شمارهٔ ۲۰ - در مدح خاقان کما الدین ابو القاسم محمود ارسلان خسرو توران
ای از رخت فگنده سپر ماه و آفتاب
طعنه زده جمال تو بر ماه و آفتاب
زان جا که راستیست ندارند در جهان
پیش رخ تو هیچ خطر ماه و آفتاب
بندند، گردهی تو اجازت ، چو بندگان
در خدمت رخ تو کمر ماه و آفتاب
از زلف تو ربوده نشان مشک و غالیه
وز روی تو گرفته اثر ماه و آفتاب
از ماه و آفتاب بهی تو ، که نیستند
با دو عقیق همچو شکر ماه و آفتاب
در صف نیکوان بمقام مفاخرت
خواهند از رخ تو نظر ماه وآفتاب
باشند با جمال تو حاضر بوقت لهو
در بزم شهریار بشر ماه و آفتاب
محمود ، صفدری ، که ز لطف و ز عنف او
گیرند بار نفع و ضرر ماه و آفتاب
خاقان کمال دولت و دین ، آن که بر فلک
از سهم او کنند حذر ماه و آفتاب
بر خصم او کشیده سنان چرخ و روزگار
در پیش او گرفته سپر ماه و آفتاب
بفزود ملک و دولت او عز و جاه شرع
چنان که لون و طعم و ثمر و ماه وآفتاب
از شخص او نبوده جدا جاه و مفخرت
وز حکم او نکرده گذر ماه و آفتاب
بنموده بر ولی و عدو ذاتش آن اثر
کندر قصب نمود و گهر ماه و آفتاب
آفاق را فروغ ز جاه و جلال اوست
جاه و جلال اوست مگر ماه و آفتاب
شاها ، نهند ، گر تو اشارت کنی ، بفخر
بر خاک بارگاه تو سر ماه و آفتاب
بر آتش عزیمت تو ، وقت التهاب
باشند کمترینه شرر ماه و آفتاب
تو ماه و فتابی و زان در جبال شد
محض سخا و عین هنر ماه و آفتاب
با شور صولت تو هبا سیل و صاعقه
با نور طلعت تو هدر ماه و آفتاب
در راه تو با قطار شرق و غرب
دارند شغل و پیشه سفر ماه و آفتاب
با عزم و با بقای تو در سرعت و ضیا
ننهاده گام و نازده پر ماه و آفتاب
بر قمع دشمنان تو هر لحظه می کشند
منزل بجایگاه دگر ماه و آفتاب
از گنج سعد هر شب و هر روز پیش تو
آرند تحفه فتح و ظفر ماه و آفتاب
تا مانده اند سخرهٔ فرمان ایزدی
در قبضه قضا و قدر ماه و آفتاب
بادا نگون لوای بقای عدوی تو
چنان که در میان شمر ماه و آفتاب
آثار اصطناع تو برخورد و بزرگ
و اعلام انتفاع تو بر ماه و آفتاب
از روی ورای تو به شب و روز در سپهر
دیده ضیا و یافته فر ماه و آفتاب
از تارم سپهر بچشم مناصحت
در دولت تو کرده نظر ماه و آفتاب
شمارهٔ ۱۹ - هم در مدح اتسز: زین سینهٔ پر آتش و زین دیدهٔ پر آب شمارهٔ ۲۱ - در مدح اتسز خوارزمشاه: جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای از رخت فگنده سپر ماه و آفتاب
طعنه زده جمال تو بر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: ای کسی که زیباییات مانند سپری، نور ماه و آفتاب را در خود محصور کرده است، زیبایی چهرهات بر ماه و آفتاب خرده میگیرد و به آنها طعنه میزند.
زان جا که راستیست ندارند در جهان
پیش رخ تو هیچ خطر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: از آنجایی که حقیقت وجود دارد، در دنیا در مقابل چهرهی تو هیچ خطری از خورشید و ماه احساس نمیشود.
بندند، گردهی تو اجازت ، چو بندگان
در خدمت رخ تو کمر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسانی که در خدمت تو هستند، مانند بندگان که خود را تسلیم کردهاند، آمادهاند تا علا며 چهرهات را مانند قمر و آفتاب درخشان بکنند. کسانی که به تو تعلق دارند، با احترام و مهربانی به تو خدمت میکنند و حتی میتوانند خود را برای زیبایی و نورانیت تو فدا کنند.
از زلف تو ربوده نشان مشک و غالیه
وز روی تو گرفته اثر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: از موهای تو بوی خوش مشک و عطر گلی میآید و از چهرهات نشانههایی از ماه و خورشید دیده میشود.
از ماه و آفتاب بهی تو ، که نیستند
با دو عقیق همچو شکر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: تو زیبایی و درخشش تو به اندازهای است که هیچ چیز مانند ماه و آفتاب نمیتواند با عقیقهای تازه و شیرین تو برابری کند.
در صف نیکوان بمقام مفاخرت
خواهند از رخ تو نظر ماه وآفتاب
هوش مصنوعی: در جمع خوبان، به خاطر زیبایی چهرهات، ماه و خورشید هم به تو حسودی میکنند.
باشند با جمال تو حاضر بوقت لهو
در بزم شهریار بشر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: با زیبایی تو، ماه و خورشید در محفل دلانگیز پادشاه انسانها همیشه حاضرند و در زمان خوشگذرانی همراهند.
