شمارهٔ ۱۹۷ - نیز در مدح اتسز
جانا ، لب چون شراب داری
رخساره چو آفتاب داری
در پیش ضیای آفتابت
از ظلمت شب نقاب داری
جمله نمکی و جان ما را
بر آتش غم کباب داری
بی آن لب چون شکر ، تنم را
همچون شکر اندر آب داری
زان نرگس نیم خواب ، چشمم
محروم شده ز خواب داری
پیوسته ره فراق پویی
همواره سر عتاب داری
پشت طربم شکسته خواهی
باغ خردم خراب داری
ای روی تو رحمت الهی
تا چند مرا عذاب داری؟
تو جفت ربایی و دلم را
نالنده تر از رباب داری
در انده تو درنک دارم
در کشتن من شتاب داری
ای تافته زلف ، باز آخر
تا کی دل من بتاب داری؟
صبرم چو عقاب صید کردی
گرچه صفت غراب داری
ای تن ، تو جزع مکن و گر چند
اندیشهٔ بی حساب داری
خوش باش ، که بارگه خسرو
از حادثها مآب داری
خوارزمشه ، آنکه از قبولش
هم منصب و هم نصاب داری
ای آنکه دیار مشرکان را
از تیغ در اضطراب داری
آنی که ز باد حمله در رزم
بنیاد فلک خراب داری
وز خون عدو بروز هیجا
آفاق پر از خضاب داری
بر بر باغ امید خلق دستی
بارنده تر از سحاب داری
یک لفظ سؤال سایلان را
صد بدرهٔ زر جواب داری
کردار همه صالح دانی
گفتار همه صواب داری
در هر سخنی که تو بگویی
مضمر شده صد کتاب داری
دریای حیات حاسدان را
بی آب تر از سراب داری
از آتش تیغ جان گردان
پیوسته در التهاب داری
در دست شهان عنان نپاید
تا پای تو در رکاب داری
با محمدت اتصال جویی
وز منقصت اجتناب داری
در کل جهان بفضل مردی
کس نیست کزو حجاب داری
شاها، بدو دودمان عالی
از دو طرف انتساب داری
و امروز ز انتساب بگذشت
ملکی که باکتساب داری
باروی بتان نشاط کن زانک
هم دولت و هم شباب داری
رو ملک طرب گزین ، که ملکی
فارغ شده ز انقلاب داری
آن به که برغم خصم پیوست
در کف قدح شراب داری
شمارهٔ ۱۹۶ - نیز در مدح ملک اتسز گوید: هدی را ز سر تازه شد روزگاری شمارهٔ ۱۹۸ - در مدح ملک اتسز: زهی ! جمال تو بر ماه کرده طنازی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا ، لب چون شراب داری
رخساره چو آفتاب داری
هوش مصنوعی: عزیزم، لبهایت به زیبایی شراب میدرخشند و چهرهات مانند خورشید تابناک است.
در پیش ضیای آفتابت
از ظلمت شب نقاب داری
هوش مصنوعی: در برابر روشنایی آفتاب تو، شب چهرهای تاریک و پنهان دارد.
جمله نمکی و جان ما را
بر آتش غم کباب داری
هوش مصنوعی: تمامی ویژگیهای تو مانند نمک است و تو در حال پختن جان ما در آتش اندوه هستی.
بی آن لب چون شکر ، تنم را
همچون شکر اندر آب داری
هوش مصنوعی: بدون آن لب شیرین، تنم را مانند شکر در آب نگهداشتهای.
زان نرگس نیم خواب ، چشمم
محروم شده ز خواب داری
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر آن نرگس نیمهخواب، از خواب بی بهره مانده است.
پیوسته ره فراق پویی
همواره سر عتاب داری
هوش مصنوعی: همیشه در مسیر جدایی حرکت میکنی و همچنین به طور مداوم با خشم و نارضایتی برخورد میکنی.
پشت طربم شکسته خواهی
باغ خردم خراب داری
هوش مصنوعی: دل شاداب من شکسته شده، اگر تو بخواهی، باغ عقل و خرد من را ویران میکنی.
ای روی تو رحمت الهی
تا چند مرا عذاب داری؟
هوش مصنوعی: ای چهره تو مظهر رحمت خداوندی، تا کی باید من عذاب و رنج را تحمل کنم؟
تو جفت ربایی و دلم را
نالنده تر از رباب داری
هوش مصنوعی: تو به قدری زیبا و جذابی که دل من حال ناله و افسوس دارد، مانند صدای دلربای رباب.
در انده تو درنک دارم
در کشتن من شتاب داری
هوش مصنوعی: من در غم تو غمگین هستم، و تو با شتاب به دنبال نابود کردن من هستی.
