر خصم تو در بسته اند خلق اوهام
در این معانی اوهام خلق را اثرست
خبر مپرس ز حال عدوی و بگذارش
که خود عدوی تو از حال خویش بیخبرست
خدایگانا بشنو ز حال من سمری
که خود جلالت جاه تو در جهان سمرست
منم که همچو صدف از بدایع لفظم
همه مسامع انبای فضل پر دررست
نه آفتابم لیکن فنون دانش مکن
چو آفتاب بشرق و بغرب مشتهرست
بعالم اندر ارباب علم بسپارند
ولیک دانا داند که : کار من دگرست
کنم بچشم حقارت بروزگار نظر
گرت بچشم عنایت بحق من نظرست
ز ماه و جاه من آنچه اندرین حوادث رفت
هزار چندان در خدمت تو منتظرست
هنوز خانه من بنده از مواهب تو
پر از بضاعت بحرین و بار شوشترست
هنوز ، باری ، منت خدای را ، که مرا
برین ستانهٔ عالی مقام و مستقرست
هنوز سوی من از نوع نوع نعمت تو
مدد پی مددست و نفر پی نفرست
اگر بقول نبی رزق مرد از فضلست
مرا ز بیشتر خلق رزق بیشترست
بیک صحیفهٔ دانش مقابله نشود
هر آنچه در همه عالم خزان های زرست
نکوست حالم ، ور نیز بد بود چه کنم ؟
نه نقض حکم الهی بدست بنده درست
بهیچ نوع مرا از فلک شکایت نیست
اگر تعذر نفع و توقع ضررست
من از فلک چه شکایت کنم ؟چو معلومست
که هر چه نیک و بدست از قضا و قدرست
همیشه تا که قمر را مسیر بر فلکست
همیشه تا که فلک را مدار بر مدرست
خطیر باد بتیغ تو کار شرع نبی
که کار شرع ز تیغ تو سخت با خطرست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایگانا ، تیغ تو صورت ظفرست
دل کریم تو گنج بدایع هنرست
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، شمشیر تو نشانه‌ی پیروزی است و دل بزرگ و مهربان تو، گنجینه‌ای از خوبی‌ها و هنرهاست.
فضایل تو بجسم خرد درون جانست
شمایل تو بچشم کرم درون بصرست
هوش مصنوعی: خوبی‌های تو در روح و جان انسان قرار دارد و زیبایی‌های تو در نگاه افراد با لطف و مهربانی نمایان می‌شود.
کف تو کان مکارم شدست در گیتی
که دیده هرگز کانی که آفت گهرست؟
هوش مصنوعی: دست تو در دنیا مایه‌های نیکویی شده است، چرا که چشم هیچ‌کس هرگز نداشته است که عیب و کاستی را در جوهر تو ببیند.
بجاه تست همه عز طینت آدم
شجر عزیز برای منافع ثمرست
هوش مصنوعی: وجود تو باعث افتخار نسل آدم است، همان‌طور که درختان با میوه‌هایشان برای بهره‌برداری انسان ارزشمندند.
تو هم ز زمرهٔ خلقی و بهتری از خلق
گهر به از حجر و هم ز جملهٔ حجرست
هوش مصنوعی: تو نیز از میان انسان‌ها هستی و از دیگران بهتر می‌باشی، همچون گوهر که ارزشش از سنگ‌های بی‌ارزش بیشتر است و تو هم از همان دسته سنگ‌ها هستی.
شجاعت تو بدست ظفر درون تیغست
حمایت تو بپیش هدی درون سپرست
هوش مصنوعی: شجاعت تو همانند پیروزی است که در دل شمشیر نهفته است و حمایت تو به پیش، مانند محافظی است که در پشت سپر قرار دارد.
بر جلال تو چرخ رفیع چون خاکست
بر نوال تو بحر محیط چون شمرست
هوش مصنوعی: عظمت تو چنان است که آسمان بلند مانند خاک به نظر می‌آید و بخشش‌های تو همچون دریا وسیع و فراگیر است.
تو بسته ای کم ملک و از مهابت تو
خمیده قامت دشمن چو حلقهٔ کمرست
هوش مصنوعی: تو برتری و بزرگی، و به خاطر قدرت و دیانت تو، دشمنان همانند کسانی هستند که در برابر حلقهٔ کمر خم می‌شوند.
صفت بابر نه نیکوست مکرمات ترا
که مکرمات تو باقی و ابر بر گذرست
هوش مصنوعی: شایستگی‌های تو همچون صفات بابر نیستند، زیرا ویژگی‌های تو پایدار و ماندگارند، در حالی که ویژگی‌های بابر زودگذر و گذراست.