محمود ، صفدری ، که ز لطف و ز عنف او
گیرند بار نفع و ضرر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: محمود صفدری، که از مهربانی و قدرت او، ماه و خورشید بهرهمند میشوند و تحت تأثیر نیکی و بدی او قرار دارند.
خاقان کمال دولت و دین ، آن که بر فلک
از سهم او کنند حذر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: این شعر درباره شخصیتی بزرگ و والا است که در اداره امور مملکت و دین به کمال رسیده و به قدری با عظمت است که حتی ماه و خورشید از وجود او بیم دارند و در مقابل او احتیاط میکنند.
بر خصم او کشیده سنان چرخ و روزگار
در پیش او گرفته سپر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: زمان و سرنوشت، به دشمن او تیر و زهر نشان میدهند، و در برابر او ماه و خورشید خود را به دفاع آماده کردهاند.
بفزود ملک و دولت او عز و جاه شرع
چنان که لون و طعم و ثمر و ماه وآفتاب
هوش مصنوعی: ملک و قدرت او به اندازهای افزایش یافت که عزت و مقامش مانند رنگ، طعم، ثمر، ماه و خورشید درخشان و قابل توجه شد.
از شخص او نبوده جدا جاه و مفخرت
وز حکم او نکرده گذر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: عظمت و افتخار از وجود او جدا نیست و ماه و خورشید نیز تحت فرمان او قرار دارند.
بنموده بر ولی و عدو ذاتش آن اثر
کندر قصب نمود و گهر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: ذاتی که بر روی دوست و دشمن خود تاثیر میگذارد، در برابرش همانند قاصد و مروارید، نور و درخشش ماه و خورشید را به نمایش میگذارد.
آفاق را فروغ ز جاه و جلال اوست
جاه و جلال اوست مگر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: جهان و هستی از نور و عظمت او روشن است، مگر نور ماه و آفتاب که خود نیز تحت تأثیر همین نور و عظمت قرار دارند.
شاها ، نهند ، گر تو اشارت کنی ، بفخر
بر خاک بارگاه تو سر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: ای پادشاه، اگر تو اشارهای کنی، آفتاب و ماه با کمال افتخار بر خاک درگاه تو سر فرود میآورند.
بر آتش عزیمت تو ، وقت التهاب
باشند کمترینه شرر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: در زمان آغاز سفر تو، حتی کمترین شعلههای آتش مانند نور ماه و خورشید هستند.
تو ماه و فتابی و زان در جبال شد
محض سخا و عین هنر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: تو مانند ماه زیبایی و در بلندیها به خاطر سخاوت و هنر، مانند ماه و خورشید درخشان هستی.
با شور صولت تو هبا سیل و صاعقه
با نور طلعت تو هدر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: با قدرت و زیبایی تو، طوفان و رعد و برق به وجود میآید و نور چهرهات باعث میشود که ماه و خورشید بیمعنا شوند.
در راه تو با قطار شرق و غرب
دارند شغل و پیشه سفر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: در مسیر تو، قطارهای شرق و غرب در حال حرکت هستند و در این سفر، کار و حرفهشان به ماه و خورشید وابسته است.
با عزم و با بقای تو در سرعت و ضیا
ننهاده گام و نازده پر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: با اراده و حضور تو در زندگی، همچنان به جلو میرویم و نوری از خود را منتشر میکنیم، بدون اینکه قدمی را درنگ کنیم یا تأملی بر زیبایی ماه و خورشید داشته باشیم.
بر قمع دشمنان تو هر لحظه می کشند
منزل بجایگاه دگر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: دشمنان تو به طور مداوم در حال تلاش برای نابودی و تخریب هستند، در حالی که زیبایی ماه و آفتاب به طور مداوم درحال تغییر و انتقال به مکانهای دیگری است.
از گنج سعد هر شب و هر روز پیش تو
آرند تحفه فتح و ظفر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: هر شب و هر روز، از گنج سعادت و خوشبختی برای تو هدیههایی از پیروزی و موفقیت همچون ماه و آفتاب میآورند.
تا مانده اند سخرهٔ فرمان ایزدی
در قبضه قضا و قدر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت و فرمان الهی بر زندگی این جهان حاکم است، ماه و آفتاب تحت تأثیر سرنوشت و قضا و قدر قرار دارند.
بادا نگون لوای بقای عدوی تو
چنان که در میان شمر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: باد، پرچم زوال و فروپاشی دشمن تو را به زمین برساند، همچون فاصلهای که میان شمر و آفتاب وجود دارد.
آثار اصطناع تو برخورد و بزرگ
و اعلام انتفاع تو بر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: آثار و نشانههای زیبایی تو، همچون برخورد نور و عظمت، بر دنیای ماه و خورشید تلالو میبخشد و باعث بهرهمندی آنها میشود.
از روی ورای تو به شب و روز در سپهر
دیده ضیا و یافته فر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: از دوری تو هر شب و روز در آسمان، نور و روشنایی را میبینم و ماه و خورشید را یافتهام.
از تارم سپهر بچشم مناصحت
در دولت تو کرده نظر ماه و آفتاب
هوش مصنوعی: از آسمان، نظارهگر تو هستم و حکمت تو را میبینم. در زندگی مادی، خورشید و ماه نیز به قدرت تو توجه دارند.