ای تافته زلف ، باز آخر
تا کی دل من بتاب داری؟
هوش مصنوعی: ای زلف پیچان و زیبا، تا کی میخواهی دل من را با زیباییات شگفتزده کنی و تاب و توان مرا از بین ببری؟
صبرم چو عقاب صید کردی
گرچه صفت غراب داری
هوش مصنوعی: صبر من مانند عقابی است که صید شده، هرچند تو به ویژگیهای کلاغ شباهت داری.
ای تن ، تو جزع مکن و گر چند
اندیشهٔ بی حساب داری
هوش مصنوعی: ای بدن، نگران نباش و اگر چه افکار بیپایانی در سر داری.
خوش باش ، که بارگه خسرو
از حادثها مآب داری
هوش مصنوعی: شاد باش، زیرا که مقام و منزلت پادشاهی از وقایع و مشکلات به دور است.
خوارزمشه ، آنکه از قبولش
هم منصب و هم نصاب داری
هوش مصنوعی: خوارزمشه، کسی است که اگر او را بپذیری، هم شغل و هم مقام را به دست میآوری.
ای آنکه دیار مشرکان را
از تیغ در اضطراب داری
هوش مصنوعی: ای کسی که با شمشیرت، زمینهای کافران را به اضطراب و ترس انداختهای.
آنی که ز باد حمله در رزم
بنیاد فلک خراب داری
هوش مصنوعی: زمانی که تو با قدرت باد در میدان جنگ برای آبادانی و سلامت جهان میجنگی، میتوانی تأثیر عمیقتری بر سرنوشت آسمان داشته باشی.
وز خون عدو بروز هیجا
آفاق پر از خضاب داری
هوش مصنوعی: با خون دشمن، در روز رزم، آسمانها پر از رنگ و جلوهٔ زندگی است.
بر بر باغ امید خلق دستی
بارنده تر از سحاب داری
هوش مصنوعی: در باغ امید مردم، دستان تو بارانزا است و پربارتر از ابرهاست.
یک لفظ سؤال سایلان را
صد بدرهٔ زر جواب داری
هوش مصنوعی: یعنی هر سوالی که از تو میشود، مانند یک گنجینهٔ باارزش به آن پاسخ میدهی.
کردار همه صالح دانی
گفتار همه صواب داری
هوش مصنوعی: تمام عملهای نیکو را میشناسی و سخنان درست را هم میدانی.
در هر سخنی که تو بگویی
مضمر شده صد کتاب داری
هوش مصنوعی: هر چیزی که تو بگویی، پشت آن معنای عمیق و زیادی نهفته است.
دریای حیات حاسدان را
بی آب تر از سراب داری
هوش مصنوعی: دریای زندگی، حسادتورزان را بینصیبتر از خیال یک آبنما قرار داده است.
از آتش تیغ جان گردان
پیوسته در التهاب داری
هوش مصنوعی: تو همیشه در حال شعلهور شدن از آتش تیغی هستی که جانت را به تکاپو میاندازد.
در دست شهان عنان نپاید
تا پای تو در رکاب داری
هوش مصنوعی: قدرت و تسلط پادشاهان همیشه پایدار نیست و به همین دلیل، وقتی تو در کنار آنها باشی و در کارها مشارکت کنی، وضعیت متفاوت خواهد بود.
با محمدت اتصال جویی
وز منقصت اجتناب داری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با محمد ارتباط برقرار کنی، باید از نقصها و کاستیهای خود دوری کنی.
در کل جهان بفضل مردی
کس نیست کزو حجاب داری
هوش مصنوعی: در تمام دنیا به خاطر فضل و کرامت یک مرد، هیچکس نیست که زیر پوشش او قرار نگیرد.
شاها، بدو دودمان عالی
از دو طرف انتساب داری
هوش مصنوعی: ای پادشاه، از هر دو طرف خانوادهات نیاکان بزرگ و محترم داری.
و امروز ز انتساب بگذشت
ملکی که باکتساب داری
هوش مصنوعی: امروز دیگر از وابستگی به چیزی که به دست آوردهای، فراتر رفتی و به مقام و موقعیتی دست یافتهای.
باروی بتان نشاط کن زانک
هم دولت و هم شباب داری
هوش مصنوعی: زیبایی و شادابی معشوقان را با دیدن آنها شاد کن، زیرا تو هم جوانی و هم خوشبختی داری.
رو ملک طرب گزین ، که ملکی
فارغ شده ز انقلاب داری
هوش مصنوعی: به باغ شادی برو، چرا که کسی که از درد و سختی رهایی یافته، در آنجا به سر میبرد.
آن به که برغم خصم پیوست
در کف قدح شراب داری
هوش مصنوعی: بهتر است که با دشمنان به توافق برسی و در عین حال از لذتهای زندگی مانند شراب نوشیدن غافل نشوی.