شریف ذات همایون تو ز روی کمال
ورای عالم ارواح و عالم صورست
هوش مصنوعی: شرافت و بزرگی وجود تو از کمالات تو ناشی می‌شود و بالاتر از تمام جهان‌های روحی و مادی است.
اگر شدست جهان خسیس منشأ تو
شگفت نیست که نی نیز منبع شکرست
هوش مصنوعی: اگر دنیا بخیل است، تعجبی ندارد که نی هم منبع شیرینی باشد.
چو داستان مقامات تو کنند بیان
همه حکایت شاهان باستان هدرست
هوش مصنوعی: وقتی داستان مقام‌های تو را روایت می‌کنند، همه حکایت پادشاهان گذشته بی‌فایده است.
پس از جناب عزیز خدای عزوجل
رفیع صدر جناب تو مرجع بشرست
هوش مصنوعی: پس از خداوند بزرگ، تنها شما هستید که انسان‌ها به شما روی می‌آورند و به شما اعتماد دارند.
اگر معالی چرخست رای تو شمست
وگر مکارم باغست جود تو مطرست
هوش مصنوعی: اگر آسمان پر ستاره‌ای وجود داشته باشد، این ستاره‌های درخشان در اثر فکر و عقل تو می‌درخشند و اگر درختان باغ سرشار از میوه‌ها و زیبایی‌ها باشند، این ثمرات نشانی از generosity و سخاوت تو هستند.
تویی که فعل تو و قول تو بخیر و بصدق
همه مطابق شرع و موافق سورست
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که اعمال و گفتارت همواره به خیر و صداقت است و با اصول دین و شریعت سازگار است.
فروخت هیبت تو آتشی بگیتی در
که آسمانش دخانست و اختران شررست
هوش مصنوعی: خودت را به شکلی زیبا و جذاب به دیگران نشان داده‌ای که همه جا را تحت تأثیر قرار داده است. آسمان به خاطر وجود تو پر از دود و ستاره‌هایی شده که همچون جرقه می‌درخشند.
مسیر عزم تو بر آسمان نصرة و فتح
هزار بار بسرعت فزونتر از قمرست
هوش مصنوعی: راه عزم و اراده‌ات در آسمان، به سوی پیروزی و نصرت، هزار بار سریع‌تر از حرکت ماه است.
ز عدل تست همه زینت معالم شرع
چنانکه زینت باغ از طراوت شجرست
هوش مصنوعی: عدالت تو باعث زیبایی و زینت همه اصول و احکام دینی است، همان‌طور که طراوت درختان باعث زیبایی و جذابیت باغ می‌شود.
بروز حرب ترا در مواقف هیجا
زمانه از حشمست و ستاره از حشرست
هوش مصنوعی: در زمان‌های پرتنش، جنگ و درگیری، تو به‌واسطه‌ی وقایع و حوادثی که نمی‌توانی کنترل کنی، به خشم و هیجان کشیده می‌شوی، درست مانند ستاره‌ای که در آسمان به خاطر تحرک حشره‌ای جلب توجه می‌کند.
فلک سپرده بتو ملک روزگار ولیک
بر کمال تو این ملک سخت مختصرست
هوش مصنوعی: آسمان سرنوشت، حکومت دنیا را به تو سپرده است، اما باید بگویم که این حکومت با تمام عظمت تو واقعاً محدود و ناچیز است.
بخاک و باد درون او فتاده اکلیلش
اگر بنزد تو قدر فلک بدین قذرست
هوش مصنوعی: درون او، مانند تاجی از خاک و باد رفته است. اگر به تو نزدیک شود، ارزش آسمان به این خاک و خاکی بودنش خواهد بود.
بقهر خصم تو در بسته اند خلق اوهام
در این معانی اوهام خلق را اثرست
هوش مصنوعی: به دلیل دشمنی تو، مردم به افکار و تصورات خودشان مشغول شده‌اند و این تصورات نشان‌دهنده شخصیت واقعی آن‌هاست.
خبر مپرس ز حال عدوی و بگذارش
که خود عدوی تو از حال خویش بیخبرست
هوش مصنوعی: سوالی نکن درباره حال دشمنت و گذاشتن او در جریان، زیرا خود او از وضعیت خودش بی خبر است.
خدایگانا بشنو ز حال من سمری
که خود جلالت جاه تو در جهان سمرست
هوش مصنوعی: این درخواست را به صورت زیر می‌توان بیان کرد: ای خدا، به حال من گوش کن، زیرا خود بزرگیت و مقام تو در دنیا نمایان است.
منم که همچو صدف از بدایع لفظم
همه مسامع انبای فضل پر دررست
هوش مصنوعی: من مانند صدفی هستم که از زیبایی‌های کلامم، تمام گوش‌ها را از گنج‌های دانش و فضل پر کرده‌ام.
نه آفتابم لیکن فنون دانش مکن
چو آفتاب بشرق و بغرب مشتهرست
هوش مصنوعی: من نه مانند آفتاب هستم که در همه جا شناخته شده باشم. فنون دانش را مانند آفتاب در شرق و غرب متداول نکنید.
بعالم اندر ارباب علم بسپارند
ولیک دانا داند که : کار من دگرست
هوش مصنوعی: در دنیای علم و دانش، به اهل علم و دانش اهمیت داده می‌شود، اما در حقیقت هر کسی می‌داند که کار و مسیر من متفاوت است.
کنم بچشم حقارت بروزگار نظر
گرت بچشم عنایت بحق من نظرست
هوش مصنوعی: من با احترام به زمانه نگاه می‌کنم، اما اگر تو با لطف و محبت به من بنگری، آن نگاه تو از حق و حقیقت است.
ز ماه و جاه من آنچه اندرین حوادث رفت
هزار چندان در خدمت تو منتظرست
هوش مصنوعی: از زیبایی و مقام من، آنچه در این حوادث و روزگارها پیش آمده، هزاران برابر آن در خدمت تو آماده است.
هنوز خانه من بنده از مواهب تو
پر از بضاعت بحرین و بار شوشترست
هوش مصنوعی: خانه من هنوز پر از نعمت‌ها و دارایی‌های توست، مانند غنائمی که از بحرین و شوشتر به دست آمده است.
هنوز ، باری ، منت خدای را ، که مرا
برین ستانهٔ عالی مقام و مستقرست
هوش مصنوعی: هنوز هم باید شکرگزار خدا باشم که مرا در این جایگاه بلند و معین قرار داده است.
هنوز سوی من از نوع نوع نعمت تو
مدد پی مددست و نفر پی نفرست
هوش مصنوعی: هنوز از نعمت‌های خوب تو به من کمک و حمایت می‌رسد و هر لحظه به تعداد این کمک‌ها افزوده می‌شود.
اگر بقول نبی رزق مرد از فضلست
مرا ز بیشتر خلق رزق بیشترست
هوش مصنوعی: اگر به سخن پیامبر نگاه کنیم، روزی انسان از فضل خداوند است و من از دیگران، روزی بیشتری دارم.
بیک صحیفهٔ دانش مقابله نشود
هر آنچه در همه عالم خزان های زرست
هوش مصنوعی: هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند با یک دفتر دانش برابری کند، زیرا هر آنچه در جهان وجود دارد، تنها اندکی از گنجینه‌های ارزشمند است.
نکوست حالم ، ور نیز بد بود چه کنم ؟
نه نقض حکم الهی بدست بنده درست
هوش مصنوعی: حالم خوب است، و اگر بد هم باشد، چه می‌توانم بکنم؟ من نمی‌توانم حکم الهی را زیر سؤال ببرم یا تغییر دهم.
بهیچ نوع مرا از فلک شکایت نیست
اگر تعذر نفع و توقع ضررست
هوش مصنوعی: من از آسمان هیچ شکایتی ندارم، حتی اگر نتوانم به نفعی برسم و جانم به خطر بیفتد.
من از فلک چه شکایت کنم ؟چو معلومست
که هر چه نیک و بدست از قضا و قدرست
هوش مصنوعی: چرا باید از آسمان شکایت کنم وقتی که می‌دانم هر آنچه که خوب یا بد است، ناشی از سرنوشت و تقدیر است؟
همیشه تا که قمر را مسیر بر فلکست
همیشه تا که فلک را مدار بر مدرست
هوش مصنوعی: تا زمانی که ماه در آسمان حرکت می‌کند و مدار خود را ادامه می‌دهد، همیشه این وضعیت پابرجاست.
خطیر باد بتیغ تو کار شرع نبی
که کار شرع ز تیغ تو سخت با خطرست
هوش مصنوعی: خطرناک است که سرنوشت شرع پیامبر تحت تأثیر تیغ تو قرار بگیرد، زیرا کارهای شرع به وسیله تیغ تو بسیار پرخطر است.